سلام به همه دوستان همدردی، من عضو جدید سایتم. راستش همیشه خواننده این تالار بودم و خدا رو شکر مشکل آنچنانی نداشتم که توی سایت مطرح کنم. شوهر خوبی دارم و همیشه بابت این موضوع خدا رو شاکرم. تنها مشکلی که دارم دوری از خانوادمه . ما بعد از ازدواج تو شهر شوهرم ساکن شدیم . حدود 6 ساله که ازدواج کردیم . خوب تو این چند سال تقریبا ماهی یکبار خانوادم رو دیدم و سختی دوری رو اینجوری تونستم تحمل کنم .ما تا چند وقت دیگه میخوایم برای زندگی بریم خارج از ایران و معلوم نیست چند وقت یکبار بتونم بیام خانوادم رو ببینم و مشکل اصلی من اینه که شوهرم تو این مدت کمی که باقیمونده نه اجازه میده من تنها برم پیش خانوادم و نه حاضره که با هم بریم مثلا میگه مرخصی ندارم و تو تعطیلات هم میگه باید برم سر کار. دلم راضی نمیشه بدون رضایتش برم و هیچ جوری هم نمیتونم راضیش کنم. میدونم که مشکلم در مقابل مشکل بچه های دیگه خیلی کوچیکه اما بخدا منو کلافه کرده ، انقدر که نصف شبی خواب نرفتم و به سرم زد بیام با شماها درددل کنم. فکر اینکه من از ایران برم و وقتی برمیگردم خدای نکرده عزیزام رو دیگه نبینم کلافم میکنه و آرامش زندگی رو ازم گرفته.
علاقه مندی ها (Bookmarks)