با عرض سلام خدمت همه ی دوستای عزیزم در سایت همدردی. من تازه عضو این سایت شدم ولی خیلی وقته مطالب واقعا مفید و راهنمایی های عملیتون رو میخونم و استفاده میکنم.
حدود یک سال و نیمه که عقد کردم. البته قبلش شش ماه با شوهرم نامزد بودیم چون ازدواج ما کاملا سنتی بود و من هیچ شناختی از شوهرم و خانوادش نداشتم. خداروشکر توی این مدت خیلی چیزا درمورد شوهرم و به خصوص پدر و مادرش و خواهرش فهمیدم. خداروشکر شوهرم مرد کاری و زرنگیه , البته وقتی اومد خواستگاری فقط یه شاگرد مغازه ساده بود و ما تا وقتی نامزد بودیم و خانوادش مطمئن بودند پسرشون آه در بساط نداره هیچ کس کاری به کار ما و زندگیمون نداشت، خداروشکر از وقتی عقد کردیم وضعیت شغلی و مالی شوهرم کاملا زیر و رو شد و خیلی توی کارش موفق شد، طوری که همه خانواده و فامیلش انگشت به دهن موندند، البته تلاش و پشتکار زیاد خودش هم در موفقیتش چندان بی تاثیر نبوده و نیست. وضع مالی خانواده شوهرم و کلا سیستم دخل و خرجشون با خانواده من خیلی فرق میکنه، البته این موضوع چندان واسه من اهمیتی نداشت چون خداروشکر شوهرم دست و دلبازه ولی مشکل من با خانوادش اینه که شوهرم خیلی دهن بینه و واسه آب خوردنش هم از مادرش اجازه میگیره. راستش درست نمیدونم که شوهرم خودش دلش میخواد مادرش رو توی زندگیش دخالت بده یا اینکه اونا دست از سرش بر نمیدارند. باور کنید از روزی که عقد کردیم حتی وقتی پیش هم هستیم مادرش هزار بار به بهونه های کاملا الکی به گوشیش زنگ میزنه و از آخرین وضعیت من و پسرش یه عالمه سوال میپرسه. تا حالا چندین بار به شوهرم و مادرشوهرم یا حتی پدر شوهرم تذکر دادم که دلیل این نگرانیتون چیه یا اینکه چرا به پسرتون اعتماد ندارید یا از چی میخواید سر در بیارید ولی نه جواب قانع کننده ای به من دادند و یا اگرم قبول کردند که این کارشون دیگه از حد گذشته دوباره بعد از یه مدت کوتاه (شاید واسه لجبازی با من) شروع کردند. راستش اوایل به این تماس های پشت سر هم اهمیتی نمیدادم و بیخیال بودم ولی حالا که فهمیدم واسه کنترل کردنه دیگه واقعا اعصابم خورد میشه و بهم میریزم. جالب اینه که وقتی من و مادر شوهرم باهم تنها هستیم و شوهرم بیرونه یا سر کاره اصلا هیچ زنگی بهش نمیزنه، گویا فقط هروقت پیش منه لازمه کنترل بشه و بهش دستور بدند. هرچقدر ضمنی و با شوخی و متلک به شوهرم میفهمونم که ازین رفتار مادرش ناراحت میشم سریع جبهه گیری میکنه .انگار خودش هم دوست داره مادرش هر ده دقیقه یه بار بهش زنگ بزنه و ازش آمار بگیره. توروخدا منو راهنمایی کنید که با این مادرشوهر بیکار و فوضولم چکار کنم؟