چكار كنم بيشتر دوستم داشته باشه و من همش نرم سراغش

[roya56]

سلام دوستان
در تاپيك قبلي كه گذاشته بودم (لطفا شك مرا برطرف كنيد) گفتم كه قراره ما بعد محرم و صفر عقد كنيم و گفتم كه رفته بودم پيشش و به تلفن هاش مشكوك شدم. فرداش رفتم با مادرش صحبت كردم . رفتم و خيلي هم خوب شد چون برخلاف تصوري كه داشتم مامانش خيلي زن منطقي اي بود و وقتي كه موضوع را باهاش مطرح كردم كلي طرف منو گرفت و با نصيحت هاي بسيار خردمندانه اونو هم كلي دعوا كرد. خلاصه قرار شد كه ديگه از اين مسايل پيش نياد.
اما مشكلي كه من الان دارم اينه كه مي خوام احساس واقعيشو نسبت به خودم بدونم. اصلا مي خوام بدونم اونم دوستم داره يا بدروغ و تظاهر اينطوري رفتار مي كنه. بعد از اون روز كه با مامانش حرف زدم تقريبا همه به چي حالت اول برگشت و گفت من تو رو حتي با كس ديگه مقايسه هم نمي كنم چه برسه كه بخوام خيانت كنم.
راستش من از اون دخترايي هستم كه خيلي به طرف مقابلم محبت مي كنم و فكر كنم يك جورايي شورش هم درمي آرم. از كار خودم هم اصلا راضي نيستم ولي چه كنم كه نمي تونم. لطفا بهم بگيد چجوري باهاش رفتار كنم كه اونم عشقشو بيشتر بهم نشون بده. بيشتر طرف من بياد.
مي خوام طوري باشه كه اون بيشتر زنگ بزنه و يا سراغ منو بگيره.

[leilifar]

سلام عزیزم امیدوارم خوب باشی.
امیدوارم مشکلت بزودی حل بشه ولی بعضی ها ظرفیت محبت زیادی رو ندارن هرچیزی در حد و اندازه نرمال خوبه.
ببین راستی میتونی من رو راهنمایی کنی که چطور این متن رو گذاشتی که همه ببینن؟ من هرکاری میکنم نمی تونم متنی بنویسم که دیگران راهنمایئم کنند باید پولی واریز کنم؟

[roya56]

سلام دوست عزيز
شما ميتونيد با وارد شدن به صفحه انجمن اصلي و انتخاب موضوع مورد نظرتون به صفحه مربوطه وارد بشين . در اونجا روي آيكاني كه روش نوشته موضوع جديد كليك كنيد و مطلب خودتون را ارسال كنيد.

[tasnime_elahi]

رویای عزیز
زن مظهر ناز و مرد مظهر نیاز.درست نیست جای این دو تا عوض بشه.حد تعادل توی همه چی خوبه.اینکه شما افراط کنی یه زمانی بانک محبتت خالی می شه و دچار مشکل می شی.سعی کن تعادل رو رعایت کنی عزیزم.

[1majid]

به نظر من که مرد هستم شما چند روزبسیار تعدیل کنید رفتارتون رو. قطع نکنید که ممکنه بد باشه. شما توی یه پروسه محبتتون رو کم کنید جوری که مثلا بعد 3 روز متوجه بشه داره محبتتون کم میشه.
فقط بدونید من مرد هستم و میخوام خودم تلاش کنم نه اینکه دختر التماسم کنه ( ببخشید بابت صراحت کلام )

[roya56]

دوستان عزيز ازتون ممنون كه به من جواب داديد
بخصوص از شما آقاي 1majid .
راستش مي ترسم اگه بهش محبت نكنم ولم كنه. يا بره سراغ يكي ديگه.
من عادت كردم كه هر روز بهش چندبار زنگ بزنم. اگه كاري داره و يا مشكلي داره رفع كنم. اين روزا اون امتحان داره و از اونجا كه خودش مستقل زندگي مي كنه ديشب رفتم خونش و براش شامي رو كه درست كرده بودم بردم. تا سالاد براش درست كرده بودم. مي دونم خيلي كار بدي كردم . چون احساس مي كنم كه قدرمو نمي دونه. خودشم ديشب گفت. گفت كه تو همش داري به من به قول معروف حال مي دي . و اين همش يك طرفست. و تشكر مي كرد. ولي نمي دونم يكهو چجوري اين حالتو قطع كنم؟ چجوري اونو به اين كار تشويق كنم؟

[tasnime_elahi]

رویا جان آیا شما می تونی تا آخر عمر به این روند ادامه بدی از ترس اینکه مبادا ایشون شما رو رها کنه!!!؟؟؟آیا فکر می کنی اینطوری می تونی ایشون رو واسه همیشه داشته باشی؟
مردها دوست ندارن یه نفر این قدر بهشون چسبیده باشه!مطمئن باش با این روندی که در پیش گرفتی احتمال از دست دادن ایشون بیشتره!چون داری بر خلاف طبیعت خودت و نامزدت عمل می کنی.
ارزش و قدرو منزلت خودت رو بدون .اول خودت رو دوست داشته باش .همون طور که مجید گرامی گفتن تعدیل کن رفتارت رو.

[الميرا1358]

رويا جان

انسان از هرچي بترسه با اون يكي مي شه و حتما اين اتفاق براش مي افته. الان ذكر و فكر هر روزه تو اين شده كه الان اگه اين كار رو نكنم ازمن سرد ميشه از من دلخور ميشه ميره سراغ زن ديگه ...ببين بيشتر از اين كه بخواي براي عشق و حس و دوست داشتن به نامزدت محبت كني بيشتر براي جلب توجه و ترس داري اين كار رو مي كني.
بعد از يه مدت هم شارژ محبتت تموم ميشه و نسبت به نامزدت هم بي خودي دچار خشم ميشي كه چرا قدر من و كاراي منو نمي فهمه.
اين فكراي منفي رو بنداز دور. هم خودت رو رها كن هم اون رو. اگه مي خواي اون بيشتر به سمتت بياد بايد بدوني كه عشق توي محيط خفه هيچ وقت رشد نمي كنه.
محبت كن ولي براي دل خودت نه براي ترس از دست دادن يا خيانت. وقتي ياد بگيري كه بدون ترس كسي رو دوست داشته باشي اون موقع مي توني بهترين روزها رو در كنار شوهرت داشته باشي. به نظر من سعي كن خودت رو هم دوست داشته باشي..دنيا حول محور شوهر و نامزد ادم نمي چرخه..خودت رو دوست داشته باش ..اعتماد به نفست رو زياد كن و از روي عشق واقعي عشق بورز.
لازم هم نيست طوري اين تغيير رو اعمال كني كه اون متوجه بشه. اول از همه رو خودت و روي دوست داشتن خودت كار كن. همزمان روي اين تفكرات نامناسب و ترست كار كن. وقتي همه اينها به خوبي پيش بره متوجه ميشي كه يه انساني شدي كه گدايي محبت نمي كنه بلكه خودت شدي مظهر عشق و علاقه و همچين آدمي رو مطمئنا همه دوست خواهند داشت

[پارميدا]

سلام رویا جان
اگر می خواهی ریشه این رفتارهای خودت رو بشناسی حتماً درکنار همدردی و راهنمایی دوستان ومشاوران این سایت، این کتابها رو هم بگیر و مطالعه کن.
زنان شیفته " یا روانشناسی محبت بی تناسب ، به قلم "رابین نوروود" مترجم: مهدی قراچه داغی
مهرطلبی: بیماری راضی کردن دیگران به قلم" هریت بریکر"،مترجم: مهدی قراچه داغی

[1majid]

من نگفتم قطع چون میدونستم نگران از دست دادنش هستید.
خواهش می کنم ، نشون ندید که نگران از دست دادنش هستید.جوری رفتار کنید که دوسش دارید ولی اگه اون نباشه هم زندگیتون جریان داره.تا اون تلاش کنه شما رو به خودش وابسته بکنه.
زجر می کشید ؟ بکشید ولی چند روز خیلی آروم محبت ها رو تعدیل کنید از کلمات احساسی و عاشقانه کم کنید.مثلا میتونید احساسش رو یک حرفهایی تحریک کنید.
نماز رو که خوندید از خداوندی که مستحق تعریف بی حد و اندازه است تعریف کنید و بگید عاشقش هستید و با هیچ چیز عوضش نمی کنید.
وقتی خورشید طلوع می کنه بگید از طلوع واقعا زیبای خورشید تعریف کنید.
از فرد تعریف نکنید از چیزهایی تعریف کنید که نتونه دلخور بشه که چرا اینطوری هستید.امیدوارم متوجه منظورم شده باشید
ولی در کل بدونید ما مردا تا خودمون چیزی رو بدست نیاریم قدرش رو نمی دونیم و اگر اون روی بی جنبگیمون روو کنه و احساس بزرگ شما خانوما رو نفهمیم به بیراهه می ریم.
در پناه امام زمانمون باشیم.

در ثانی اگر محبت نکنید و بره سراغ دیگه باید خداتون رو شکر کنید چون معلوم نبوده چرا دنبال شما اومده !
شما که اولش ازش خواستگاری نکردی اون خواستگاری کرده .
اگر با تعدیل نه قطع محبت این اتفاق بیفته هر چقدر هم عذاب آور باشه براتون اشکالی نداره چون اون خیلی مرد زندگی خوبی برای شما نمی تونست باشه.

::::::::::نکته: این نظرات بنده کارشناسی نبوده و صرفا نظر شخصی است.