سلام امیدوارم روزگاره قشنگی داشته باشید.من تو دوران مجردیم کاملا شاد و شلوغ و امیدوار به خوشبختی و زندگیه آینده بودم.اما از وقتی به اجبار خانوادم تن به یه ازدواجه تحمیلی دادم روز به روز پژمرده تر میشم.سنی ندارم تازه اول جوونیمه اما تو 2 ساله زندگیم به اتدازه ی 20 سال ضربه خوردم.شوهرم داماده ایده آل خانوادم * بود *.اما من علاقه ای بهش نداشتم چون معیارهایی که من واسه مرد زندگیم در نظر داشتم در اون نبود.کلا شخصیتش زمین تا آسمون با من متفاوته.از رفیق بازیهای بی حد و مرزش گرفته تا بی مسئولیتش ,مغرور یکدنده,فقط نوک انگشتشو میبینه کاری به فردا و آینده نداره,بی ادب(البته منظورم فحاشی نیستا ولی مثلا در کل و طبق گفته ی خودش میگه حرف کسی تو کتم نمیره و یا مثلا میگه من واسه همه شاخم و ازین حرفا در صورتی که من تاحالا بهش نگفتم بکش اونور)خیلی دروغ میگه وقتی بحث و دعوامون میشه برای اینکه پیشه بقیه منو خراب کنه و خودشو تبرئه کنه حتی قسم درغ هم میخوره در صورتیکه من خودم کنارش بودم که فلان کارو کرد یا فلان حرفو زد,شکاک شکاک و شکاکه(بددل و بدبینه.جرات نمیکنم بیشتر از سلام علیک با مرد و پسرای فامیل بحرفم)پدرمادرم میگن چون دوستت داره روت حساسه(بهم تهمت میزنه,جاسوسیمو میکنه,تعقیبم میکنه)به کسی احترام نمیزاره هیچکس از فامیل پاشو تو خونم نمیزاره.حتی1 ذره ام تو قلب من جایی نداره.زندگیمو دوست ندارم.تقریبا همیشه با هم دوا میکنیم و بحثمون میشه.خانواده هامونم میدونن که ما هفته هفته باهم قهریم اما چون نسبت فامیلی داریم زیر بار نمیرن که جداشیم.حاضرن منو قربانیه حیثیت وآبروی خودشون کنن.آخره هفته پدرمادرامون بعد از 5 ماه میان خونمون,خواهش میکنم بگید چی بگم وچطوری قانع وراضیشون کنم که رضایت بدن تااین طلاقه عاطفی رو حقیقیش کنم.نذارید دست خالی ازینجا برم کمک کنید اونجور زندگی کنم که خودم دوست دارم اما بزرگترامون میگن تو زندگی همه مشکل هست منم اینو میدونم که زندگی بالا پایین داره ولی من من نه به مرد زندگیم با این خصوصیات دل دارم نه به این زندگیه یخ و بی روح.معمولا اکثره ازدواجهای تحمیلی به طلاق ختم میشه,راه حله خانوادم این بوده که بچه دار شید خوب میشه اما من نمیخوام پای نفره سومی هم وسط کشیده شه و اونو فدای خودمون کنم.در ضمن ما 3 بار مشاوره هم رفتیم مشاوره جدایی قبل از بچه دار شدن رو به ادامه ی زنگیه جبری توصیه کرد.اما خانوادم رضایت نمیدن و طردم کردن.چه جوری رگ خوابشونو دست بگیرم.منتظرم دوستان
علاقه مندی ها (Bookmarks)