من و میشناسید و بعضی ها با مشکلم اشنا هستند و همچنان هم کمکم می کنند.
ایندفعه می خوام به این موضوع برسم چون داره اینم بهم فشار میاره.
همونطور که گفته بودم نامزدم اخلاق درست و حسابی نداره همیشه به این فکر می کردم و اروم میشدم که ولش کن اخلاقش گنده دیگه.... اما هرچی پیش میره داره بدتر میشه بجای بهتر.
خیلی غیر منطقی و لجبازه از کاه کوه میسازه حتی واسه کوچیک ترین مسائل قهر میکنه .
خیلی کینه اییه و تا بدجور تلافی نکنه ولم نمی کنه همش در فکر اینه که جبران کنه حالا شاید مسئله خیلی کوچیکی باشه ها اما احل گذشت نیست همیشه مسائل رو بزرگ میبینه.
البته ذات خوبی داره دلسوز و مهربونه اما این در شرایطیه که مسئله ای پیش نیموده باشه اخه زندگی هم همش تشکیل شده از مسائل ریز و درشت مگه میشه همیشه همه چیز طبق مرادش باشه!!!
مثلا چند وقت پیش قرار گذاشتیم با خانواد شون بریم پارک اما ترافیک زیاد بود حالا این قرارو خودشون گذاشته بودنا بخاط ترافیک توی ماشین انقدر غر زد که نگو اما من سکوت کردم تا عصبانیتش بخوابه بعد که دید چرا حرص من در نمیاد به همه چیز من گیر داد گوشیمو گرفت چرت و پرت گفت با این حال من با ارومی تمام سوالاشو که این اس ام اس و کی فرستاده و سارا کیه و ... جواب دادم بعدش به من گفت چرا جوابمو نمی دی گفتم این همه جواب بهت دادم کلی داد و بیداد که غلط کردی جواب دادی من که چیزی نشنیدم ( خیلی بد دهن هم هست) بازم گفتم ترافیک خسته اش کرده ولش کن . دوباره دید اعصابش و هنوز سرم کامل خالی نکرده شروع کرد به تهمت زدن و .. شروع کرد به گیراش ادامه داد و کلی بهم بی احتراامی و بی محلی کرد خلاصه پارک رو کوفتم کرد واقعا کوفتم کرد حتی باهام حرف هم نمی زد تا چند روز توی قیافه بود تا اخرشم خودم انقدر این رفتارشو تحمل کردم و هیچی نگفتم تا حالش برگشت سر جاش.
یا منو توی کل دوره نامزدی یه تئاتر برده برگشتی بهم میگه دنگت رو بده 15000 تومن میشه منم با شوخی گفتم یعنی نمی خوای منو مهمون کنی و زنت رو خوشحال کنی هیچی نگفت ولی تا الان که نزدیک 1 ماه میگذره همش داره می کوبونه توی سرم که چرا دونگت رو ندادی و من باید خرجت کنم ( لازم به ذکره که 3 ماهه سربازیش تموم شده و الان 1 و نیمه که میره سر کار).
در مورد مسائل مادی باهاش حرف زدم میگه من خرج و مخارج رو میدم اما الان که عقدیم من وظیفه ای ندارم توی حرف زدن که خیلی خوب و منطقی مسئولیتش رو قبول میکنه اما الان اصلا اینطوری نشون نمیده الان که نه خرج میده نه کرایه خونه نه برق و گاز و... هیچ مئولیتی نداره همش بهم میگه تو منو درک نمیکنی
مثلا خودش با موتور می ره سر کار (کارش فنیه) گاهی اوقات که وسایلش زیاده ماشین منو میبره یکی از این روزا ماشینم توی راه خراب میشه می برتش تعمیرگاه 40 تومنی خرجش میکنه بعد بهم گفت پولشو بهم بده منم باز با خنده و مهربونی بهش گفتم عزیزم یکم هم تو کمکم کن باز هیچی نگفت دو روز بعد دوباره داد و بیداد که باید پول ماشینت رو خودت بدی بمن هیچ ربطی نداره حداقل نصفش رو بده و گفت اگه نمیدی من دئیگه حتی 1000 تومن هم خرجت نمیکنم
خودش هرروز واسه خودش ناهار می خره و تنقلات و .. به من هم ربطی نداره
حتی بهم گفت اگه رفتیم بیرون دنگ ناهار یا شامت رو خودت میدی من نمیدم.
بهم میگه ازت توقع دارم خرجم کنی ( حالا 200 تومن بهش کمک کردم بره موتور بخره ) چون اون موقع تازه از سربازی اومده بود کمکش کردم اما الان بهم میگه تو اصلا توی نداری هام بهم کمک نمی کنی و...( خیلی غیر منطقی و چشم سفیده )
واسه تولدم و مناسبت های دیگه واسم کادو خردیده هنوز که هنوزه میگه انقدر خرجت کردم و همش منت می ذاره
هی به خودم میگم عصبانیه و امروز خسته است اما همیشه کارایی که میکنه رو توی عصبانیت هاش به رخم میکشه.
می دونید همیشه خستگی بیرونش رو میاره توی خونه
از رفتاراش خیلی خسته شدم
کافیه که اگه داره اشتباه میکنه بهش بگی و نظرت رو اعلام کنی سریع جبهه میگیره بعدش قهر و لجبازی و...
تازگی هم یاد گرفته میگه اگه با تو مثل سگ رفتار کنم خوب جواب میده
می دونید چرا ؟؟؟ چون که فکر میکنه همیشه کاراش درسته و وقتی من یکم مخالفت کنم اگه باهام بد رفتاری کنه قدر خوبی هاشو می فهمم.
در صورتیکه با این رفتارا داره منو از خودش دور میکنه و سردم میکنه
راهنمایی می خوام
علاقه مندی ها (Bookmarks)