سلام بچه های همدردی
یادتونه گفتم به همسرم شک کردم واسه اعتیاد می خوام غیر منتظره ببرمش تا همه چی معلوم شه
امشب اینکارو کردم باورم نمیشه دم ازمایشکاه بهش گفتم بعد بهم گفت نمیاد و بهش برخورده گفت خودش 2 ماه دیگه میره یه ازمایش میده منم گفتم اگه میخوای 2 ماه دیگه بری چرا الان نمیای ؟؟؟؟
فحشم دادو موتورش رو روشن کردو رفت
بعد چند دقیقه بهم اس ام اس زد بعد کلی بد و بیراه گفتن بهم گفت که حاضره بیاد
اما دیگه اون موقع واسه من چه ارزشی داشت معلومه که بره خونه واسه چپ در اومدن جواب ممکنه که هزار تا چیز بخوره همه می دونن ازمایش اعتیاد رو میشه دور زد
پیش هر مشاور اعتیادی که رفته بودم بهم گفته بود فقط غیر منتظره باید بیاریش
اگه مشکلی نداشته باشه و خیالش از خودش راحت باشه میاد و بعد از جواب می تونه زبونش رو پیشت دراز کنه واسه اینکه ثابت کنه فقط یه شک بیش نبوده
اما حالا همه چی معلوم شد اگه مشکلی نداشت میومد و با جوابش بهم ثابت می کرد نه اینکه بزاره بره و بگه بعدا ازمایش میده
خدایااااااااااااااااااااا ااا خیلی داغونم دارم همینطور گریه می کنم چون می خوام برم و تموم کنم دیگه همه چی معلوم شد خدایااااااااااااااااااااا اااا اصلا حالم خوب نیست
این همه سال با احساساتم بازی کردن خدایااااا
چرا چرا منکه دوستش داشتم چرااااااااااا
حالا باید تمومش کنم از این تابلو تر دیگه
همه چیو تحمل کردم دوباره بهش اعتماد کردم و گفتم که شاید فقط همون چند بار بوده و به قول خودش اشتباه کرده
باورم نمیشه اوووون ؟؟؟؟؟؟؟؟/ اصلا باورم نمیشه اصلا هیچ کس باور نخواهد کرد که اووون؟؟
چطور با این شکست برخورد کنم چطور جدایی و شکست عشقی و ... تحمل کنم
اصلا وضع خوبی ندارم
یکتا جونم دیدی چی شد؟؟؟ منم تموم شدم
علاقه مندی ها (Bookmarks)