من 33ساله وهمسرم 36ساله است ما 8سال پیش زندگیمان را از سطح صفر شروع کردیم وبا تلاش دو نفری به سطح مالی خوبی رسیدیم و صاحب دو فرزند شدیم بطوریکه در فامیل از خوشبختی زبانزد هستیم اما مشکل از انجا شروع شد که سال پیش من متوجه تغییرات خاصی در همسرم شدم از smsهای مشکوک وماندن در محل کار زیاد و....تا اینکه فهمیدم او با همکار متاهل خود روابط عاطفی پیدا کرده است از خرید هدایا گرفته تا کمک در خرید منزل وماشینو...خلاصه همه جوره در خدمت بوده بعد از مدتی فهمیدم این ارتباط بیشتر از جانب شوهرم است و ان خانم ظاهرا این دوستی را رد کرده است خلاصه بماند که من چه روزهای سختی را پشت سر گذاشتم شوهرم گاهی انکار میکرد وگاهی تایید همیشه خانه امان در جنجال بود وحالا من خیلی درمانده ام روابط ما در بدترین شکل خود قرار دارد او هنوز هم گاهی رفتار های مشکوک دارد می گوید باید این رابپذیری که ما در زندگیمان عشق نداریم و همینجوری بخاطر بچه ها ادامه بدهیم تو راه خودت را برو من هم همینطور. بعد گاهی دم از علاقه به من میزند ومن مانده ام مات و سرد خواهش میسکنم به من بگویید چه کنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)