هم وابستگی
هم وابستگی واژه ای است که در سال 1979 به دنبال ارائه عناوین مخصوص الکلی ها و معتادان گمنام و مباحث درمانی اعضای خانواده ارائه گردیده است.
در تعریف هم وابستگی میتوان چنین گفت:
هم وابستگی ،بیماری نادیده گرفتن و تضعیف خودِ معنوی است که از طریق تقریب مصنوعی به سکون یا نیستی صورت گرفته و منجر به عدم حضور این مکانی و این زمانی می شود.
این بیماری بصورت وابستگی به دنیای خارج از خود و وابستگی به افکار و باورهای درونی نمایان می گردد.
شاید شما هم کودک بزرگسال را ندیده باشید اما حقیقتاً مرد یا زنی را دیده اید که کودکانه فکر می کند ، اعتماد می کند و گاهاً دستش را در آتش فرو می برد یا میترسد که دیگران او را دوست نداشته باشند و مورد قبول واقع نشود ؟
و بدین ترتیب تمرکز از خود حقیقی ( یعنی تنها منبعی که ما را به خداوند منتصل می کند ) بر روی خود دروغین قرار گرفته و ادامه این مسیر ما را از حضور و اتصال به منبع حقیقی دور می کند.
هم وابستگان در زندگی خانوادگی دچار اختلالات خاصی شده و هر عضو خانواده نقش هایی را بازی می کند که به مرور جزء شخصیت اصلی اش شده و به این نقش ها وابسته میشوند. در متن زیر به پانزده مورد از این نقش ها اشاره میشود:
1- نجات دهندگان ( کار راه اندازها ) :
این گروه خودشان را کاملا مورد غفلت قرار داده و سعی دارند تا به دیگران کمک کنند و مشکلات سایرین را برطرف نمایند و به نوعی هویت خودشان را در قالب کمک به دیگران یافته اند و با این هویت دروغین همواره زندگی میکنند.
2- مردم راضی کن ( خشنود کنندگان مردم ) :
خصیصه مهم این گونه افراد کسب رضایت دیگران است. این گروه از هم وابستگان قابلیت و ظرفیت گفتن یا شنیدن کلمه « نه » را ندارند و به همین دلیل تسلیم خواسته های دیگران میشوند.
3- افزون طلبان :
این اختلال در مورد کسانی صادق است که احساس موفقیت در آنها دوام ندارد و چون رضایت درونی هرگز حاصل نمی شود با انواع پیشرفت های ظاهری خلاء درونی خود را پر می کنند و دائم بدنبال کسب موفقیت های جدید هستند در حالیکه این موفقیت ها فقط ظاهری است.
4- بی کفایت ها ( ناموفق ) :
انسانهای دارای این خصیصه دائماً در احساس بی کفایتی و نالایقی خود غوطه ور هستند. آنها هرگز خود را برای چیزی لایق نمی دانند و همیشه خود را بی کفایت و ناکافی حس میکنند و همواره از « طرد شدن و پذیرفته نشدن » ترس دارند که این موضوع دقیقاً ریشه همه هم وابستگی ها بشمار میرود.
5- کمال گرایان :
این گروه همواره از شکست خوردن در مسائل اجتماعی و شخصی میترسند و سعی دارند با انجام بی عیب و نقص هر کاری هرگز شکست را تجربه نکنند بسیاری از افراد این گروه دچار وسواس هستند و شاخصه مهم این گروه اشتغال ذهنی فوق العاده زیاد به انجام بی عیب و نقص امور زندگی است.
6- قربانیان :
طیف قربانیان همواره به خود احساس ترحم زیادی دارند و دیگران را همواره مقصر می دانند . در ظاهر از دیگران کمک میخواهند اما توجهی جدی به کمک خواهی ندارند. مدام نیازمند دلسوزی دیگران هستند و در گذشته زندگی می کنند و با زنده نگه داشتن گذشته و خاطرات دردآور گذشته میخواهند بگویند « حق با من » است.
7- فدائیان :
در آینده زندگی می کنند ( امروز را فدای فردا کردن ) از مکانیزم انکار ، شدیداً استفاده می کنند . فدائیان در یاری گرفتن و کمک خواهی بسیار مقاوم هستند و هرگز از کسی کمک نمی گیرند چون ادعا میکنند همه چیز را میدانند و هر راهی را تجربه کرده اند .
8- وسواسی :
این گروه از هم وابستگان به آسانی قابل شناسایی نیستند اما کمال گرایی و بی نقص بودن در انجام امور زندگی به صورت عملی و ذهنی در رفتار آنها دیده میشود.
9- معتادان :
علت اصلی هم وابستگی در این گروه اختلالات خانوادگی ( وجود مشکل در کودکی و رشد ) میباشد . این افراد وابستگی های زیادی دارند مانند وابستگی به مواد مخدر ، مشروبات الکلی ، اماکن ، اشیاء ، رفتارها ، تجربه ها ، پرخوری ، رفتارهای جنسی متعدد، افراط ، ولخرجی کردن و ...
10-بزرگ منش یا خود بزرگ بین :
این افراد طوری رفتار میکنند که گویی خیلی به خودشان مطمئن هستند. به همین دلیل همواره نقش بازی میکنند. ( خودبرزگ بینی و خود کم بینی دو روی سکه اند )
11-خودخواهان یا خود شیفته ها :
این گروه به علت ناکافی بودن به شکلی افراطی توجه دیگران را به خودشان جلب می کنند و از این راه نیازشان به کامل بودن برطرف می شود.
12-زورگوها یا قلدرها :
زورگوها همواره حالت تهاجمی دارند و به دلیل احساس ناامنی مفرط دائماً حمله می کنند و با قلدری می خواهند به چیزی برسند . آنها دائماً انتقاد میکنند و معمولاً ساز مخالف می زنند.
13-سوء استفاده گران :
این افراد دیگران را بطور جسمی و عاطفی کنترل می کنند و از این کنترل کردن لذت میبرند چون فکر میکنند از این راه میتوانند روی خودشان کنترل داشته باشند . معمولاً ساز مخالف میزنند چون از این راه میتوانند توجه دیگران را به سیاست مدار بودن خود جلب کنند.
14-کودکان از دست رفته یا گم شده ( معمولاً فرزندان آخر ) :
نیاز خود را در تلاش بر رقابت با خواهر یا برادر بزرگتر متمرکز می کنند اما همواره احساس عدم موفقیت دارند . منزوی بوده و اکثر آنها علامتهای روان تنی ( در بیماری روان تنی به دلیل وجود مشکلات عصبی ، جسم نیز تحت تاثیر قرار می گیرد و سر درد های میگرنی ، مشکلات گوارشی و ... حاصل این تاثیر است ) را در خود دارند.
15-شازده کوچولوها :
این طیف که عموماً مورد توجه اجتماع قرار دارد با دلقک بازی ، شوخی و ... جلب توجه میکنند .معمولاً در خانواده های هم وابسته و آشفته یکی از اعضا این نقش را بازی کرده تا بتواند خود و خانواده را از زیر بار فشارهای روانی خارج کند.
از مطالب فوق چنین بر می آید که 95 % مردم دنیا هم وابسته هستند و دور از خودِحقیقی قرار دارند و به زبان دیگر اکثریت مردم دنیا با نقش و خصایص هم وابستگی درگیر بیماری بی خدایی ( خلاء معنوی ) هستند.
با توجه به تعریف هم وابستگی و انتقال این بیماری از طریق والدین ذکر این نکته لازم بنظر میرسد که برنامه بهبودی باید خانوادگی باشد چون این بیماری ، بیماری خانوادگی است و اعضای خانواده جهت تغییر و بهبودی باید نقش بیمارگونه خود را شناسایی و آن را متوقف سازند.
سایت پیشگامان رهایی
علاقه مندی ها (Bookmarks)