به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 فروردین 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    3,638
    سطح
    37
    Points: 3,638, Level: 37
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,831

    تشکرشده 1,872 در 398 پست

    Rep Power
    52
    Array

    مثل غریبه ها شدیم

    بین من وهمسرم فاصله افتاده .اون کارخودشومیکنه ومنم کارخودمو.دیگه مثل قبل عاشق هم نیستیم.فقط داریم زیریک سقف زندگی میکنیم .شایددرطول روزبیشترازدوساعت همدیگرونبینیم.اگه هم پیش هم باشیم هیچ حرفی برای گفتن نداریم.

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: مثل غریبه هاشدیم

    سلام ماهي جون

    دوست داري بيشتر توضيح بدي؟چرا اين اتفاق افتاده؟ به نظر خودت علتش چي ميتونه باشه؟

  3. کاربر روبرو از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده است .

    گلنوش67 (یکشنبه 13 آذر 90)

  4. #3
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 فروردین 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    3,638
    سطح
    37
    Points: 3,638, Level: 37
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,831

    تشکرشده 1,872 در 398 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: مثل غریبه هاشدیم

    شوهرم کارشو به بودن بامن ترجیح داده.وبارهاسراین موضوع باهم بحث کردیم .ولی به نتیجه ای نرسیدیم.
    دیگه نمی خوام بزوروگریه من ازکارش دست بکشه وزودتربیادخونه.

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 03 شهریور 94 [ 14:10]
    تاریخ عضویت
    1390-6-12
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,076
    امتیاز
    13,834
    سطح
    76
    Points: 13,834, Level: 76
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 7.0%
    دستاوردها:
    Tagger First ClassSocialOverdrive1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    6,166

    تشکرشده 6,121 در 1,114 پست

    Rep Power
    122
    Array

    RE: مثل غریبه هاشدیم

    ماهی سر هیچی موضوعی باهم مشکل ندارین؟یعنی بدون اینکه مشکل خاصی باشه اون کارشو ترجیح می ده؟

  6. کاربر روبرو از پست مفید نازنین آریایی تشکرکرده است .

    نازنین آریایی (یکشنبه 13 آذر 90)

  7. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 15 آذر 91 [ 02:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,122
    امتیاز
    4,639
    سطح
    43
    Points: 4,639, Level: 43
    Level completed: 45%, Points required for next Level: 111
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    4,800

    تشکرشده 4,874 در 1,141 پست

    Rep Power
    127
    Array

    RE: مثل غریبه هاشدیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahi91
    شوهرم کارشو به بودن بامن ترجیح داده.وبارهاسراین موضوع باهم بحث کردیم .ولی به نتیجه ای نرسیدیم.
    دیگه نمی خوام بزوروگریه من ازکارش دست بکشه وزودتربیادخونه.
    چرا فكر ميكني ديگه نميخواد پيشت باشه عزيزم اين روزا زندگي سخت شده مطمئن باش شوهرت هم دلش نميخواد بيشتر از حد نياز كار كنه و خودشو خسته كنه.با گريه و زور شما ممكنه پيش خودش بگه چرا زنم منو درك نميكنه ،من كه واسه خاطر اون اين همه زحمت ميكشم چرا قدر منو نميدونه. نذار همچين فكري بكنه

  8. کاربر روبرو از پست مفید گلنوش67 تشکرکرده است .

    گلنوش67 (یکشنبه 13 آذر 90)

  9. #6
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 فروردین 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    3,638
    سطح
    37
    Points: 3,638, Level: 37
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,831

    تشکرشده 1,872 در 398 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: مثل غریبه هاشدیم

    بهش گفتم اگه ازمن خسته شدی خب بیاتکلیفمونوروشن کنیم.دیگه چراازخونه فرارمیکنی.اون فقط عصبانی میشه ومیگه خوشی زده زیردلت.توقدراین زندگی رونمی دونی.من به خاطرتودارم تلاش میکنم.درصورتی که تلاشش بیخوده.چون مانیازمالی نداریم.وفرزندی هم نداریم که بگیم داریم واسه اینده اون تلاش میکنیم.

    من ساعتهای زیادی روتنهام هرچقدرم کلاس برم بازم ساعت خالی زیاددارم که دوست دارم تواون لحظات وگذرجوونیم شوهرم پیشم باشه.نه اینکه الان بچسبه به کارومنوتنهابزاره.اصلاازکج معلوم که ما چندسال زنده باشیم که اونم همش توتنهایی وغم سپری کنم.

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 21 بهمن 92 [ 18:58]
    تاریخ عضویت
    1390-2-30
    محل سکونت
    کرج
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,643
    سطح
    43
    Points: 4,643, Level: 43
    Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Social1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    3,824

    تشکرشده 3,762 در 695 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: مثل غریبه هاشدیم

    سلام ماهی جونم
    درسته که وجود مرد توی خونه الزامیه ولی این زنه که می تونه خونه رو دلگرم کنه عزیزم یه مدت در مورد کاراش باهاش صحبت نکن فقط در مورد خوشی هاتون باهاش صحبت کنید و همیشه بی صبرانه منتظر حضورش در خانه باش و وقتی اومد با روی باز کاملا ازش پذیرایی کن و به مدت 15 دقیقه سعی کن که ازش دور باشی یعنی توی آشپزخونه خودت رو مشغول کن تا خستگیش از تنش بیرون بره میبینی که خودش میاد پیشت و اگه هم رفت دنبال کارش و پیشت هم نیومد اصلا خودت رو ناراحت نکن بلکه با یک وسیله پذیرایی دیگه برو پیشش بشین و فقط به کارهایی که می کنه نگاه کن و همراهیش کن و اصلا ازش گلگی نکن بلکه با رفتار خوبت بهش نیرو بده که احساس کنه درکش می کنی شاید او نیازمند درک شده باشد آن هم از طرف همسرش که برای او خیلی زحمت می کشد پس همیشه قدردان او باش و هیچوقت درمورد تکلیف روشن کردن به او چیزی نگو چون این حرف ها هیچی رو درست نمی کنه و بدتر جدایی می اندازه و این رو بدون دختر خوب تکلیف تو روشنه و تو زن او خونه هستی و تو باید بشتر از شوهرت حواست به رفتارت باشه و اون هم همسر تو است و باید به خونه دلگرمش کنی یادت نره عزیزم رفتاره تو مهمتره ودیگه این حرفهارو بین خودتون ردو بدل نکن به ین فکر کن که اون تلاش می کنه برای خوشبختیه تو و این انرژی منفی رو زودتر از بین ببرش

  11. کاربر روبرو از پست مفید چشمک تشکرکرده است .

    چشمک (یکشنبه 13 آذر 90)

  12. #8
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: مثل غریبه هاشدیم

    این اصلا خوب نیست...
    اینکه این کار دائما تکرار بشه موجب یک خلا بین شما دو نفر می شه و این اصلا خوب نیست
    لطفا کمی بیشتر در رابطه با وضعیت زندگیتون توضیح بدید

  13. کاربر روبرو از پست مفید sci تشکرکرده است .

    sci (یکشنبه 13 آذر 90)

  14. #9
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 فروردین 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    3,638
    سطح
    37
    Points: 3,638, Level: 37
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,831

    تشکرشده 1,872 در 398 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: مثل غریبه هاشدیم

    درجواب دوست خوبم خانم 86....من همه این راههارورفتم ونذاشتم شوهرم توخونه هیچ کمبودی رواحساس کنه.ولی متاسفانه اون توی دنیای خودشه ودیگه من براش مثل سابق مهم نیستم.

    این اصلا خوب نیست...
    اینکه این کار دائما تکرار بشه موجب یک خلا بین شما دو نفر می شه و این اصلا خوب نیست
    لطفا کمی بیشتر در رابطه با وضعیت زندگیتون توضیح بدید


    ببینیدمن وشوهرم تاچندسال پیش عاشق هم بودیم طوری که شوهرم دائم ابرازاحساسات می کردولی الان دیگه ازاون عشقی که بینمون بودخبری نیست.والان جوری شده که وجودهمدیگرو فقط تحمل میکنیم ومدام درحال بحث ومشاجره ایم.
    البته اینم بگم من خیلی دوستش دارم وانقدربرام مهمه که دلم می خوادزودتربیادخونه وبیشتردعواهامون سردیراومدنشه.ولی الان یک مدته دیگه دلم نمی خوادغرورموخوردکنم.چون احساس میکنم دارم پیشش تحقیرمیشم.اقای سی لطف کنیدراهکار بدید.


  15. #10
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: مثل غریبه هاشدیم

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahi91
    ببینیدمن وشوهرم تاچندسال پیش عاشق هم بودیم طوری که شوهرم دائم ابرازاحساسات می کردولی الان دیگه ازاون عشقی که بینمون بودخبری نیست.والان جوری شده که وجودهمدیگرو فقط تحمل میکنیم ومدام درحال بحث ومشاجره ایم.
    البته اینم بگم من خیلی دوستش دارم وانقدربرام مهمه که دلم می خوادزودتربیادخونه وبیشتردعواهامون سردیراومدنشه.ولی الان یک مدته دیگه دلم نمی خوادغرورموخوردکنم.چون احساس میکنم دارم پیشش تحقیرمیشم.اقای سی لطف کنیدراهکار بدید.
    خواهرم،
    در نگاه اول باید بگم، اگر قرار بود عشق روز اول بین شما باشه بعد قریب 12 سال که از زندگی شما می گذره... کمی عجیب بود! هرگز این اتفاق نخواهد افتاد و معمولا بعد از گذشت سه تا چهار سال این عشق تغییر می کنه... اما با کمرنگی اون موافق نیستم! کمرنگ نمی شه بلکه تعریف ما برای حفظ عشق باید هر زمانی بنا به تغییراتی که می کنیم، دقیق تر و کامل تر باشه... شاید روز اول عشق شما صرفا در یک کلمه دوستت دارم خلاصه می شد... همون روزهای اول آشنایی رو اگر به خاطر بیاورید همین دوستت دارم ها عین عشق بود! اما امروز تعریف شما از عشق چیه؟ اگر بتونیم تعریف صحیحی از عشق از منظر شما ارائه کنیم، حتما می تونیم عشق را زیباتر ببینیم...
    اینکه همسر شما دیر به خونه می آد و بیشتر کار می کنه نتیجه عدم توجه شما به سه عامل مهمه:
    1. خودتون
    2. همسرتون
    3. نیازهای ایشون و زندگی شما
    مایلم در مورد هر یک از موارد فوق اگر چیزی به ذهنتون می رسه بنویسید...

    * راستی برای بارداری هیچ فکری دیگه نکردید؟ یک نوزاد رو هم نمی خواهید به فرزندی بگیرید؟

  16. 2 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (یکشنبه 13 آذر 90)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 20:13 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.