درخلال يک نبرد بزرگ فرمانده قصد حمله به نيروي عظيمي از دشمن را داشت .فرمانده به پيروزي نيروهايش اطمينان کامل داشت ولي سربازان دودل بودند .
فرمانده سربازان را جمع کرد و سکه اي از جيب خود بيرون آورد روبه آنها کرد وگفت: سکه را بالا مي اندازم اگر رو بيايد پيروز ميشويم و اگر پشت بيايد شکست مي خوريم بعد سکه را بالا پرتاب کرد .
سربازان همه با دقت به سکه نگاه مي کردند تا به زمين رسيد.
سکه به سمت رو افتاده بود.
سربازان نيروي فوق العاده اي گرفتند و با قدرت به دشمن حمله کردند و پيروز شدند.
پس از پايان نبرد معاون فرمانده پيش او آمد و گفت:قربان شما واقعا مي خواستيد سرنوشت جنگ را به يک سکه واگذار کنيد؟
فرمانده با خونسردي گفت : بله و سکه را به او نشان داد.
هر دو طرف سکه رو بود.
نکته:
هر جوری شده ، به هر طریقی اعتماد به نفس رو بالا ببرید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)