سلام ...خواهش میکنم راهنماییم کنین
فکر میکردم مشکلم حل شده نامزدمو از دانشگاه کشیدم بیرون تا اون دوتا دختر رو ول کنه خطش رو مسدود کردم گوشیش رو گرفتم بهش گفتم این و اینو این ...خط قرمزهای من توی زندگیمه گفتم دیگه نباید این تکرار شه
اونم قبول کرد یه خط خودم بهش دادم ... ولی حساس شدم همش شک دارم شب تا صبح بهش اس میدم مبادا بیکار بشه یه لحظه
دیشب رفته بودم پیشش کلی خوش گذشت ولی هی شب میگفت گوشیمو بده زنگ بذارم صبح پاشم ... دادم زنگ گذاشت باز به بهونه ام ام اس ازش گرفتم تا تنظیماتش رو درست کنم رفتم تو اسهاش همش از من بود... انقد بیدار موندم تا خوابش ببره منم افتادم سرگوشیش
از اونجایی که گوشی پدرش دستشه ..(آخه گوشی خودش دست منه) تمام شماره های دوستای پدرش اون تو سیوه ...هرچقد شماره هارو زیرو رو میکردم تمومی نداشت یهو بیدار شد
تا صبح به گوشی دست نزدم صبح پا شد بره مغازه ... گفت گوشیم کجاست ...گفتم تو برو من گوشیتو پیدا میکنم میارم(مغازه پایین خونمون هست) گفت باید برم خونه(خونه پدریش)کلید مغازه رو بگیرم گفت شاید خواب باشن باید زنگ بزنم گوشی لاززم دارم(آیفونشون خرابه)
گفتم گوشی منو وردار برو ...بعد یهو دلم شک افتاد گفتم که نه گوشی منو نبر شاید مامانم زنگ بزنه بهم
خلاصه شک داشت منو میکشت.... انقد گشت تا گوشیشو پیدا کرد... دید من زانو غم بغل کردم نشست پیشم گفت تا نگی نمیرم مغازه... بعد کلی اصرار گفتم چرا انقد به گوشیت حساسی چه فرقی داره گوشی دستت باشه یا تو خونه بیفته ...
گفت گوشی من اصلا مال تو بگیر با خودت ببر
بعد آماده شدم رفتم خونه خودمون
ساعت یازده بهم زنگ زد گفتش گوشی خودت با خطت رو بده به من اومد جلو درمون گوشیمو گرفت گفت نمیخوام بهم شک کنی گفت دلتو بدست میارم ...
ولی این شک داره منو از داخل داغون میکنه ... چکار کنم ...بهش میگم بیا بریم مشاور قبول نمیکنه
بخدا خسته شدم هیچی مثل شک آزار دهنده نیست ...
علاقه مندی ها (Bookmarks)