به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 9 , از مجموع 9
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 آبان 90 [ 19:36]
    تاریخ عضویت
    1390-8-24
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    964
    سطح
    16
    Points: 964, Level: 16
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    ایا به این زندگی امیدی هست؟

    سلام
    28سالمه و حدود 5ماهه که با خانمم عقد کردیم،ایشون هم 23سالشونه،از
    وقتی ازدواج کردم بجرات میتونم بگم روزهای خوش زیادی با همسرم نداشتم،بیشتر
    قهر بودیم تا اشتی،هر روز یک چیزی رو بهونه کرده و باعث ازار من شده.
    بخاطر حساسیتها و زیاده طلبیهای ایشون،واقعا دیگه از دستش خسته
    شدم،و پشیمون از اینکه چرا ازدواج کردم!

    الان حدود دو هفته ای میشه که قهریم و از هم هیچ خبری نداریم،تا
    قبل از این هر وقت مسئله ای پیش میومد،سعی میکردم کوتاه بیام و
    خواسته ایشون رو اجابت کنم،ولی دیگه نه میتونم و نه میخام که
    کوتاه بیام،چون حس ازار دهنده یه برده مطیع رو اینجور مواقع دارم،نمیشه
    که هر دفعه این من باشم که کوتاه بیام.
    دقیقا توی یه برزخ بین موندن یا جدا شدن ازش گیر کردم،نمیدونم
    چه باید کرد،جدایی هم برام سخته و اصلا این
    مسائل تو خانوادمون وجود نداره،اصلا فکر نمیکردم
    زندگیم اینطوری بشه،میشه با دختری که
    همش امر و نهی میکنه و خواسته های مادی انچنانی ازم داره،با
    دلخوشی زندگی کرد؟مسلما میگید خیر،پس من چه کنم؟

    پیشاپیش ممنون از راهنمایی های شما دوستان!

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: ایا به این زندگی امیدی هست؟

    سلام برادر
    به تالار همدردی خوش آمدید
    لطف می کنید فهرستی از مهمترین مشکلاتتون با ذکر مثال و به طول کاملا واضح و مختصر و مفید بیان کنید؟

  3. 2 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    نیلا (جمعه 27 آبان 90)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 آبان 90 [ 19:36]
    تاریخ عضویت
    1390-8-24
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    964
    سطح
    16
    Points: 964, Level: 16
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ایا به این زندگی امیدی هست؟

    کدومو بگم،سراسر نشست و برخاستهای من با این
    خانم همش مشکل بوده و بس!
    - این خانم حساس و زود رنجه و بد اخلاقه:بهش محبت میکنی،یجور باهاش مشکل داری،بی تفاوت میشی
    میگه چرا محلم نمیزارن،ما از دو شهر جدا هستیم،مادرم همیشه قبلها بهش زنگ میزد
    و دعوت میکرد بیاید خانه مان،چون خودش خیلی کم میامد،که اکثرا نمیامد و انتظار
    داشت که همش من بروم بخانه شان،
    مادرم براش احترام قائل میشد ولی از نظر ایشون دخالت بود،وقتایی
    هم که کمتر بهش زنگ میزد میگفتن خانوادت منو دوست نداره و مرا تحویل
    نمیگیرند،خلاصه نمیشه فهمید که حرف حسابش چیه!

    - جلسه خواستگاری خانواده اش بما گفتن که ما از شما اصلا چیزی نمیخواهیم(منظور مادیات)ولی
    الان خانم از من فقط در خواستهای مادی داره،و روز بروز
    این خواسته ها بیشتر میشه،در واقع ایشون پولکی هستن،اینکه
    براش فرش nمیلیونی بخرم،سرویس طلای انچنانی و و و و
    در اصل ایشون در حال رقابت با فامیل و دوست و اشناست،چشم و همچشمی و زندگی
    اشرافانه و تجمل پرستی در وجودش بیداد میکنه
    ،اخیرا ازدواجی در فامیل من
    داشتیم چون مهریه عروس تازه وارد از خانم من بیشتره
    سر این قضیه داستانی برام درست کرد،کلا داره قیاس
    میکنه،ایشون میدونستن که من یک کارمندم و حقوق یک کارمند الانه کاملا مشخصه و
    من نمیتونم بیشتر
    خواسته هاشو براورده کنم،فکر میکنم فقط بخاطر مقام و تحصیلات و ظاهر من
    باهام ازدواج کرد تا فخر بفروشه به دیگران،و
    الان از ذوق و شوق افتاده و الان چسبیده به بقیه موارد (که همان پول و مادیات هست) و الان اینا میتونه بکارش بیاد،خونشون ماهواره نگاه میکنه،فلان لباسو
    میبینه و میپسنده بمادرش میگه مامان من ازینا میخواهم،مطمئنا در زندگی
    من هم اینگونه خواهد کرد،ولی من ازین پولها
    ندارم که هر وقت از چیزی
    خوشش امد،برایش تهیه کنم(این هم یکی از مضرات ماهواره برای ادمهای
    بیفکر و نابالغ!)

    - چون یک دختر لوس و نازنازی هست و هر چیزی، چه درست چه غلط
    خواسته،مادرش ازش حمایت کرده و براش فراهم کردن،الان ایشون همون انتظار
    را از من هم دارد،پدر زن هم از رفتارهای دخترش دل خوشی
    ندارد و بیشتر مواقع با شنیدن حرفهای من علاوه بر حرفهای دخترش حق را
    بمن میدهد،ولی بیچاره چه بگوید کلا سیستم خانه شان زن سالاری هست،انها
    میخواهند من را نیز شبیه پدر زن کنند که من اصلا تحملش را ندارم،در واقع ایشون
    میخواهند حرف،حرف ایشان باشد و من بله قربان گوی ایشان.

    - دخالت های مادر زن هم یکی از عوامل اصلی اختلافات ما میباشد،ایشان
    عوض اینکه اگر مشکلی بین ما پیش امد دخترش را نصیحت کند و بگوید مثلا ایرادی ندارد درست میشود،به حق یا ناحق طرف دخترش را
    گرفته و من را پیش دخترش سکه یک پول میکند و بقول معروف ایشون رو شیر
    میکنن،حتی پیش خودم میگوید که تو زنداری بلد نیستی و من
    دخترم را دست تو نمیسپارم(شاید میخواهند من به شهر
    انها بروم در صورتیکه قرارمان چیز دیگری بود)اگر
    زن داری یعنی سکوت و چشم گفتنهای من در برابر
    اشتباهات ایشان،بله من زنداری بلد نیستم .
    در ضمن هر حرفی بین ما میشود مادرزن زودتر از همه خبردار
    میشه(حرف نگه نمیداره) و انوقت هست که مدام بمن زنگ
    میزنه ودخالت پشت
    دخالت،من بعلت رودرواسی حرف ایشون که همون خواسته دخترش باشه
    رو قبول کردم ولی چه سود،وظیفه تلقی میشه نه احترام و محبت!

    - خانواده ما مذهبی هست و به حجاب اهمیت خاصی میدهد،خانم من تیپ
    و ظاهرش مانند دختران امروزی و بقولی مدرن هست،و اهمیت چندانی به حجاب نمیدهد،من ازین وضع ایشان نیز دل خوشی ندارم،من
    به ایشان گفته بودم حداقل در شهر ما و پیش خانواده ام
    بیشتر رعایت کن،ولی انگار نه انگار،البته الان انقدر
    مشکلات عدیده با هم داریم که فعلا این بحساب نمیاید.

    دوستان مشکلات من بسیارند ولی این مشت نمونه خروار بود اگر
    بخواهم بگویم قصه حسین کرد شبستری میشود،نه شما حوصله
    خواندن و نه من،توان و حوصله نوشتن خواهم داشت.
    من بدلیل مشغله و اعصاب خرد،خیلی نمیتوانم در روز به اینجا
    سر بزنم،اینرا به این دلیل گفتم چون فکر میکنم
    مدام باید در تالار باشی تا جوابت دهند،خلاصه ممنون خواهم شد اگر افراد بیشتری
    مشاوره دهند(بخصوص کارشناسان)الان مادر ایشان موضوع اختلافات ما
    را همه جا،جار میزنه و ابروی مرا برده،ما حتی به فامیل
    نزدیک چیزی نگفتیم،برای اینکه مسئله بزرگ و گنده نشود،ولی انها انگار
    براشون مهم نیست،واین کارهاشون من رو مجبور به لجبازی میکنه و
    واقعا دلسرد نسبت به ادامه این زندگی


  5. کاربر روبرو از پست مفید برزخ تشکرکرده است .

    برزخ (جمعه 27 آبان 90)

  6. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: ایا به این زندگی امیدی هست؟

    با سلام.
    در مورد توافقاتتون پیش از ازدواج در مورد مادیات و حجاب و ... توضیح بدین.(خواسته های ایشون و خواسته های خودتون که رسما عنوان شده)
    این طور که شما توضیح دادین فقط روی نقاط ضعف همسرتون زوم کردین کمی هم در مورد نقاط ضعف خودتون فکر کنید.
    بر چسب نزنید جملاتی مثل این که :چون یک دختر لوس و نازنازی هست و یا ادمهای
    بیفکر و نابالغ! اینها نشونه میده که تا حدودی احساس مدار با وقایع برخورد میکنید.
    بعد از توجه به نکات بالا با دیدی منصفانه دوباره مشکلاتتون رو عنوان کنید از نحوه برخوردتون با رفتار همسرتون بگین این که مثلا وقتی مسائل خصوصیتونو به مادرش منتقل میکنه یا خواسته های دور از واقع داره شما چه برخوردی نشون میدین.

  7. 4 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (شنبه 28 آبان 90)

  8. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    113
    Array

    RE: ایا به این زندگی امیدی هست؟

    می شه دلایلی رو که این خانم را برای ازدواج انتخاب کردید رو ذکر کنید؟.کجا باهاش آشنا شدی؟
    حتما نکات مثبتی هم داره.

  9. 2 کاربر از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده اند .

    رایحه عشق (جمعه 27 آبان 90)

  10. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 27 آبان 90 [ 19:36]
    تاریخ عضویت
    1390-8-24
    نوشته ها
    3
    امتیاز
    964
    سطح
    16
    Points: 964, Level: 16
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 36
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered500 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ایا به این زندگی امیدی هست؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار

    در مورد توافقاتتون پیش از ازدواج در مورد مادیات و حجاب و ... توضیح بدین.(خواسته های ایشون و خواسته های خودتون که رسما عنوان شده)
    ببینید در مورد ما همه چیز خیلی سریع و احساسی پیش رفت ،اونموقع هر دوی ما چشم عقلمون کور شد و خیلی چیزها رو
    ندیدیم،من با خانوادشون موقع خواستگاری مطرح کردم که دو سه ماهی باهم حرف بزنیم و بیشتر اشنا بشیم بعد در صورت توافق عقد کنیم،بعد از مراسم مادرش بمن زنگ زد که ما موافق نیستیم و اصلا راضی به اینکار نیستیم و دخترم
    داره گریه میکنه،وحتی قول چیزهایی را بمن داد در صورت ازدواج که الان زیرش میزنن،که البته برام مهم نیست،و از من خواست که تکلیف رو مشخص کنم من هم گفتم باشه،ودر عرض یکی دو هفته از مراسم خواستگاری با هم عقد کردیم،پس شناخت دقیق و جزئی از هم نداشتیم،مخصوصا من،چون بواسطه شغلم ایشون ظاهرا بیشتر منو میشناختند تا من،
    در مورد حجاب تو پست قبلی گفتم،در مورد مادیات اونها طوری صحبت کردن وگفتن دوست داریم همه چیز ساده باشد و فقط اخلاق و محبت تو رو به دخترمون میخواهیم که من هم باور کردم و اصلا بحث جدی نشد در این مورد با خانمم،ولی خب خانواده ام هم به انها گفتن که ما هم اهل تشریفات نیستیم و بخاطر حرف مردم زندگی نمیکنیم.



    این طور که شما توضیح دادین فقط روی نقاط ضعف همسرتون زوم کردین کمی هم در مورد نقاط ضعف خودتون فکر کنید.
    ببخشید پس روی چه چیزی باید زوم کنم، مطمئنا که خانم بنده خصوصیات خوبی هم دارندولی دقیقا
    مشکلات ما بخاطر این نقاط ضعفه ،من ادعا نمیکنم که من تقصیر و ایرادی ندارم ولی این همیشه خانم بوده که بهانه گیری
    کرده و این دوران رو که شیرینترین خاطرات رو برای اکثر زوجها رقم میزنه بکام من و خودش تلخ کرده!
    نقاط ضعف من اینه که:مغرور و عصبی هستم،دائما نمیتوانم نازشو بخرم،مثل بچه ها
    رفتار میکنم،تا حالا واقعا مقابل همسرم کوتاه اومده بودم،ولی دیگه نمیتونم.
    نقاط ضعف من اینه که میتونم براش طلای یک میلیونی
    بخرم نه دو میلیونی،نمیتونم هر ماه براش
    لباس و مانتو و ...بخرم، برای هر چه بهتر کردن وضع مالیم تلاش میکنم و اگه داشته باشم کیه که نخواهد بهترین ها را برای همسرش تهیه
    کنه،نقطه ضعف من اینکه با درامد امروزم یک زندگی ساده میتوانم برایش فراهم کنم نه تجملاتی و اشرافی.
    نقطه ضعف من این بود که بصورت جزئی و دقیق نظرشو نپرسیدم و همین ایراد ایشون هم هست که بمن نگفت اینها رو.
    نقطه ضعف من این بود که بدون شناخت کامل از اخلاقش جلو رفتم.
    با اینکه توقعاتش زیاده ولی همیشه پیش دیگران ادعا میکنه که مادیات براش مهم نیست
    و فقط محبت من را میخواهد ولی شما بمن بگین من چطور میتوانم
    به زنیکه تلخه و همش بمن درس اخلاق میده،همش دستور میده،اینو بخور اونو نخور،اینو
    بپوش اونو نپوش،اینو بخر اونو نخر،از اینجا بخر از اونجا نخر،امروز بیا فردا
    نیا،کجا بودی با کی بودی کی از سر کار اومدی، و همش میخواهد من را تغییر دهد
    و....محبت کنم و دوستش داشته باشم.


    بر چسب نزنید جملاتی مثل این که :چون یک دختر لوس و نازنازی هست و یا ادمهای
    بیفکر و نابالغ! اینها نشونه میده که تا حدودی احساس مدار با وقایع برخورد میکنید.

    بله من ادم هیجانی و احساساتی هستم،طوریکه زود گول میخورم،و بعبارتی ساده هستم،و
    الان هم کتک همینسادگیم رو میخورم.
    ولی لطفا شما بفرمایید زن یا اصلا یک ادمی که ایده های زندگی ولباسشو... از سریالهای ماهواره ای یا حالا
    دیگران میگیره،به ظواهر اهمیت میده ولی به احساس و قلب ادمها اهمیت نمیده،لقب فکور و بالغ میتونه بگیره.
    دختری که تحمل این را ندارد که کسی بهش بگوید بالای چشمت ابروست،همش در حال قهر و اشتی
    با بنده است،ایا لوس نیست؟


    بعد از توجه به نکات بالا با دیدی منصفانه دوباره مشکلاتتون رو عنوان کنید از نحوه برخوردتون با رفتار همسرتون بگین این که مثلا وقتی مسائل خصوصیتونو به مادرش منتقل میکنه یا خواسته های دور از واقع داره شما چه برخوردی نشون میدین.
    خانم عزیز،من فقط کوتاه اومدم و برویش نیاوردم،فقط همین،بحثی را شروع نکردم ولی وقتی اون شروع کرده جوابشو دادم،بعضا تند رفتم
    و حرف طلاق هم زیاد بینمون پیش امده،عمده مشکلات من همون هایی بود که گفتم.
    ممنون از شما دوستان عزیز که پاسخ دادید.
    در مورد اینکه دوست عزیز پرسیدین چرا باهاش ازدواج کردم،باین خاطر که
    قصد ازدواج داشتم و ایشون به چشمم
    امد تحقیق کوچکی در مورد خانواده اش کردم،که نتیجه
    خوب بود
    فکر کردم،همونیه که میخواهم،سرش بکار خودش بود،دختر جلفی نبودو...
    من انتظار زیادی نداشتم،و چیز خاصی نمیخواستم و اشتباه کردم و
    با منطق جلو نرفتم.
    در مورد اینکه کجا اشنا
    شدم نمیتونم وارد جزئیات بشوم،در همین حد بدانید که محل کارم
    باهاش اشنا شده ام.


    میخواهم باهاش برای اخرین بار حرف بزنم،نمیدونم
    کی و چطوری؟ایا با خانوادم برم خونشون یا
    تنهایی با خودش حرف بزنم؟





  11. کاربر روبرو از پست مفید برزخ تشکرکرده است .

    برزخ (شنبه 28 آبان 90)

  12. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: ایا به این زندگی امیدی هست؟

    از پاسخهای دقیق شما ممنونم اما علتی که گفتم فقط روی نقاط ضعف همسرتون زوم کردین این بود:در تمام مشکلات خانوادگی مخصوصا بین زوجین هر دو نفر در ایجاد تنش موثرند.در همین متن فوق اگر من بخواهم کمی با نگاه مغرضانه مطلب شما رو بخونم میتونم بیام و یک پست خیلی تند بزارم و برم! اما شما به من سرنخ دادین گفتین :من آدم احساساتی و هیجانی هستم. پس به عنوان یک نفر که خارج از گوده با این دید جملات شما رو میخونم که ایشون تا حدودی با روشهای ارتباط موثر با دیگران خصوصا با همسرش آشنا نیست.پس به جای این که منم در جواب عصبانی بشم و ازکلماتی مثل ببخشید در اول جمله یا خانم عزیز! بد برداشت کنم از وقتی که برای جواب به سوالاتم گذاشتین قدر دانی میکنم.(اگر چه بازم در برخی قسمتهااحساس مدار بود.)

    حق با شماست تحمل غر غر سخته.خصوصا برای آقایون اما مسلما همسر شما هم روشهای صحیح ابراز احساسات و کنترل زندگی مشترک رو بلد نیست(متاسفانه اغلب زوجها بلد نیستن) اما این به این مفهوم نیست که که زندگی شما لزوما باید به طلاق کشیده بشه.نمیدونم آیا همه ی عزمتونو برای ساختن زندگیتون جزم کردین یانه(چون متاسفانه باید بگم کار سختیه) اما راهنماییهای کلی که فعلا با همین اطلاعات کم میتونم بهتون بکنم اینه:
    با ایشون صحبت کنید شخصا نه با واسطه خانواده ها که مسلما مشکلات شما رو پیچیده تر میکنه.
    در این صحبت از شیوه های درست که در این سایت زیاد در موردش صحبت شده استفاده کنید که مهمترین قسمتهاش اینه:
    با همسرتون همدلی کنید(سرزنش نکنید، برچسب نزنید، در برابر خواسته هاش مقاومت نکنید فقط منطقی اما نه با عصبانیت براش توضیح بدین)
    اشتباهات خودتونم بپذیرید مثلا چون شما پیش از ازدواج رسما در مورد حجاب با ایشون صحبت کردید الان نباید انتظار تغییر داشته باشید(حداقل در شرایط فعلی)
    عصبانیت و بدخلقی آقایون آفت بزرگ زندگی مشترک خانمها به راحتی با حرف شیرین جذب میشن.
    همون طور که گفتم سعی در تغییر همسرتون فعلا نداشته باشین اما اگر فی الواقع خواهان بهبود روابط هستین تغیراتی در خودتون که خوشایند ایشون هست ایجاد کنید(هر چند کوچیک اما مسلما در بهبود روابطتون موثره)
    در این گفتگو روی نکات مثبت زندگی مشترکتون زوم کنید و اینها رو به همسرتون یاد آوری کنید.
    و در نهایت ازشون بخاید که هر دو برای بهبود روابطتون تلاش کنید.

    برادرم فکر نکنید چون یک خانمم این حرفها رو میزنم میتونید سری به پستهای دیگه ی من هم بزنید و ببینید توصیه هایی از این قبیل و حتی سخت تر هم به خانمها برای بهبود زندگی مشترکشون میکنم.

    تذکر میدم:الان وقت مناسبی برای یاد آوری گذشته و اشتباهات همسرتون نیست.
    الان وقت مناسبی برای تغییر ایشون نیست.
    الان وقت مناسبی برای احساسی و هیجانی برخورد کردن نیست.
    فعلا این یک گام رو بردارید.فضای مناسب رو ایجاد کنید و نتیجه رو ببینید و اگر خواستید اینجا هم بگید.
    (میتونید پیش از گفتگو با همسرتون از مشاوره خصوصی هم استفاده کنید اگر حتی همسرتون هم همراهتون نیومد شخصا مراجعه کنید)
    موفق باشید

  13. 3 کاربر از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده اند .

    یک زن امیدوار (شنبه 28 آبان 90)

  14. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 شهریور 91 [ 12:48]
    تاریخ عضویت
    1389-1-16
    نوشته ها
    620
    امتیاز
    4,555
    سطح
    43
    Points: 4,555, Level: 43
    Level completed: 3%, Points required for next Level: 195
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    850

    تشکرشده 839 در 390 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: ایا به این زندگی امیدی هست؟

    دوست عزیز سلام
    من جمله هاتونو تا جائیکه سردرد و حال و اوضاع بهم ریختم اجازه میداد خوندم
    ازتون یه خواهش و یه سوال دارم

    اول سوالو میگم:
    میشه بگین چقدر از خواسته های همسرتونو میتونین برآورده کنین و از روی ترس چشم و همچشمی بودن ازش رد میشین و روش اعتراض دارین؟ و چقدر واقعا از لحاظ مالی در مقابلشون در مضیقه هستید؟

    و خواهشم :
    اگه میشه در مورد تاپیک منم نظر بدین
    یه جورایی به مشکل شما میتونه مربوط باشه، البته جوابی که به سوال بالا میدین هم میتونه برای من مفید باشه
    ممنون

  15. #9
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    145
    Array

    RE: ایا به این زندگی امیدی هست؟

    یک پست از طرف ایشون بگذارید...
    - از شما چه انتظاری دارند؟
    - شما چه جذابیتهایی برای ایشون دارید؟
    - به چه چیزهایی علاقه مندند؟
    - از چه مسائلی گله دارند؟
    - چقدر شما با معیارهای ایشون هماهنگی دارید؟

    و یک پست از طرف خودتون:
    - چرا با ایشون ازدواج کردید؟ ( جوابتون کافی نبود)
    - ایشون چه جذابیتهایی داشتند؟
    - شما از ازدواج چه هدفی داشتید؟
    - فکر می کنید ایشون تا چه اندازه با معیارهای شما هماهنگی دارند؟
    - شما چه جذابیتهایی دارید؟ از نظر خودتون؟
    - فکر می کنید انسان مهمی هستید؟
    - چقدر برای خودتون ارزش قائل هستید؟
    - زندگی مشترک رو می تونید فقط تو یه خط تعریف کنید؟
    - روابط قبل از ازدواجتون چطور بوده؟
    - خانواده های شما تا چه اندازه از نظر فرهنگی و مالی به هم شبیه هستند؟

  16. 4 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (شنبه 28 آبان 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آيا طلاق بهترين راه حل براي من هست؟
    توسط darya.f در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 79
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 مرداد 91, 16:33
  2. چطور دو نام کاربری مشابه ممکن است؟!
    توسط هستی در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 16:24
  3. من نذاشتم یا خدا نخواست؟ درد های درونم رو چطور درمان کنم؟
    توسط sarshar در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: شنبه 05 فروردین 91, 00:41
  4. X:X اندازه قلب شما چقدر است؟
    توسط فرشته مهربان در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 17:12
  5. کمک کردن به دیگران وظیفه ی ماست؟!
    توسط چشم بارانی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آذر 89, 15:57

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 13:28 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.