سلام دوستای گلم
من یه اشتباه بدی کردم اصلا نمیدونم چجوری درستش کنم داره مث خوره منو میخوره
از طریق سایت همسریابی با یه نفر آشنا شدم.اوایل که بهم عکس داد ازش خوشم نیومد.فک کنم به خاطر عکسش آخه بی کیفیت بود منم گفتم نه .اون منو ندیده بود. آیدیمو داشت چند روز بعد بهم پی ام داد که چه خبرو اینا منم اون شبی خیلی ناراحت بودم اومدم همه زندگیمو گفتم .آخه من خیلی ببخشید خریت زیاد کردم .یه دختر ساده بودم ساده ی ساده تو دانشگاه گول پسرو خوردم و دگ میدونیین ... بهش گفتم معاشقه داشتمو بی اف داشتمو اما دختریمو دارم حالا بازم منو میخوای
اصل نمیدونم چم بود اون یه حقیقتی از زندگیش گفت منم فبول نکردم بعد گفت به جرم راستگویی ترکم میکنی منم گفتم ..
اونم گفت با این چیزا که گفتی میتونم واست یه دوست باشم
خلاصه چند روز گذش پشیمون از حرفایی که زدم پی ام دادم که ببخشید همشو دروغ گفتم کلی عذر خواهی که حالم خوب نبودم ناراحت بودمو اینا
اونم گفت اوکی بعدش بهش وب دادم و منو که دید گفت اصلا اون حرفا بت نمیاد فراموشش کن و با هم دوست شدیم یعنی آشنایی از خودش گفتو منم گفتم
بعدش گفتم بابت اون حرفا من خیلی شرمندم گفت فراموش کن
الان که عکساشو دیدم ازش خوشم اومد اونم ار من.دگ حرف از اون حرفا نیست
الان قراره همو ببینیم من چیکار کنم نکنه واسش ذهنیت بد اجرا شده من واقعا حساسم خیلی احساسیم از اونایی میشم که ازدواج کنم پایبند شوهرمم
واسه من گذشته طرف مهم نیست از وقتی به من پیمان میده که باهمیم اون وقت مهمه
حالا میترسم اگه از گذشتم بپرسه چیکا کنم؟
اگه بگم گذشته واست مهمه یا نه؟ممکنه شک کنه بهم
توروخدا بگین چیکا کنم
علاقه مندی ها (Bookmarks)