با سلام خدمت دوستان عزيزم .
من در موضوعات قبلي در مورد همسرم مطالبي نوشته ام . و البته ايشان با رفتارها خود خيلي روح مرا آزار داده است . و با توجه به اينكه من در برابر او سكوت مي كردم گستاخي او بيشتر شده بود . به طوري كه ديگه طاقتم تمام شد . وقتي مي ديدم با خانواده من كه با احترام برخورد مي كنند خيلي پر توقع و خرده گير است . در حالي كه من به خانواده او احترام زيادي مي گذارم . به ستوه آمدم و تمام اين شرايط باعث شد كه من اكشن ناگهاني بگيرم و پس از يك دعواي حسابي البته خيلي جا خورد چون فكر نمي كرد تا اين حد از دستش عصباني باشم تصميم گرفتم ديگر اجازه ارتباط او با خانواده ام را به او ندهم موضوع را به خانواده ام گفتم و آنها از رفتارهاي او تعجب مي كردند و متاسفانه ذره ذره از چشم خانواده ام نيز افتاده است .
شوهرم خيلي شاكي شد كه چرا موضوع را باخانواده در ميان گذاشته ام .ولي چاره اي نداشتم. .و البته بعد از اين اتفاقات رفتارش با من خيلي بهتر و محتاط تر شده است . حالا از شما ميخواهم مرا راهنمايي كنيد آيا همچنان بدون همسرم با خانواده ام رفت و آمد كنم ؟ اينجوري خودم خيلي راحت تر هستم . البته شوهرم دوست ندارد بدون او جايي بروم . و آيا راه درست را انتخاب كرده ام .
با تشكر از شما
علاقه مندی ها (Bookmarks)