به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 7 , از مجموع 7
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 شهریور 92 [ 20:12]
    تاریخ عضویت
    1390-4-06
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,917
    سطح
    26
    Points: 1,917, Level: 26
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 21 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    یه راه حل اساسی برای حل مشکلاتم میخوام

    سلام خدمت دوستای خوبم.نمیدونم تاپیکهای قبلی منو خوندین یا نه .من 27 سالمه 2 ساله ازدواج کردم و شوهرم خیلی وابسته به خونوادشه و با اینکه 30 سالشه هنوزم میذاره اونا براش تصمیم بگیرن خونوادش هم فکرای کاملا سنتی دارن واین باعث شده من وشوهرم تو هر موضوعی به مشکل بخوریم آخه الان زمانی شده که دیگه آدما نمیتونن سنتی و قدیمی زندگی کنن شوهرم به ندرت تو کاراش با من مشورت میکنه من سرکار میرفتم اما اون با هزار بهونه نذاشت دیگه برم خیلی باهاش درگیر شدم و بهم قول داد یه کاری راه میندازه که هردومون باهم مشغول شیم ولی هنوز خبری نیست .من به عقاید مذهبی پایبندم ولی نمیتونم قدیمی زندگی کنم ولی شوهرم با وجود یه پدر و مادر مذهبی حتی نمازش رو هم نمیخونه بارها به خوبی بهش گفتم که نسبت به کاراش رفتارش عقایدش تجدید نظر کنه ولی ....... حالا با یه مشکل جدید مواجه شدم من باردارم و با اینهمه مشکلات نمیخواستم یه موجود معصوم رو قاطی مشکلاتم کنه ولی ناخواسته باردارشدم الان هم خدارو شکر میکنم به خاطر نعمتش ولی نگرانم.توی 3 ماهگی دکتر بهم یه آزمایش داد برای تشخیص ناهنجاریهای جنین اما به دلیل اینکه برادرشوهرم پزشکه ولی کاملا قدیمی گفته بود نیازی نیست مگه قدیما این کارا بوده همه بچه هاشون سالم بودن و شوهرم علیرغم همه اصرارهای من نگذاشت آزمایش رو انجام بدم دکترم رو عوض کردم و الا که 5 ماهه هستم به دلیل انجام ندادن اون آزمایش دکتر جدیدم برای اطمینان خاطر گفت سونوگرافی 3 بعدی انجام بدم اما شوهرم با زهم مخالفت کرد و گفت اگه اینکارو بکنی دیگه تو خونه برنگرد چون داداشش گفته بوده ضرر داره و شوهرم بیتفاوت به خواسته من که از نگرانی در بیام خسته شدم از این وضعیت که هیچ اختیاری توی مسائل شخصی زندگیم هم ندارم خسته شدم از اینکه هرچی گفتم شوهرم مخالفت کرد نه تو این موضوع بلکه همه ندگیم تا امروز .به نظر شما چکار کنم با مردی که فقط حرف خودشو خونوادشو قبول داره و حتی یه خاطر سلامتی بچش هم لجبازی میکنه داغون شدم از آینده بچم میترسم میترسم که هرکاری بخوام برای پیشرفتش بکنم شوهرم مخالفت کنه و مثل خودش بار بیاد باور کنید به بن بست رسیدم اگه هم بخوام طلاق بگیرم این طفل معصوم رو چکار کنم؟؟؟

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: یه راه حل اساسی برای حل مشکلاتم میخوام

    نقل قول نوشته اصلی توسط ania
    حالا با یه مشکل جدید مواجه شدم من باردارم و با اینهمه مشکلات نمیخواستم یه موجود معصوم رو قاطی مشکلاتم کنه ولی ناخواسته باردارشدم الان هم خدارو شکر میکنم به خاطر نعمتش ولی نگرانم.توی 3 ماهگی دکتر بهم یه آزمایش داد برای تشخیص ناهنجاریهای جنین اما به دلیل اینکه برادرشوهرم پزشکه ولی کاملا قدیمی گفته بود نیازی نیست مگه قدیما این کارا بوده همه بچه هاشون سالم بودن و شوهرم علیرغم همه اصرارهای من نگذاشت آزمایش رو انجام بدم دکترم رو عوض کردم و الا که 5 ماهه هستم به دلیل انجام ندادن اون آزمایش دکتر جدیدم برای اطمینان خاطر گفت سونوگرافی 3 بعدی انجام بدم اما شوهرم با زهم مخالفت کرد و گفت اگه اینکارو بکنی دیگه تو خونه برنگرد چون داداشش گفته بوده ضرر داره و شوهرم بیتفاوت به خواسته من که از نگرانی در بیام خسته شدم از این وضعیت که هیچ اختیاری توی مسائل شخصی زندگیم هم ندارم خسته شدم از اینکه هرچی گفتم شوهرم مخالفت کرد نه تو این موضوع بلکه همه ندگیم تا امروز .به نظر شما چکار کنم با مردی که فقط حرف خودشو خونوادشو قبول داره و حتی یه خاطر سلامتی بچش هم لجبازی میکنه داغون شدم از آینده بچم میترسم میترسم که هرکاری بخوام برای پیشرفتش بکنم شوهرم مخالفت کنه و مثل خودش بار بیاد باور کنید به بن بست رسیدم اگه هم بخوام طلاق بگیرم این طفل معصوم رو چکار کنم؟؟؟
    ania
    سلام،من فکر می کنم تو شرایطی که هستی بهتره تمرکزت بیشتر روی سلامتی بچه ات باشه تا اینکه بخوای همه مشکلاتت رو تو این وضعیت حل کنی ،چون باعث میشه از نظر روحی خسته شی و سلامت روحی مادر هم تو سلامت جنین خیلی موثره .به خاطر همین باید سعی کنی این مدت یکمی بی خیال شی به بقیه مشکلات مثل تاثیر پذیری همسرت از خانوادش و دیدگاه های قدیمی که دارن ...و ....

    چیزی که الان مهمه انجام دادن این آزمایشه!که آرامشت بیشتر شه و خیالت از سلامت بچه راحت شه

    به نظرم شوهر شما هم حساسیت پیدا کرده رو خانوادش و یک جوری داره لجبازی می کنه شاید.
    به خاطر همین شما تو صحبتتون بهتره اصلا به خانوادش و دیدگاه قدیمیشون کاری نداشته باشیدو فقط دلایل لزوم انجام این آزمایش رو از نظر پزشکی براش روشن کنید و مثلا بگید من هم حرف برادرتون رو قبول دارم که قدیم ها این آزمایشات نبود ولی نتیجتا قدیم ها بچه هایی که با مشکل به دنیا می اومدند بیشتر بود .
    از طرفی هم الان بگید چون الان دو تا دکتر هردو از من خواستن که سونوگرافی سه بعدی انجام بدم و من انجام ندادم ی دلهره تو دلم هست و این موجب شده آرامش لازم رو نداشته باشم که خودش باعث میشه این نا آرامی و دلهره به بچه هم انتقال پیدا کنه و بهش آسیب بزنه پس با این آزمایش حداقلش اینکه من آروم می شم و بچم آرامش پیدا می کنه.
    این حرفا دیگه .....

    اگر واقعا با صحبت نمی شه متقاعدش کرد که این آزمایش ها لازمه
    برای اینکه بتونی همسرت رو متقاعد کنی که باید این آزمایش رو بدی بهتره برید پیش یک دکتر خوب که این آزمایش رو تجویز کرده و به دکتر قبلش بگید همسرتون با انجام این آزمایش مخالف هستش،و از دکتر بخواین براش توضیح بده که انجام این آزمایش ضروری هست.

    بعد اینکه خیالت بابت آزمایش راحت شد با آرامش بیشتری می تونی به بقیه مشکلات فکر کنی و سعی کنی کم کم اونها کمرنگ کنی.

    این هم که الان می گید تو هیچ زمینه ای در زندگیتون اختیاری ندارید و همیشه تصمیم گیرنده همسرتون و خانوادشون هستن فقط به رفتار اونها برنمی گرده
    شما هم در مقابل اونها رفتار منفعلانه نشون دادید و باعث شده که اون هم به این رفتارهاش ادامه بده
    یا رفتار پرخاشگرانه !نمی دونم
    به هر حال احتمالا تو رفتاری که شما داشتید هم مشکل وجود داشته و شما باید رفتار جرات مندانه و قاطع بودن رو یاد بگیرید.
    2 سال مدت زیادی نیست که بگیم نمیشه کاری کرد شما تازه اول زندگیتون هست و می تونید با یادگیری برخورد صحیح و رفتار صحیح خیلی از مشکلاتتون رو حل کنید .

  3. 2 کاربر از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده اند .

    نازنین آریایی (سه شنبه 11 بهمن 90)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 شهریور 92 [ 20:12]
    تاریخ عضویت
    1390-4-06
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,917
    سطح
    26
    Points: 1,917, Level: 26
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 21 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: یه راه حل اساسی برای حل مشکلاتم میخوام

    نازنین عزیز ممنون.واقعا با صحبت نمیشه قانعش کرد حتی ایندفعه که موضوع مطرح شد من خیلی منطقی و بدلیل اظطراب خودم ازش خواستم بریم اینکارو انجام بدیم و اصلا از خونوادش چیزی نمیگم که بیشتر لجبازی کنه ولی انگار حرف منو نمیفهمه منم خیلی داد و بیداد کردم بهش گفتم رفتاراش داره خودم و بچمو آزار میده بهش گفتم با این وضعیت نمیتونم زندگی کنم و رفتم خونه مامانم بعد از چند ساعت اومد دنبالم که نمیخواستم برگردم تا شاید یه تغییری بکنه ولی خانوادم گفتن برو ولی درست باهاش اتمام حجت کن و بگواین دیگه مسئل ای نیست ازش بگذری به بچتون مربوطه ولی اینقدر ازش ناراحتم که حتی نمیتونم نگاهش کنم چه برسه که باهاش حرف بزنم.چطوری دوباره سر صحبتو باز کنم؟اگه باز گفت اگه خواستی اینکارو بکنی دیگه برنگرد چی بگم

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: یه راه حل اساسی برای حل مشکلاتم میخوام

    ania
    سعی کن به اعصابت مسلط باشی بهت کاملا حق می دم از دست همسرت عصبانی باشی ولی
    بیشتر باید مواظب خودت باشی
    با داد و بیداد حال خودت بهتر میشه؟
    شوهرت چی ؟رفتارش بهتر میشه؟درمقابل داد تو کوتاه می اد و می زاره کاری که می خوای بکنی؟

    معلومه که هیچ کدوم از این اتفاقات نمی افته
    هم شوهرت بدتر رو دنده لج می افته
    هم اعصاب خودت بیشتر به هم می ریزه
    نمی گم ناراحتیت رو بریز تو خودت نه اصلا این کارو نکن
    ولی با داد هم بیرون نریزش
    حرف بزن باهاش و سعی کن با حرفات اون رو موافق خودت کنی نه با داد و بیداد

    همین که اومده دنبالت نشون می ده فهمیده کارش اشتباه بوده و نشون می ده به زندگیش و به تو علاقه داره

    خیلی راحت باهاش حرف بزن
    اول کینه و ناراحتیت رو فراموش کن و دوباره باهاش حرف بزن
    ania
    نمی دونم خصوصیات اخلاقی همسرت چیه ؟ولی من می دونم که خیلی از مردارو باید هندونه بزاری زیر بغلشون
    نه اینکه الکی بگی
    مثلا
    خصوصیات مثبتش رو بهش یادآوری کن
    بگو به خاطر این خوبی هات و این چیزات من از خیلی ازت راضیم
    ولی دوست دارم به من حق انتخاب بدی
    بگو دوست دارم شرایط و نگرانی های منو درک کنی ؛
    بگو این جوری واقعا همون میشی ی مرد همه چی تموم ...
    به نظرت این طور صحبت ها روش اثر گذاری نداره؟
    این جور حرفا روش تاثیر نمی زاره؟
    شما الان دو نفر نیستین یه فرشته کوچولو ،یه هدیه آسمونی به جمع شما اضافه شده
    باید خیلی بیشتر هوای هم دیگرو داشته باشید از خود خواهی خودموت به خاطرش بگذرید تو هم از کینه ای که تو دلت هست بگذر

  6. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 شهریور 92 [ 20:12]
    تاریخ عضویت
    1390-4-06
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,917
    سطح
    26
    Points: 1,917, Level: 26
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 21 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: یه راه حل اساسی برای حل مشکلاتم میخوام

    سلام واقعا کس دیگه ای نمیتونه بگه من چکار کنم این لینک موضوعات قبلی من هست اگه خوندین و تونستین بهم راه حل بذین من نمیتونم دیگه لجبازی و بیمنطقی شوهرم رو تحمل کنم هرچی کوتاه میام انگار توقعاتش بیشتر میشه http://www.hamdardi.net/thread-19085.html

  7. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: یه راه حل اساسی برای حل مشکلاتم میخوام

    aniaعزیز
    من تاپیک قبلیتونم خوندم و به نظرم مشکل اساسی شما سونوگرافی 3 بعدی و سلامت بچه و ... نیست بلکه مشکل اصلی حساسیت زیاد شما به تاثیر پذیری همسرتون از برادرشه.خوب مسلما این تاثیر پذیری قابل قبول برای هیچ کسی نیست اما مسئله مهمتر اینه که چقدر شما در برابر حرفهای همسرتون که گویا از جانب برادرش ه جبهه میگیرید؟آیا هرگز حرفهایی که درست بوده رو پذیرفتید؟یا همیشه مخالفت کردید؟
    در این مثال که این جا گفتید سونوگرافی 3 بعدی من هم بارها شنیدم که به علت افزایش دمایی که در مایع اطراف جنین ایجاد میکنه میتونه اثرات مخربی برای سلامت بچه داشته باشه و بسیاری از پزشکان انجام ندادنش رو بهتر میدونن.
    حالا نمیشه سلامت نوگلتونو با یک سونوگرافی ساده تشخیص داد؟یا دلیل خاصی برای تجویز سونوگرافی 3 بعدی وجود داره؟
    علی ایحال منظور من اینه که حرفهای همسرتونو حتی اگر از جانب برادرشه بی دلیل رد نکنید شاید واقعا درست میگه و با تایید شما مشکلی پیش نیاد.
    اگر این گام رو برداشتید در گامهای بعدی میتونید اگر واقعا اون حرف غیر منطقیه از همسرتون وقت بخواید که در موردش فکر کنید و بعد نظرتونو با حفظ احترام و بدون پرخاش و بدون متهم کردنش به تاثیر پذیری اعلام کنید.
    کور کورانه نپذیرید اما کورکورانه هم همه چیز رو رد نکنید.
    گاهی حدود وسطی وجود داره که میتونه نظر هر دوی شما رو تامین کنه.
    باید روی اعتماد به همسرتون کار کنید برای یک مرد پذیرفته شدن خیلی اهمیت داره و به نظرم همسرتونو این احساس رو از شما نمیگیره.
    رفتارهای شما اکثرا پرخاشگرانه است شما مرتب همسرتونو متهم میکنید که از برادرش الگو میگیره این فوکوس رو از برادرش بردارید و به جاش روی موقعیت پیش آمده تمرکز کنید.
    و آخرین نکته این که:شما در دوران بارداری تغییرات هورمونی زیادی رو متحمل میشید و افسردگی بارداری برای همه خانمها علی الخصوص در اوایل بارداری رایجه .ار علائم این افسردگی حساسیت زیاد روی رفتارهای همسر و مرور خاطرات ناخوشایند و مشکلات زندگی زناشویی.پس در مورد حالات روحی خودتون هم آگاه باشید و با همسرتون هم در این مورد صحبت کنید.
    موفق باشید


  8. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 شهریور 92 [ 20:12]
    تاریخ عضویت
    1390-4-06
    نوشته ها
    53
    امتیاز
    1,917
    سطح
    26
    Points: 1,917, Level: 26
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 83
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    17

    تشکرشده 21 در 14 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: یه راه حل اساسی برای حل مشکلاتم میخوام

    سلام.ممنونم که راهنمایییم کردی مشکل من وشوهرم نداشتن تفاهمه به قول شما سونوگرافی بهانه است تا ما دوباره یادمون بیاد دوتا آدم با عقاید کاملا متفاوت هستیم .برای همین هم توی اکثر تصمیماتش من مخالفت کردم اون هم لجبازی کرده.نمیگه خیلی آدم بدیه توی مواقعی که مشکلی باهم نداریم بهم محبت میکنه به حرفم گوش میکنه اما بعضی فکرا و رفتارا انگار توی مغزش حک شده که همش از خونوادش مخصوصا برادرش ریشه میگیره و این برای یک زن خیلی سخته که همسرش دیگران رو شریک بدونه توی زندگیش


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 مهر 92, 00:43
  2. معرفی ودانلودكتب روانشناسی کاربردی درحوزه تغییرات فردی،خودشناسی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن معرفی کتب روانشناسی
    پاسخ ها: 18
    آخرين نوشته: دوشنبه 06 دی 89, 14:43
  3. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: شنبه 31 فروردین 87, 09:08
  4. +کسی که دوسش دارید؟یا کسی که دوستون داره؟
    توسط محمدرضا در انجمن ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 02 بهمن 86, 15:25

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:14 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.