سلام خسته نباشید
اگه بعد از 6 سال دوست داشتن و عشق و علاقه دو طرفه بابا کسی که می خای به هاش ازدواج کنی مخالف به شدت چاره ای جز جدایی نداری چکار باید کرد لطفا کمکم کنید دختری 25 ساله
تشکرشده 0 در 0 پست
سلام خسته نباشید
اگه بعد از 6 سال دوست داشتن و عشق و علاقه دو طرفه بابا کسی که می خای به هاش ازدواج کنی مخالف به شدت چاره ای جز جدایی نداری چکار باید کرد لطفا کمکم کنید دختری 25 ساله
تشکرشده 192 در 78 پست
سلام
و خیر مقدم به شما
دوست عزیز دلیل این مخالفت چی ؟
مثلا : شما از نظر طبقاتی با هم تفاوت دارید ؟
دلیل این مخالفت چی هزار ویک علت ممکن وجود داشته باشه شما خودتون چی فکر می کنید ؟
تشکرشده 0 در 0 پست
کلا مخالف بیدلل میگه من ازش خوشم نمیاد هر که من می گم باید باهاش ازدواج کنی مستبد دیکتاتور باید همه چه مطابق میل اون باشه
تشکرشده 29 در 17 پست
به نظر من شما نباید اینجوری در موردش صحبت کنید اگه اون موافق با پسرش بود باز شما این حرف ها رو می زدین حتما پدرشون یه دلیل هایی برای خودش داره ،خانواده شما تا چه اندازه خبر دارن روی کمک اونها هم می توان حساب کرد.؟به نظر من به اون کسی که می خواهی باهاش ازدواج کنی صحبت کن که پدرشو قانع کنه واحترامشو خیلی نگه داره چون عزت گذاشتن عزت می اورد.
تشکرشده 192 در 78 پست
سلام
به نظرمن هم مساوی درست میگه سعی کنید که این کار توسط آقا پسر انجام بشه یعنی صحبت با پدرشون هر چی باشه پدرو پسر هستند نکته بعد اینکه خوب از پدرشون بپرسند که چه کسی رو برای ازداوج با او انتخاب کرده است . شاید ان فردی که پدر شان انتخاب کرده باشد اصلا مورد قبول ایشان نباشد به هر حال ایشان می خواهند عمری زندگی کنند فقط صبر کنید تا حساسیت پدر نسبت به شما کم شود فکر می کنم بهتر پیش برود . خودتان احساس نمی کنید که به شما حساس شده اند .؟
تشکرشده 192 در 78 پست
سلام
راستی ما شما رو خانم موسوی خطاب کنیم یا خانم مساوی کدامیک . مرسی
تشکرشده 0 در 0 پست
چرا هیچکس حرف من نمی فهمه باباش مستبد اصلا اجازه نمی ده اون باهاش صحبت کنه فقط خواسته خودش همه چی موافق میل خودش میگه باید به حرف من ارزش قایل بشی من خوشم نمی یاد. صحبت اضافه نباشه. وسلام.هیتل از هیچکس حرف شنوی نداره. گفتم من باهاش حرف بزنم گفت اصلا اجازه نمی ده ضایعت میکنه ای خدا چی کار کنم ما هم نمی خواهیم با دردسر ناراحتی زندگیمونو شروع کنیم
تشکرشده 926 در 486 پست
با درود؛دوست گرامی،اولا که آرام باشید. . . . . .;)دوما:مگر شما بزرگتری،ریش سفیدی یا کسی که زبان او را بفهمد،در پیرامون خود ندارید؟؟!خوب جان من به او بگویید که با آن پدر محترم صحبت نماید؛؛؛بدرود.:)
تشکرشده 29 در 17 پست
سلام بهاره اگه موسوی باشه بهتره ممنون ،lmasyjoon جون خودت نوشتی جدایی من می گم صبر کنید هر چی خیره انشاء الله پیش میاد روزگار به کامتان
تشکرشده 37,079 در 7,002 پست
سلامlmasyjoon
1 - دوستان جوابهای قشنگی دادند مخصوصا گرد آفرید عزیز.
2 - معمولا وقتی قیف را وراونه استفاده کنیم ، چنین مشکلی پیدا می شه. شاید اگر اول ازدواج می کردید بعد 6 سال اینطوری هم دیگر را دوست می داشتنید بهتر بود. اگر اینطور که آن پسر می گوید، پدرش همه کاره هست. باید از روز اول از پدرش در مورد شما استعلام می کرد و تکلیف را روشن می کرد. این سئوال و این مشکل اکنون شما نیست و مربوط به 6 سال قبل است. با این تفاوت که اگر در روز اول می دانستید که این پسر از خود استقلالی ندارد، شاید تجدید نظر می کردید و اکنون اینگونه برافروخته نبودید.
3 - معمولا مسائل بعد از ازدواج در امتداد مسائل قبل از ازدواج است. اگر پدر این فرد به قول شما مستبد است ، و نه پسرش از طریق منطق می تواند حلش کند و نه دیگران، پس باید بدانید که پس از ازدواج هم در مورد مسائل زندگیتون ، رئیس پدرشوهر هست. پس نیاز است که با او هم تفاهم داشته باشید و بتوانید کنار بیایید و گرنه ممکن است پس از ازدواج برای جدایی شما هم تصمیم بگیرد. ( اگر برای ازدواجتون بخواهد دخالت کند).
اما مهم اینست که پسری را که دوست داری لازم است مستقل باشد( استقلال به معنای جنگ با خانواده و فرار و ....، نیست) یعنی اینکه بتواند نظرات خود را در مورد زندگی شخصی با منطق اعمال کند. اگر چون مومی در دست پدرش و بدون ابراز نظر است ، او اکنون آمادگی ازدواج ندارد. و از طرفی اگر غیر قابل انعطاف مانند آهن و سنگ باشد باز هم برای ازدواج آمادگی ندارد. ( مثلا با دعوا و درگیر و ....، بخواهد مسئله را حل کند) بلکه باید ضمن بیان شرایط و دلایل خود ، مسئولیت ازدواج با شما را بپذیرد و اگر بابت این انتخاب امکاناتی را از دست می دهد ( مثلا کمک مالی پدر)، باید این هزینه را بپردازد.
اما یک نکته بسیار مهم وجود دارد( اگر چه در مورد شما ممکن است صادق نباشد) و آن اینست که در بسیاری از اوقات پسری که با دختری اظهار دوستی کرده است، وقتی به ازدواج و تعهد قانونی می رسد، بهانه هایی فراهم می شود. و یکی از آن بهانه عدم موافقت خانواده است....)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)