به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 36
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 تیر 93 [ 09:39]
    تاریخ عضویت
    1390-10-15
    نوشته ها
    224
    امتیاز
    3,034
    سطح
    33
    Points: 3,034, Level: 33
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    450

    تشکرشده 491 در 147 پست

    Rep Power
    35
    Array

    طلاق بعد از 3 ماه عقد

    با سلام
    الان که دارم اینجا مطلب مینویسم به اندازه همه دنیا دلم گرفته.من 28 سالمه فارغ التحصیل ممتاز یکی از 10 دانشگاه برتر کشورم و کارمند دولت. قیافه و خونواده خوبی هم دارم ولی به ازای همه این چیزای خوب یه غم خیلی بزرگ هم دارم که زندگیم رو به کامم زهر کرده.
    3 ماه پیش با آقایی عقد کردم که اول خیلی خوب خودش رو نشون داد و تنها نکته منفی در روال تحقیقاتمون این بود که همه گفتن مادرش خیلی بد اخلاق و وسواسیه وتقریبا با همه فامیل و همسایه ها مشکل جدی داره(در حد قهر) ولی پسرش خیلی خوبه.خلاصه کنم بعد عقد از این رو به اون رو شد تحقیر و خودخواهی و کم محلی و قشغرغ راه انداختن سر کوچکترین مسئله و اینکه حتی کمترین مسئله بینمون رو به مادرش گزارش میکرد و خوب اونم که با اون اوضاعش معلومه چه واکنشی نشون میداد. اصلا نمیومد خونه مون،بیرون نمیرفتیم،بهم زنگ نمیزد و من مجبور بودم همه چیز رو ازش گدایی کنم.تا اینکه قرار بود عروسی بگیریم ولی با این اوضاع که نمیشد منم تصمیم گرفتم با مشاور حرف بزنم و شرایط رو توضیح بدم(البته خودش نیومد مشاوره) که نتیجه این شد که این آقا به خاطر داشتن همچین مادری و نبود پدر در زندگیش از یه حقارت درونی شدید رنج میبره و کلی با مادرش مشکل داره حتی گاهی مادرش رو کتک هم میزنه ولی از طرفی همه چیز زندگیش رو هم برای مادرش تعریف میکنه(یه اخلاق کاملا دوگانه)!!! و حال تقریبا مطمئن شدم که دارای شخصیت خود شیفته س منتهی نمیدونم تا حد اختلال شخصیت هم رسیده یا نه .با مشورت خانواده و مشاور صلاح به این شد که جدا بشم والان داره ازطریق دادگاه کارای جداییم دنبال میشه در صورتی که توی این مدت حتی یه اسمس ناقابل هم نداده که اوضاع رو درست کنه یا حداقل توجیه کنه. اون چیزی که باعث شد اینجا بیام و مطلب بنویسم اینه که من خیلی نگران آینده م هستم.نگران اینکه این عقد لعنتی سه ماهه چقدر میتونه زندگیم و آینده م رو تحت تاثیر قرار بده؟ خواهرم میگه با این طلاق موقعیت های خوبت رو از دست میدی تازه اگر هم کسی پیدا شه بعدها سرکوفتش رو بهت میزنه توروخدا کمکم کنید خیلی اوضاع روحی بدی دارم. وقتی دور وبرم رو نگاه میکنم که دوستام زندگیای خوبی دارن دلم میشکنه. یه چیز دیگه م هست وقتی فکر میکنم که همسرم دوباره ازدواج بکنه و با زنش خوب باشه من باید تا آخر عمرم دق کنم که مگه من چی کم داشتم که باهام نساخت خواهش میکنم راهنماییم کنید.جدایییم حتمیه. خدا عوضتون بده

  2. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: طلاق بعد از 3 ماه عقد

    سلام مریم عزیزم
    چه امیتیازا و ویژگی های خوبی داری ! واقعا خوش به حالت
    ببین مریم جان مادر همسر من برعکس مادر همسر تو بود.یعنی تو تحقیقات همه ازش تعریف کردن و بعد از ازدواج فهمیدم همه از ترسشون ازش تعریف میکردن !!!

    اینکه همسرت دچار این اختلالات شده خب شاید هیچ وقت نشه درستش کرد.شایدم بشه.ولی این وسط تو خورد میشی.بعدشم به نظرت کسی که رو مادرش دست بلند کنه ..کسی به دنیا آوردتش...یکمی سخته با این آدما زندگی ولی کار نشد نداره.
    فکر میکنم راحت بتونی شناسنامه جدید بگیری.بعدشم اگر شرایط این آقا رو به هرکسی(خواستگاری)بگی بعید میدونم کسی فکر کنه تو از روی خوشی زیادی جدا شدی.حتی میتونن برن تحقیقی کنن و اخلاق مادرشو که بفهمن خودشون بهت حق میدن.
    خیلیا بودن هیچ کدوم از امتیایزای تو رو نداشتن عقدشونم بهم خورده و با یکی دیگه ازد.واج کردنو حسابی هم خوشبختن
    فکرم نکن همه زندگی خوبی دارن.راحت میگم همه دارن میسوزن و میسازن.حالا یکی بروز میده یکی نمیده.
    مثلا منو شوهرمو هرکی میدید حسادت میکرد ولی خبر نداشتن که یک ساعت هم کنار هم نمیتونیم باشیم!!!

    این حسی هم که داری طبیعیه .مطمئنا اونم این حسو داره که ممکنه طرفم با یکی دیگه ازدواج کنه و خوشبخت بشه .
    بعدشم مگه تو اذیتش کردی؟یا مگه زن بدی بود براش؟که میگی اگه زنش خوب باشه
    بعدشم نگو جداییم حتمیه.آدم از 1 ثانیه بعدش خبر نداره!!!
    منم جداییم حتمی بود.دقیقا شب دادگاه یه مشاوری که 4 سال قبل پیشش رفته بودم خیلی خیلی اتفاقی پیداش شد و منو شوهرمو برای یه سمینار دععوت کرد.بعد که فهمید داریم جدا میشیم با جفتمون حرف زد و همه چی تموم شد.
    ببین بسپر به خدا.میدونم ناراحتی...عصبی هستی....ولی اگه خدا بخواد همه چی درست میشه.
    توافقی میخواین جدا شین؟اگر توافقی باشه دادگاه احتمال زیاد میفرسته پیش مشاور.فرصت خوبیه.

    یه چیز دیگه مریم جان.منم اون موقع که میخواستم جدا شم خیلی میترسیدم نکنه مجرد بمونم تا آخر عمر.رفتم تو یه سایت همسر یابی ثبت نام کردم و نوشتم متارکه کردم.دروغ نگم بهت بالای 400 تا پیشنهاد ازدواج بهم شد.از همه قشر.مجرد..متارکه کرده...همشونم میگفتن اتفاقا زنی که جدا شده برای زندگی خوبه چون سرد و گرم و چشیدو و ....

    پس در وهله اول بسپر به خدا.آرامشتو حفظ کن.مطئن باش هرچی میشه به صلاح تو هستش.
    بعدشم مطمئن به جدایی نباش.ما که از آینده خبر نداریم.شاید سرش به سنگ خورد و همه چی درست شد.

    اینم بهم بگو مریم جان توافقی میخوای جدا شی یا نه؟ مهریه ات چقدره؟

    نگران نباش درست میشه همه چیز

    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  3. 2 کاربر از پست مفید maryam123 تشکرکرده اند .

    maryam123 (پنجشنبه 11 اسفند 90)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 27 خرداد 92 [ 14:42]
    تاریخ عضویت
    1390-3-26
    نوشته ها
    244
    امتیاز
    2,982
    سطح
    33
    Points: 2,982, Level: 33
    Level completed: 55%, Points required for next Level: 68
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    452

    تشکرشده 458 در 140 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: طلاق بعد از 3 ماه عقد

    سلام مریم عزیز
    دقیقا میفهمم چی میگی و چه حسی داری. احساست و نگرانی هات برام کاملا آشناست درست مثل چندماه گذشته من! مریم منم تو دانشگاهمون دانشجوی ممتاز بودم، رتبه تک رقمی کارشناسی ارشد آوردم ، کلی مقاله و تحقیق دارم ، از نظر اخلاقی همیشه مورد توجه اساتید و همکلاسیام بودم، تو محیط کارم هر کس دنبال موردی برای ازدواج بود اول منو پیشنهاد میدادن اما.... من 2 ماه پیش از نامزد عقدیم جدا شدم. اوایل مثل تو فکر می کردم اما الان خیلی حالم بهتره. مطمئنم گذر زمان شرایط روحی تو رو هم بهبود میده. من نمیگم طلاق بگیر یا نه اما میگم من و تو لایق یه زندگی خوبیم که ازش لذت ببریم نه اینکه به اجبار بسوزیم و بسازیم. راستی اینم بگم که طلاق دوره نامزدی تبعاتش خیلی کمتره. به خدا توکل کن عزیزم امیدوارم بهترین تصمیمو بگیری.

  5. 3 کاربر از پست مفید parvane123 تشکرکرده اند .

    parvane123 (چهارشنبه 05 بهمن 90)

  6. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 01 آبان 93 [ 17:59]
    تاریخ عضویت
    1390-3-30
    نوشته ها
    62
    امتیاز
    2,877
    سطح
    32
    Points: 2,877, Level: 32
    Level completed: 85%, Points required for next Level: 23
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    52

    تشکرشده 50 در 31 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: طلاق بعد از 3 ماه عقد

    سلام مریم جوون.

    عزیزم مشکل شما دقیقا واسه دختر خاله من هم پیش اومد. همیشه حکم خواهر بزرگتر منو داشت. خیلی با هم صمصمی هستیم. اونم مثل شما بین همه ی دخترای فامیل و دوستاش از همه سرتر بود. اتفاقا دو ماه هم بیشتر عقد نبود.

    دختر خاله من با اینکه سنش کم بود ولی وقتی شوهرشو کاملا شناخت و به این نتیجه رسید که زندگی باهاش بجز اعصاب خوردی همیشگی چیز دیگه ای نداره علی رغم مخالفت های خانوادش از شوهرش جدا شد. واقعا هم بعضی مشکلات رو به هیچ عنوان نمیشه باهاشون کنار اومد.الان حدود یک ساله دوباره با یه پسر دیگه که شرایط خوبی هم داره ازدواج کرده. از زندگیش راضیه. شوهرش هم با تمام وجودش عاشقشه. حالا حداقل خیال خانوادش راحته که دخترشون بالاخره سر و سامان گرفته. اتفاقا هیچکس هم ازدواج اولش رو به روش نیاورده. بقول خودش حتی خودش هم داره کم کم اون تجربه تلخ قبلی رو یادش میره


    متاسفانه این یه واقعیت تلخه گلم. باید بهرحال قبول کنی که شرایط ازدواج مجدد با ازدواج دوم توی جامعه فعلی ما یکمی باهمدیگه متفاوته. چه بسا خیلی از ما خانواده ها به این تبعیض تلخ دامن میزنیم.


    ولی علیرغم همه ی این خوشی ها، دختر خالم همیشه بهم میگه کاش حسابی واسه زندگیم جنگیده بودم. بخدا نمیخوام نا امیدت کنم عزیزم. چونکه از نزدیک درجریان همه مشکلاتش بودم اینو خواهرانه بهت میگم که سعی کن اول همه جوانب کاری رو که میخواهی انجام بدی بسنجی و به قول معروف با چشم باز تصمیم بگیری. همه ی زندگیا سخته عزیزم. قربونت برم تا جایی که در توانت هست واسه حفظ زندگیت تلاش کن و راحت تسلیم نشو عزیزم به خدا توکل کن و تصمیم بگیر. همه جوره هم پای تصمیمی که گرفتی بایست


  7. کاربر روبرو از پست مفید mahsa_456_2005 تشکرکرده است .

    mahsa_456_2005 (یکشنبه 02 بهمن 90)

  8. #5
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 تیر 93 [ 09:39]
    تاریخ عضویت
    1390-10-15
    نوشته ها
    224
    امتیاز
    3,034
    سطح
    33
    Points: 3,034, Level: 33
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    450

    تشکرشده 491 در 147 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: طلاق بعد از 3 ماه عقد

    مریم،پروانه و مهسای عزیزم خیلی ازتون ممنونم. یه کم دلم آروم گرفت.
    اولا که مهریه من 314 تا سکه س که اجراش گذاشتم که فشار بهش بیاد برای طلاق.
    بعدشم اینکه واقعا به این نتیجه رسیدم که اصلاحش اگه غیر ممکن نباشه خیلی سخته. من دارم 20 سال دیگه رو میبینم به نظرم نمیاد که آدم بتونه بعضی اخلاقاشو کنار بذاره. اصلا من خودم با پدرم صحبت کردم که راضی به این ازدواج شد ولی به خدا فقط تا یه هفته بعد عقد گاهی بهم محبت میکرد بعدش دیگه سیاه سیاه بود. دوس ندارم دروغ بگم از اعماق وجودم دوستش دارم و حتی هر شب تا یه ربع گریه نکنم دلم آروم نمیشه ولی مگه زندگی یه طرفه س؟ وقتی اون حتی کوچکترین امتیازی از من نمیبینه و به خوبیهام نگاه نمیکنه و نیازهای من به اندازه یه آدامس هم براش مهم نیست چیکارش میتونم بکنم؟حالام ه کی بهم میرسه میگه هر چه زودتر از این خونواده بیا بیرون،اینا با خودشونم درگیرن.با خاله ها و دایی ها و عوهاشون و همسایه هاشون. اصلا خیلی مغروره و حتی همسایه ها میگن با و جودی که 10 ساله با ما همسایه ن ولی بهمون سلام نمیده. البته خوب پدر نداشته و مادری بزرگش کرده که خودش هزار جور مشکل روحی و روانی داشته. خواهرشم با خونواده همسرش مشکل جدی داره . یک کلمه بگم هر کی میشناستشون از دستشون گریه میکنه و نفرینشون میکنه به هر کی میرسی میگه خدا حق من رو ازشون گرفته. تازه مردی که یه دفعه محل نذاشت که زنم مرده س یا زنده و حتی نیومد بگه متاسفم به نظرتون میتونه یه عمر پشت زنش بایسته؟

  9. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: طلاق بعد از 3 ماه عقد

    سلام مریم جان
    پس حالا که مهریه ات رو اجرا گذاشتی دیگه به فکر اصلاح وضعیت موجود هم نیستی و مصصمم در طلاقی.به نظرم کمی عجولانه قدم برداشتی.
    حالا پس حداقل نصف مهریه ات رو میدن.ولی کاش پیش مشاور هم رفته بودی و یه مدتی هم اونجوری جلو میرفتی

    ولی با اجرا گذاشتن مهریه کارها رو پیچیده کردی خانومی.اولا حرمت بیتون کاملا از بین میره.دوما توان دادن مهریه رو اگر نداشته باشه(که احتمالا نداره با گرون شدن سکه) میفته زندان.اونجوری بیشتر درگیر میشین و میفته رو دنده لجبازی و میگه من طلاق نمیدم.اونوقت تو خودتو به آب و آتیش هم بزنی اون طلاق نمیده.حتی میتونه تورو به زور ببره خونه خودش.چون زنشی.
    اگرم مخالفت کنی میره دادگاه حکم عدم تمکین میگیره و دادگاه بهش اجازه ازدواج مجدد میده
    نمیدونم مریم جان خانومی با تحصیلات و نگرش شما چرا اینکارو کرد؟واسه اینکه تو فشار بذاریش؟فکر نکردی شاید خودت بیشتر بهت فشار وارد بشه.
    اگر به من گفته بودی اصلا نمیذاشتم اینکارو بکنی.چون خودم همه این مراحل رو طی کردم

    بازم دیر نشده.
    اگر واقعا صد در صد میخوای جدا شی و میتونی فراموشش کنی برای طلاق توافقی قدام کن تا زودتر تموم شه.
    با اینکاری که تو کردی ممکنه 2-3 سالی درگیر دادگاه و اعصاب خوردی بشی

    بازم توکلت به خدا باشه.بازم میگم اگز واقعا قصدت جداییه با یه وکیل مشورت کن
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  10. #7
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 تیر 93 [ 09:39]
    تاریخ عضویت
    1390-10-15
    نوشته ها
    224
    امتیاز
    3,034
    سطح
    33
    Points: 3,034, Level: 33
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    450

    تشکرشده 491 در 147 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: طلاق بعد از 3 ماه عقد

    خودمم حس میکنم که تند رفتم ولی از طرفی مطمئن هم بودم که درست بشو نیست،اصلا اینطوری نیست که رفتاراش ایراد داشته باشه ، به احتمال خیلی زیاد شخصیتش مشکل جدی داره. آخه اگه آدم روانش سالم باشه حداقل توی دو ماه نامزدی به نامزدش محبت میکنه، نه مثل این، که یه بارم بهم نگفت بیا بریم بیرون یا بیا خونه مون، یا خودش پاشه یه بار سر خود بیاد بهم سر بزنه. یا بهم زنگ بزنه،گاهی زنگ میزد اونم یه دقیقه ای خیلی سرد و خودخواهانه.حتما باید با دعوت رسمی اونم بعد کلی التماس 3 ساعت واسه شام میومد،وقتی هم میومد انقد خودش رو میگرفت که با پدر وبرادرم یه کلمه هم حرف نمیزد. چه تو خوشی چه تو دعوا الکی خودش رو بالا میکشید مثلا میگفت ما 15 سال کلاسمون از شما بالاتره (نمیدونم فرمول خاصی داره که اینجوری دقیق حسابش میکرد)
    تازه به خدا اینا پیش افتاده ترین حرکاتش بود. دیگه انقد من رفته بودم دست بوس این قبله عالم که حالم از خودم به هم میخورد. مگه من چیم کمه که باید اینطوری تحقیر بشم. شاید باور نکنید ولی برای انتخاب لباس عروس همرام نیومد میگفت هر جا میری با مادرم برو( عین عروس 80 سال پیش) تازه بهم میگفت تو اول زن مادرم هستی بعدزن من بازم میگم اینا 10% اون چیزاییه که دیدم وشنیدم بقیه ش تو دل خود بدبختمه شما فکر میکنید من خوشی زده بود زیر دلم که رفتم دادگاه(وکیل گرفتم البته) ؟ تازه با این اوضاع افتضاح خودش باید با اون مادر سرتاپا مشکلش توی یه ساختمون زندگی میکردیم فکرشم تنم رو میلرزونه.منم اول فکر کردم خودش آدم خوبیه ولی دیدم پناه به خدا.صد رحمت به مادرش. با وجود اجرا گذاشتن مهریه هم حتی یه بار نیومد بگه حداقل از اوضاع پیش اومده متاسفم اصلا محلم نذاشت توروخدا به جای اینکه توی دلم رو خالی کنید یه ذره بهم امید بدین.من هیچکی رو ندارم جز خدا

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 21 آذر 91 [ 14:45]
    تاریخ عضویت
    1390-10-14
    نوشته ها
    56
    امتیاز
    1,161
    سطح
    18
    Points: 1,161, Level: 18
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 39
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    51

    تشکرشده 51 در 24 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: طلاق بعد از 3 ماه عقد

    سلام مریم جون اگه واقعا مطمئنی که درست بشو نیست الکی وقت و جوونیتو پاش نذار نمی دونم مشکل منو خوندی یا نه من بعد 6 سال زندگی مشترک و با داشتن یک بچه در تصمیم گیری دچار تردید هستم همیشه میگم من که تو دوران نامزدی رفتاراشو دیدم چرا اون موقع تمومش نکردم می دونی چرا ؟ چون هم دوستش داشتم و هم فکر می کردم زمان همه چیز را عوض می کند ولی الان افسوس می خورم که کاش همون موقع تموم می شد الان اگر هم زندگی خودم روبه راه نبود حداقل عذاب وجدان به خاطر خراب شدن آینده پسرم را نداشتم و راحتتر با واقعیت کنار می اومدم ما بزرگترها می توانیم خودمان را با سرنوشت مطابقت دهیم ولی بچه ها تو این جامعه چطوری بتونند؟ پس سعی کن عاقلانه تصمیم بگیری با خانواده ای که دارد امید به درست شدنش نداشته باش زندگی با این جور آدما چیزی جز سوختن و ساختن نیست تازه ما تو دوران نامزدی و عقد و اوایل زندگی اینقدر مشکل نداشتیم اصلا عاشق هم بودیم که الان به اینجا رسیدیم

  12. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    سه شنبه 28 فروردین 03 [ 01:56]
    تاریخ عضویت
    1390-10-11
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    2,483
    امتیاز
    37,786
    سطح
    100
    Points: 37,786, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsRecommendation Second ClassVeteranOverdriveTagger Second Class
    تشکرها
    8,332

    تشکرشده 10,022 در 2,339 پست

    حالت من
    Ashegh
    Rep Power
    372
    Array

    RE: طلاق بعد از 3 ماه عقد

    سلام مریم جان

    من نخواستم تو دلتو خالی کنم.
    من دقیقا عین واقیغت و انچه خودم تجربه کردمو در اختیارت گذاشتم.

    بعضی اوقات امید های واهی دادن خیلی بدتره.من تمام ونچه که سر خودم اومده بود موقیعتی مشابه شما داشتم صادقانه در اختیارت گذاشتم.
    خودتو قبول داری تند رفتی.من جای تو بودم شکایتمو بابت مهریه پس میگرفتم و قدری دندون رو جیگر میذاشتم شاید زمان کمکم میکرد

    در نهایت ازت عذر میخوام که واقیعت تلخی که خودم تجربه کردم در اختیارت گذاشتم.قصدم به هیچ عنوان تو دل خالی کردن نبود
    گاهی برای رشد کردن باید سختی کشید،گاهی برای فهمیدن باید شکست خورد،گاهی برای بدست آوردن باید از دست داد،چون برخی درسها در زندگی فقط از طریق رنج و محنت آموخته میشوند.


  13. #10
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    سه شنبه 24 تیر 93 [ 09:39]
    تاریخ عضویت
    1390-10-15
    نوشته ها
    224
    امتیاز
    3,034
    سطح
    33
    Points: 3,034, Level: 33
    Level completed: 90%, Points required for next Level: 16
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    450

    تشکرشده 491 در 147 پست

    Rep Power
    35
    Array

    RE: طلاق بعد از 3 ماه عقد

    مریم عزیزم خوشحالم که مشکل تو حل شده عزیزم، خدارو شکر از مهسای عزیزم هم ممنونم و امیدوارم که مشکل تو هم حل بشه و مثل مال من نشه.
    بهت حق میدم که فکر کنی اجرا گذاشتن مهریه آخرین مرحله باشه. منم میخواستم این اولین مرحله آخرین مرحله هم باشه. نمیخواستم مثل زمان خواستگاری سر خودم رو شیره بمالم اون موقع هم به حرف پدرم گوش ندادم و بعضی نشانه های هشدار رو ندید گرفتم. این دفعه که پدرم گفت این آدم به دردت نمیخوره و تا اوضاع از اینم بدتر نشده بیا بیرون از زندگیش حرفش رو قبول کردم. اگر ناخواسته تند نوشتم که محبت شما رو ندیده گرفتم ازت معذرت میخوام خانوم شاید دلیلی که باعث شد بیام تو این سایت و مطلب بنویسم این بود که خیلی از آینده میترسم نمیدونم بعد این طلاق چی به سرم میاد پارسال مادرم سرطان گرفت،خیلی سال بدی بود امسال هم که بدبختی من به غصه های مادر بیچاره م اضافه شده. از من دلخور نشو این روزا با خودمم دعوا دارم.چی میشه آینده م؟؟؟؟؟؟؟ تازه آخه من مهریه مم اجرا نمیذاشتم چی میشد؟ اون که اصلا محل نمیذاشت بیاد بپرسه دردم چیه

  14. کاربر روبرو از پست مفید maryam1363 تشکرکرده است .

    maryam1363 (جمعه 12 اسفند 90)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:49 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.