با سلام خدمت کارشناسان عزیز جناب اس سی ار و خانم انی عزیز و فرشته مهربان و بقیه دوستان گل تالار می خوام بدونم اگر کسی مطلبی در این مورد می دونه بهم کمک کنه که چطور همسرم رو همانطور که هست بپذیرم ؟
تشکرشده 401 در 117 پست
با سلام خدمت کارشناسان عزیز جناب اس سی ار و خانم انی عزیز و فرشته مهربان و بقیه دوستان گل تالار می خوام بدونم اگر کسی مطلبی در این مورد می دونه بهم کمک کنه که چطور همسرم رو همانطور که هست بپذیرم ؟
تشکرشده 36,001 در 7,404 پست
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
فرشته مهربان (شنبه 24 دی 90)
تشکرشده 135 در 55 پست
در این تاپیک del عزیز، دوستان و کارشناسان سایت راهنمایی های خوبی درمورد پذیرش همسر ارائه کرده اند.
http://www.hamdardi.net/thread-17096.html
پارميدا (یکشنبه 25 دی 90)
تشکرشده 5,973 در 1,154 پست
جان سخت..
نکته ای رو اشاره کردید که فکر می کنم سوال اساسی بسیاری از افراد است... شاید بسیاری حتی جرات پرسیدنش رو هم نداشته باشند!
نکات بسیار زیادی در چیزی که نوشتید و سوال کردید هست! من مایلم اون نکات رو بنویسم و بابتش از شما سوال کنم... خب! موافقید؟
شما پرسیدید: چگونه همسرمان را همان گونه که هست بپذیریم؟
اول: همسرمان را
موضوع بحث شما، دوستتون، پدرتون، مادرتون و یا همکارتون نیست... موضوع بحث شما همسرتون است!
خب همسر یعنی چی؟ از کجا پیداش شده؟ به چه کاری می آد؟ ما برای هر دوست، پدر، مادر، همکار، فرزند، برای همه اینا تعریف داریم! جایگاهشون رو می دونیم! اما همسر کیه؟ کجای زندگی شماست؟ کجا باید باشه؟
دوم: همان گونه که هست
خب سوال اینجاست که چگونه است؟؟ چی رو باید بپذیریم؟ آیا همسرمون رو می شناسیم؟ چقدر در جهت شناختش تلاش کردیم؟ آیا اگر خوب نگاه کنیم یه غریبه آشنا رو نمی بینیم که داریم باهاش زندگی می کنیم؟ می خوابیم؟ می خوریم؟ چقدر ما این فرد رو می شناسیم؟ نیازهاش رو؟ عواطفش رو؟ رفتارش رو؟ چقدر اصلا روی او مطالعه کردیم؟ اونقدر که ضوابط کاری خودمون رو می دونیم آیا ضوابط همسرمون رو هم می دونیم؟
پس سوالات بالا رو ابتدا جواب بدید... و نتایج رو بنویسید... خیلی ساده تقسیم بندی کنید!
سوم: بپذیریم!
آیا واقعا باید چیزی رو بپذیریم؟ چی رو باید بپذیریم؟ صلا این پذیرفتن به چه معناست؟ آیا این پذیرفتن ما رو خوشحال می کنه یا بعد از مدتی می شه زجر و عذابی مداوم؟ اصلا پذیرش همسر چه تقاوتی با پذیرش دوست و یا پدر و یا مادر داره؟ می دونید که ما بسیاری از چیزها رو سریعا می پذیریم! مثلا وقتی شما وارد محل کار می شوید بسیاری از مسائل رو سریعا می پذیرید... خود آگاه و نا خود آگاه. حالا این پذیرش در مورد همسر باید در چه ابعادی باشه؟ مثلا فیزیک همسر؟ چهره اش؟ رفتارش؟ سکوتش؟ کارش؟
چهارم: چگونه؟
چگونه بپذیریم؟ مشروط؟ غیر مشروط؟ اصلا می تونیم بپذیریم یا فقط عادت می کنیم؟ فرق بین پذیرفتن و عادت کردن چیست؟
بسیاری از سوالهای بالا جوابش دست شما و دوستان است...
باید مطالعه کنید تا پیداش کنید
هر چی که فکر کردید بنویسید! بی شک نتیجه دور نیست
sci (چهارشنبه 28 دی 90)
تشکرشده 401 در 117 پست
با سلام خدمت جناب دانشمند و تشکر از زحمات شما این روزها اصلا حال خوبی ندارم .
شما راست می گید واقعا پذیرش به چه معناست مثلا من پذیرفتم اما این پذیرفتن از نظر من در صورتی که بعدش ادم حالش خوب باشه نه اینکه ناراحت باشه .
حالا جواب سئوالها .
1- همسر یعنی سایه سر یه تکیه گاه . اگه دو طرفه در نظر بگیریم یعنی دو تا قلبی که برا هم بزنه . همسر اولویت اوله و رو قلب ادم جا داره .
2- همسرم رو می شناسم روش مطالعه کردم .
نیاز های اون ساده و بدون پیشرفت زندگی کنه . بیشتر به خواستهای خودش فکر می کنه - فکر می کنه زندگی یک نفرست - در واقع به ارزوهای خودش بیشتر بها میده - چیزهای معمولی تر خواب خوراک و ... محبت ارامش به اینها هم نیاز داره علاقه به یسری چیزهای خاص مثل فیلم دیدن ماشین های قدیمی و غیره نمی دونم منظورتون رو درست فهمیدم یا نه .
از عواطفش بیشتر برای رسیدن به خواستهاش استفاده می کنه تو این مسئله خیلی سخته چون نسبت به قبل تغییر کرده و من نمی تونم درست بفهمم من فکر می کنم وقتی محبت میکنه یه چیزی میخواد یا می خواد گولم بزنه برا خواسته هاش نمی دونم کاشکی مثال می زدید .یا مثلا برا از دست ندادن موقعیتش محبت می کنه و بعد ...
رفتارش در مقابل دیگران و بیرون بسیار عالی همه ازش تعریف می کنن اما در منزل خیلی راحت تر است کاملا متفاوت طرز فکرشو در مورد مسائل مالی دیگه نمی تونم تحمل کنم اصلا به فکر این زندگی نیست .
3- نه چهرش نه سکوتش برام مهمه فقط از دست رفتارش و کارهاش در مورد مسائل مالی فشار روحی شدیدی گرفتم و چون از اینکه اون تغییر کنه بریدم می خوام بدونم چجوری بپذیرم ؟ که بعد غصه نخورم .
4- واقعا فرق بین عادت و پذیرفتن رو نمی دونم .
با تشکر از زحمات شما اگر جایی اشتباه جواب دادم میشه با مثال راهنماییم کنید ؟ راستش بیشتر از این عقلم قد نداد اگر دوستان دیگر هم دوست دارن چیزی بگن بنویسند .
اینجا با یه مثال کلا توضیح می دم که چی رو میخوام بپذیرم اما نیمدونم چجوری ؟
مثلا من یه ادم تلاش گری هستم که یکی رو می خوام بکنم دوتا یعنی دلم می خواد خونمون بزرگ بشه دو خوابه بشه و این کارو هم می تونم با گرفتن وام انجام بدم یا برای رفاه خودم مثلا اشپزخونه رو کابینت کنم چون جام خیلی کمه اما خوب از لحاظ مطالبی که من تو تالار خوندم به خاطر شرایط همسر من من نباید این کارها رو بکنم و این کارها کار مرد است . البته من مشکلی ندارم که مشترک انجام شه و منم یه گوشه ای از کار رو بگیرم اما چون همسر من هیچ تلاشی برا این کارها نمی کنه حتی حاظر نیست از قسطتش کم کنه که به خرج خونه برسه همین الان من ماهی 300 تومان دارم قسط تلویزیون و خونه رو می دم تو خرج خونه هم کمک می کنم بنظر تون بازم باید چیزی پراخت کنم یا کمک کنم .
خوب به هر حال زندگی من اینجوری همسر من چون مهربونه چون خیانتکارنیست چون منو دوست داره و معتاد نیست و دست بزن نداره مثلا من می گم خوب همسر فکر اقتصادی نداره اگر خودم انجام بدم که از پا می افتم همی الانش هم افتادم اگر هم نکنم پس ارزوهای من چی میشه ؟ حالا من این و چجوری بپذیرم به نظر شما باید چجوری پذیرفت که بعدش هم ارامش داشته باشیم ؟
جان سخت (جمعه 30 دی 90)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)