به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 33
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 شهریور 91 [ 13:00]
    تاریخ عضویت
    1389-10-07
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    2,630
    سطح
    31
    Points: 2,630, Level: 31
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    114

    تشکرشده 118 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!

    واسه يه موضوعي مجبور شدم واسه اولين بار همسرم و دختر كوچيكم رو تنها بزارم و 2 روزي رو برم سفر نا گفته نمونه بارها و بارها (چند روز در ماه)همسرم به دلايل مختلف مثل ماموريت و غيره مارو تنها گذاشته و من در نبودش جاش رو واسه دخترمون پر كردم و هميشه موقع اومدنش با بهترين لباس و آرايش و غذا انتظارشو كشيم حتي تا دير وقت و اين سفرم با رضايت كامل و هماهنگي خودش بود و تو ترمينالم واسه بدرقه م بغض كرده بود
    حالا من امروز بعد از 2 روز نبودن و 19 ساعت اتوبوس سواري خورد و خاكشير رسيدم ترمينال و تو مسيرم چند بار باهاش چك كردم كه مياد دنبالم ولي تو ترمينال دربه در دنبالش مي گشتم و نبود
    به گوشيشم جواب نمي داد بعد از 10 دقيقه جواب داد و خيلي سرد و بدون عذر خواهي گفت خودت ماشين بگير بيا خونه!!!
    وقتي ديدم ترمينال نيومده گفتم لابد رفته برام گل بگيره از بس دلتنگه!و نرسيده بياد شايدم باز ماشين خرابه نخواسته منو نگران كنه به هر حال گفتم باشه و با دلخوري قطع كردم تو راه باز گفتم شايد چون تولد بچه س جشن گرفته و مي خواد منو قافل گير كنه
    ولي از شدت خستگي باز زنگ زدم و تاكيد كردم من كليد ندارم(كليشو گم كرده كليد منو برداشته) خونه باشيد تا من بيام اگه جايي مي خواي بري بعداز اومدن من برو اونم با همون لحن گفت نه ما خونه ايم تا بياي
    وقتي رسيدم هرچي زنگ زدم درو باز نكرد با خونه تماس گرفتم جواب نداد به گوشيش زنگ زدم گفت من و بچه رفتيم بيرون!!! بچه دلش مي خواست بره منم بردمش!! گفتم من خيلييييي خسته م 19 ساعته تو ماشين بودم الان مثه گداها بشينم كنار خيابووون! گفت خسته اي كه خسته اي به من...منم قطع كردم بازم مثل خل ها گفتم نه لابد يه قافل گيري تو كاره مگه ميشه اين رفتارو با من بكنه بي هيچ دليلي؟؟!! من كه آزاري بهش نرسوندم ؟!
    بعد كلي الافي و تو خيابون نشستن آقا تشريف آوردن و اصلا به من محل نزاشتن فقط سفره صبحونه رو پهن كرد منم سكوت كردم سر سفره بچه شروع كرد به نق نق همسر عزيز فرمودن تا تو نيستي هيچ وقت اين اوضاع رو نداريم!!گريه بچه تقصير توئه!!
    من كه توپم پر پر بود به زور خودمو كنترل كردم و گفتم يعني من نباشم بي دردسر صبحونه مي خوره؟ گفت معلومه!
    واسه اين كه بحثمون نشه گفتم چه عالي پس من برم دوش بگيرم شما راحت باشيد
    بعد ازحموم ديد كه من سر بحثو باز نمي كنم خودش شروع كرد كه تو دروغگويي!!! چرا تو ترمينال گفتي 15 دقيقه الاف شدي من مطمانم دروغ ميگي!!
    گفتم خوب 15 نه 10 چه فرقي داره تو به هر حال اونجا نبودي بودي؟؟شروع كرد به بهونه تراشي و متهم كردن من به يه مشت ايراد بني اسراييلي
    ميگه پشت در موندي كه موندي آسمون كه به زمين نيومده اصلا به من چه خسته اي
    يا تو تنبلي وقتي رفتي لباساي رو بند رخت رو جمع نكردي
    يا بچه خييلي آرومه تو دروغگويي كه ميگي در طول روز بهونه مي گيره!
    يا من در نبود تو روزي5 بار خونه رو جارو مي زدم معلومه تو تو ي خونه فقط مي خوري و مي خوابي و....
    و كلا بهونه هاي كاااملا احمقانه واسه حرص دادن من!
    دقيقا به جاي دلتنگي از من متنفر شده الانم كه دارم اينا رو مي نويسم دارم واسه حماقت و خوش خيالي خودم گريه مي كنم
    احمقانه تر اينه كه اين بحث بچه گانه به اين ختم شد كه برو قانوني اقدام كن!!!مي دونه حرف طلاق واسه من زشت و سنگينه آخرين حربه ش واسه زجر دادن من اين حرف مسخره س از يه آدم بالغ سي و چند ساله با تحصيلات فلان و ادعايي كه گوش فلك و پر كرده اين حرف منطقيه؟!
    حالم از خودم به هم مي خوره كه انقد دلتنگش بودم
    حالم از خودم به هم مي خوره كه انقد بهش فكر كردم و واسه ديدن و بغل كردنش نقشه كشيدم
    از جفتمون متنفرم
    از همه ي از خود گذشته گي هايي كه براش كردم پشيمونم
    حق من چنين استقبالي نيست مي خوام چند روز باهاش كاملا قهر كنم
    گيج گيجم انگار يكي نا غافل زده تو سرم
    مغزم ديگه كار نمي كنه
    گاهي ميگم لابد يه غلطي كرده كه دست پيشو گرفته پس نيفته
    شايدم فكر مي كنه 2 روز بچه داري كرده كوه كنده
    يااااا
    ميخوام جفتمونو از رو زمين محو كنم تو رو خدا كمكم كنيد

  2. 6 کاربر از پست مفید bahar89 تشکرکرده اند .

    bahar89 (جمعه 23 دی 90)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 بهمن 91 [ 18:49]
    تاریخ عضویت
    1390-8-27
    نوشته ها
    151
    امتیاز
    1,360
    سطح
    20
    Points: 1,360, Level: 20
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 40
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    338

    تشکرشده 338 در 108 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!

    آروم باشید.
    ما مردا گاهی اوقات به سرمون میزنه :دی
    ولی در کل ایشون دیگه خیلی .....
    یا خیلی خیلی دلتنگ شده و تا مرز.... رفته و اینقدر دوستون داره عصبی شده یا سختی کشیده توی این 2 روز و دلتنگیش به اندازه سختیش نبوده که غلبه کنه


    نکته:این نظر کارشناسی نیست و صرفا نظر شخصی است

  4. 8 کاربر از پست مفید 1majid تشکرکرده اند .

    1majid (پنجشنبه 22 دی 90)

  5. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 19 تیر 94 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-7-30
    نوشته ها
    1,886
    امتیاز
    17,095
    سطح
    83
    Points: 17,095, Level: 83
    Level completed: 49%, Points required for next Level: 255
    Overall activity: 61.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocial1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    9,194

    تشکرشده 9,663 در 1,930 پست

    Rep Power
    212
    Array

    RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!

    چقد تند رفتی.معلومه هنوزخستگی سفر از تنت در نرفته.

    معلومه این دو روز حسابی به هر دوتون سخت گذشته.تو مدت طولانی تو ماشین بودی و خیال میکنی چه عذابی کشیدی.شوهرت هم دو روز خونه داری و بچه داری کرده فکر میکنه چقد اذیت شده.
    البته هر دوتون یه جورایی حق دارین.

    هیچ نیازی به قهر و دعوا نیست.فعلا یه کم استراحت کن تا خستگیت در بره و ازنظر روحی اروم بشی.
    وقتی سرحال شدی برو باهاش اروم حرف بزن.ازش تشکر کن که خونه رو جارو کرده ،مواظب بچه بوده و... و بهش بگو چقد تو ماشین اذیت شدی و بگو تازه میفهمم وقتی واسه ماموریت میری چقد اذیت میشی(حتی اگه با هواپیما هم میره اینو بگو) و ازش تشکر کن.به همین راحتی.

    تو اگه متهمش نکنی اونم با تو همدردی میکنه.

    کلا موضوع حادی نیست.مامان منم وقتی میره بیرون انتظار داره وقتی بر میگرده همه چی دسته گل باشه،ما هم غر میزنیم که وای چرا انقد کارای خونه زیاد بود.

    تو نباید بذاری هر بحثی سریع به حرف طلاق کشیده بشه.

  6. 14 کاربر از پست مفید بهار.زندگی تشکرکرده اند .

    بهار.زندگی (دوشنبه 10 بهمن 90)

  7. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 شهریور 91 [ 13:00]
    تاریخ عضویت
    1389-10-07
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    2,630
    سطح
    31
    Points: 2,630, Level: 31
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    114

    تشکرشده 118 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!

    من الان استراحت كردم غذاخوردم چند ساعتم از ماجرا و گفته هاي بالا مي گذره و كاملا آرومم ولي صرفا جهت اطلاع عموم ميگم هنوزم با تمام وجود مي خوام جفتمونو از رو زمين محو كنم!!
    يا اون ديوونه س با اين برخورد و استقبالش يا من خل بودم كه تا حالا مثل اون رفتار نكردم!!
    تموم حرفش اين بود كه منو دخترمون بدون تو راحت تريم و استنباط بنده اينه كه كاش تو نبوديي
    اوج حق نشناسي يه آدمه
    بهار جان ممنون از همدليت ولي به خدا من تا حالا اسم طلاقم نياوردم اين 2 روز نبودم حوس مجردي زده به سرش
    من هنوز نرسيده بودم خونه كه بخوام غر بزنم!!من كلي مثه احمقا ذوق ذوق ديدنشو داشتم
    انگار با آغوش باز دويدي سمت يكي ولي جا خالي داده با كله رفتي تو جوب اينه حس الان من
    ميترسم امشب يه حماقتي بكنم با اين همه نفرت

  8. 2 کاربر از پست مفید bahar89 تشکرکرده اند .

    bahar89 (جمعه 16 دی 90)

  9. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    113
    Array

    RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!

    کاملا موافق سفر رفتن بود؟.
    احتمالا تو هم وقتی از سفر می یاد غر می زنی خواسته تلافی کنه این طور نیست؟
    اون بعدا از کاری که کرده پشیمون شده از بهونه اوردنهاش معلومه اما مرده غرور داره بگه اشتباه کردم نیومدم دنبالت.
    تو با قهر کردن بهونه می دی دستش.
    خانومی بهش حق بده اون مرده و حوصله بچه داری رو نداره.همین که این مسئولیتو قبول کرده کلی باید ممنونش باشی.خدا خودش می دونسته و این وظیفه رو به زن واگذار کرده.

  10. 2 کاربر از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده اند .

    رایحه عشق (شنبه 17 دی 90)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 شهریور 91 [ 13:00]
    تاریخ عضویت
    1389-10-07
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    2,630
    سطح
    31
    Points: 2,630, Level: 31
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    114

    تشکرشده 118 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!

    آره به اصرار خودش بچه رو گذاشتم مي تونستم ببرمش گفت اذيت ميشه من مرخصي ميگيرم
    الانم نميگه اذيت شده كه كاش مي گفت ميگه نبودي بهتر بودميگه تو بي عرضه اي و صد تا مزخرف ديگه
    رايحه ي عشق عزيز ممنون از جوابتون ولي توضيح داده بودم رفتار خودمو در برابر سفرهاي زيادش كاملا بر عكس رفتار امروز اون
    الانم رفته اسر كار و تا آخر شبم نمي ياد(كارش روز و شب و جمعه و ... نداره) نمي دونم وقتي اومد چه طور برخورد كنم يعني مي دونم ولي مطمئنم اوضاع رو بدتر مي كنه


  12. #7
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 07 فروردین 91 [ 21:35]
    تاریخ عضویت
    1390-5-26
    نوشته ها
    29
    امتیاز
    1,201
    سطح
    19
    Points: 1,201, Level: 19
    Level completed: 1%, Points required for next Level: 99
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    92

    تشکرشده 92 در 25 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!

    به نظر من شوهر شما تجربه خونه داری نداشته و فکر کر ده توی این 2 روز همه جزئیات خونه داری رو تجربه کرده و با گذاشتن توی کفه ترازو که کفه دیگش کار خودش هست به این نتیجه ها کذایی رسیده...شما هم احتمالا خیلی رو کار هایی که توی خونه انجام میدید مانور میدادید قبلا و.....
    در کل به نظر من یه اتفاق خیلی خیلی ساده افتاده و یک ناراحتی خیلی خیلی جزئی که از دید شما خیلی بزرگ دیده میشه...اگه بیشتر کشش بدید به ضرر هر دو شماست و ممکنه بحث جیز هایی که نباید باز بشه ،کشیده بشه....
    من خودم مجردم و وقتی کار خونه انجام میدم(حالا به هر دلیلی مثل مسافرت مادرم و...)همیشه بعدش مامانم بهم میگه مثل طلب کار ها شدی!:311...حالا یه1 روز خونه دارری کردی،چرا قیافت این شکلی شده!.در حالی که من اصلا خودم حالیم نمیشه که قیافم رو جور خاصی کردم...البته مادر من سنشون بالاست و طبق تجربه بارها گفته به من که آقایون اصلا برای کار کردن در خانه به صورت فول تایم ساخته نشدن!(همکاری بحثش جداست!).....
    این پاراگراف بالایی رو از زندکی شخصیم براتون نوشتم تا متوجه بشید یه واکنش دفاعی از همسرتون دریافت کردید!!...پس بیشتر از این روش تمرکز نکنید.به 10 روز قبل فکر کنید.ببینیند چقدر زندگی خوبی داشتید و الان بی دلیل دارید خرابش میکنید.
    این وسط یکی باید پاشو روی غرورش بزاره و بی خیال بشه...
    بهتره شما زودتر این کار رو بکنید چون اقایون برای طی این پروسه یه 1 ماهی وقت لازم دارن!(شوخی میکنم)....
    خیلی هم با شوهرتون گرم نگیرید که در این ضمینه(خیلی گرم گرفتن رو میگم)اقایون بسیار بد برداشت میکنن...طبیعی طبیعی باشید.
    خوشبخت بودید و باشید

  13. 7 کاربر از پست مفید cent_os تشکرکرده اند .

    cent_os (شنبه 24 دی 90)

  14. #8
    سرپرست سایت

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1388-1-03
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    8,056
    امتیاز
    146,983
    سطح
    100
    Points: 146,983, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialRecommendation Second ClassCreated Blog entryVeteranOverdrive
    نوشته های وبلاگ
    4
    تشکرها
    27,661

    تشکرشده 35,997 در 7,404 پست

    Rep Power
    1092
    Array

    RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!

    bahar89 عزیز

    به جمع دوستان همدردی خوس آمدی



    خانمی این واکنش و رفتار همسرت ، به نظر من واکنش وارونه هست . اگر این باور را داشته باشی احساست و رفتارت باهاش کاملاً عوض میشه .

    بهتره در همین تالار یا سایتهای دیگه سرچ کنی و واکنش وارونه را مطالعه کنی تا بدانی یعنی چه .

    به احتمال بسیار قوی رفتارش واکنش وارونه هست .

    هر وقت به این باور رسیدی اعلام کن تا راهنمایی دهیم که چگونه با این رفتار او روبرو شوی و چه رفتاری بهتره داشته باشی .



    .



  15. 8 کاربر از پست مفید فرشته مهربان تشکرکرده اند .

    فرشته مهربان (شنبه 17 دی 90)

  16. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!

    به نظر من همسرت با این رفتارش می خواسته بگه در نبودت بهم خیلی سخت گذشت ودیگه تنهام نذار. ولی احساسات منفیشو اینطور خالی کرده
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  17. 3 کاربر از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده اند .

    deljoo_deltang (شنبه 24 دی 90)

  18. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 مرداد 92 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1389-10-15
    نوشته ها
    600
    امتیاز
    6,453
    سطح
    52
    Points: 6,453, Level: 52
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,919

    تشکرشده 1,958 در 415 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: استقبال عجيب همسرم از برگشت من از سفر! انگار زده به سرش!

    من فكر مي كنم شوهرت اتفاقا بهش خيلي سخت گذشته و با اين رفتار اشتباهش مي خواد تلافي اين سختي ها رو در بياره و يه كم تخليه رواني بشه .

    به نظرم بهتره به جاي اينكه هر دوتاتونو از زمين محو كني ، يه خورده دلداريش بدي و ازش تشكر كني بابت اين مدتي كه نبودي و اون از بچه مراقبت كرده .

    اغلب مردا تو انجام دادن كاراي خونه و مراقبت از بچه مثل زنها صبور نيستن و خيلي زود خسته ميشن . تو كار خيلي خوبي مي كني كه هردفعه شوهرت مي ره مسافرت با روي خوش ازش استقبال مي كني . مطمئن باش اشتباه نكردي ولي تو يه زني و يك مادر و صبر و حوصله ات طبيعتا بيشتر از همسرته .

    حرفاشو به دلت نگير . سعي كن باهاش همدلي كني و خستگي اين دو روزو از تنش در بياري . اونوقت مي بيني قضيه اونقدرها هم كه فكر مي كني حاد نبوده .

  19. 4 کاربر از پست مفید saboktakin تشکرکرده اند .

    saboktakin (شنبه 24 دی 90)


 
صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 15:26 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.