به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 19
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 شهریور 91 [ 13:00]
    تاریخ عضویت
    1389-10-07
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    2,630
    سطح
    31
    Points: 2,630, Level: 31
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    114

    تشکرشده 118 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    تو این زندگی خودمو گم کردم

    همسرم هیچ وقت احساسات منو جدی نمی گیره
    خیییلی دلم می خواد گاهی حتی گاهی!!درک کنه که چه حسی دارم
    من کلا آدم احساساتی هستم ولی تو این 4 سال زندگی مشترک به ندرت درکم کرده .
    تو مجردیم به طورجدی شعرمی گفتم و گاهیم تو انجمن ها و مسابقات شرکت می کردم .
    طراحی می کردم و به موسیقی علاقه داشتم
    اون موقع ها تا شعر یا متنی رو آماده می کردم خانواده م مشتاق خوندنش بودند مادرم بزرگترین مشوق طراحیم خواهرم شعر و پدرم موسیقی بود.
    هرکس منو میشناخت و طرحی یا شعری ازم دیده بود معتقد بود تو این زمینه آینده خوبی دارم و الان......
    سه تارم همون روزای اول زندگی مشترک تو یه اتفاق شکست . نوشته هامو نمی خونه واگه براش بخونم گوش نمی ده!شعرام رو بدتر!!
    یادگرفتم درمورد این چیزا نباید ازش نظربخوام!وگرنه خودمو کوچیک کردم
    عجیبش اینه که خودشم قبلنا نویسندگی می کرده و چندتا فیلم نامه هاشم ساخته شده
    ولی حالا میگه از این کارا پولی در نمی یاد! پس به نظرش بی هوده و سطحیه!
    دیروز بعد از مدت ها دست به قلم بردم و دیدم دیگه از عهده ی نوشتن هیچ چیز بر نمیام...خودمم باورم شده نمی تونم
    کاش فقط اینا بود من همیشه کابوسای ثابت و تکراری و از دید خودم معنا داری میبینم که از نظرش مشکل روحیه و طبق معمول مهم نیست!
    خیلی وقته هیچ چیز از احساساتم بهش نمی گم دارم این روحیات رو تو خودم میکشم.
    شدم یه زن ساده ی خونه دار که می پزه و می شوره و می سابه و بچه داری می کنه همین وبس.تازه !به نظر همسرم همونم درست انجام نمی دم !واقعا از این اوضاع خسته م
    معمولا یه دلخوری دائمی، شبیه یه بغض، ازش همراهمه .اعتماد به نفسم بدجور لطمه دیده.داره باورم میشه لیاقتم در همین حد بوده
    واقعا احترام به احساسات و شخصیت من کار سختیه؟

  2. 3 کاربر از پست مفید bahar89 تشکرکرده اند .

    bahar89 (یکشنبه 04 دی 90)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 29 فروردین 91 [ 14:11]
    تاریخ عضویت
    1390-5-08
    نوشته ها
    54
    امتیاز
    1,654
    سطح
    23
    Points: 1,654, Level: 23
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 46
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    37

    تشکرشده 37 در 26 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تو این زندگی خودمو گم کردم

    سلام

    هیچ راهنمایی خاصی ندارم بهت بکنم فقط بدون که خانم های زیادی با این مشکل رو به رو هستن. امیدوارم هر چه زودتر زندگیت اون طوری بشه که دوست داری

  4. کاربر روبرو از پست مفید ابر بهاری تشکرکرده است .

    ابر بهاری (شنبه 30 مهر 90)

  5. #3
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: تو این زندگی خودمو گم کردم

    سلام خواهر هنرمندنم...
    فكر نمي كني موقعش رسيده كه خودت رو جدي بگيري... الان مدتي هست كه خودت رو جدي نمي گيري! نمي نويسي.. شعري. قطعه اي! حتي سه تارت هم شكسته... نه قلمي مي زني و نه گوشه اي در مقامي مي نوازي...
    خواهر عزيزم!
    تا خودت رو جدي نگيري كسي تو رو جدي نمي گيره...تا چيزي ننويسي كه براي خودت ارزشمند باشه! كسي نمي آد بگه يه چيزي بنويس...
    برو سه تارت رو كوك كن... قلمت رو گرم كن نه براي تحسين شوهرت... نه براي اينكه تشويقت كنند! براي اينكه دلت آروم بگيره... براي اينكه كاري كه دوست داري رو انجام بدي...
    مطمئنم كه مي توني...
    بعدها خواهي ديد كه پشتكار تو موجب شد تا شوهرت هم ايمان بياره...
    گاهي لازمه بشينيم و فقط به يه تيكه از دريا نگاه كنيم.... نه براي دريا... نه براي خستگي... نه براي تحسين مرغها... حتي نه براي اينكه بگيم خدايا شكرت... فقط براي اينكه يه خورده آروم بشيم...
    لازمه اينكه كسي كارت رو جدي بگيره... يا خودت رو! اينه كه در وهله اول خودت رو جدي بگيري...
    به نظرت واقعا احترام به احساسات و شخصيتت كار سختيه؟
    اگر نيست... شروع كن!

  6. 13 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (شنبه 30 مهر 90)

  7. #4
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 01 خرداد 92 [ 22:54]
    تاریخ عضویت
    1390-4-19
    نوشته ها
    49
    امتیاز
    1,523
    سطح
    22
    Points: 1,523, Level: 22
    Level completed: 23%, Points required for next Level: 77
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    88

    تشکرشده 90 در 28 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تو این زندگی خودمو گم کردم

    سلام خانمي
    منم با نظر ساينتيست موافقم

    تا خودت خودتو دوست نداشته باشي و جدي نگيري از ديگران چه توقع؟

    به خودت احترام بزار
    اعتماد به نفستو زياد كن از طريق تكرار كارهايي كه قبلا انجام ميدادي و بهشون علاقه داشتي بعد يواش يواش ميبيني نظر همه بهت جلب ميشه ضمن اينكه خودت هم از لحاظ روحي بهتر ميشي.
    اول بايد خودتو بسازي. نبايد برات اينقدر هم مهم باشه كه اگه يكي بي توجهي كرد از علايق دست بكشي
    خيلي مهم نباشه نظر ديگران چون هر كسي يه علايق و سليقه اي داره
    سعي كن از يه جا شروع كني همين امروز به خودت انگيزه بده به خودت فكر كن بعد تاثيرشو ميبيني.
    اميدوارم موفق باشي عزيزم

  8. 4 کاربر از پست مفید setareh soheil تشکرکرده اند .

    setareh soheil (شنبه 30 مهر 90)

  9. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 02 دی 93 [ 01:58]
    تاریخ عضویت
    1390-7-08
    نوشته ها
    352
    امتیاز
    3,876
    سطح
    39
    Points: 3,876, Level: 39
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger First ClassVeteran
    تشکرها
    555

    تشکرشده 496 در 196 پست

    Rep Power
    48
    Array

    RE: تو این زندگی خودمو گم کردم

    ما ادما که اصولا زن ایرانی عادت کردیم که بخاطر اینکه بگن طرف زنه زندگیه یا برای اینکه تحسین مادرشوهرو شوهر رو بگیریم خودمونو علایقمونو و شخصیتمونو از یاد میبریم و حتی گاهی اوقات لهش میکنیم تا خانوادمون بخاطر این له شدن بالا برن
    اشتباهه اول: برای خودت زندگی کن بعد برای همسرت و بعد برای فرزندانت و دیگران را در مراحل بعد قرار بده.
    برگرد به خود واقعیت و ببین چی بودی و چی داشتی چه کار کردی و الان چی داری
    چرا برای دیگران برای این زندگی و سروسامون دادن بهش اومدی خودتو فراموش کردی این یعنی افراط و تفریط
    از اونور پشت بوم افتادی و همه توجهت رو دادی به همسرت و زندگیت
    درصورتیکه زندگی مشترک چیز دیگه است و تفسیر ما اشتباهه؛ ما زندگی مشترک رو برای به کمال رسیدن و رشد شروع میکنیم پس فراموش نکنیم که باید درکنار همسر شخصیت و خواسته های خودمونم داشته باشیم و براشون تلاش کنیم.
    حالا هم دیر نشده برگرد به خودت و ببین اگه خودت بخوای تغییر میکنی و اگه حودت برا خودت ارزش قائل شدی دیگران هم برات ارزشی بالاتر قائل میشن
    زندگی زیباست ای زیبا پسند

  10. 2 کاربر از پست مفید Nilofar mordab تشکرکرده اند .

    Nilofar mordab (شنبه 30 مهر 90)

  11. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 شهریور 91 [ 13:00]
    تاریخ عضویت
    1389-10-07
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    2,630
    سطح
    31
    Points: 2,630, Level: 31
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    114

    تشکرشده 118 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تو این زندگی خودمو گم کردم

    جناب sciحرفاتون کاملا پخته و دلگرم کننده س و من واقعا نیاز به یه تغییر دارم ولی واقعا می شه بدون هیچ تایید وحمایتی از اول شروع کرد؟
    میگم از اول ،چون روحیه مو پاک باختم .حس می کنم اینقد از دنیای خودم دور شدم که باید از صفرش شروع کنم
    ولی واقعا نباید از شریک زندگیم انتظار تشویق که نه،تاییدم نه،همراهیم نه...لا اقل یه ok داشته باشم؟؟!!

    من از خانواده م فاصله خیلی زیادی دارم واینجا توی غربت تنها تکیه گاهم همسرمه
    در واقع تنها کس که اینجا دارم. سخته آدم از هیچ و با هیچ کس شروع کنه نیست؟؟
    /

  12. 3 کاربر از پست مفید bahar89 تشکرکرده اند .

    bahar89 (شنبه 30 مهر 90)

  13. #7
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: تو این زندگی خودمو گم کردم

    خواهرم،
    پست قبلي رو يه بار ديگه بخون...چرا خودت رو ناديده مي گيري؟ خودت هيچ كسي نيستي؟
    تو احتياج داري دوباره عزت نفس قبلي و حتي قويتر رو بدست بياري.
    بي شك لازم نيست از اول چيزي رو شروع كني. فقط كافيه اراده كني و پيگيري كني.
    وقتي به خودت ايمان آوردي/ وقتي خودت رو قبول كردي/ وقتي پذيرفتي كه تو انساني هستي با علائق،‌توانمندي ها و نظرات و تجربيات خودت و به اونها احترام گذاشتي/ اون وقت نه تنها شريك زندگيت كه همه افراد به تو احترام خواهند گذاشت حتي اگر هيچ چيز خاصي به عنوان هنرهاي مرسوم بلد نباشي... هرچند من معتقدم زندگي كردن هنر بزرگي محسوب مي شه...
    تو قرار نيست با هيچ كس شروع كني... قراره از خودت،‌با خودت شروع كني!
    اون زمان مي بيني چقدر راه روشنه... اولين قدم رو بردار!
    فقط شروع كن...

  14. 8 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (یکشنبه 01 آبان 90)

  15. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 شهریور 91 [ 13:00]
    تاریخ عضویت
    1389-10-07
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    2,630
    سطح
    31
    Points: 2,630, Level: 31
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    114

    تشکرشده 118 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تو این زندگی خودمو گم کردم

    لان که حرفاتونو دوباره خوندم و بهش بیشتر فکر کردم ،متوجه یه ایراد در خودم شدم(عجب کشف و شهودی!یه ایراد تازه رو ایرادای قبلی)فهمیدم من تموم عمرم با هل دادن دیگرون جلو رفتم اون وقتا اگه سازی و قلمی بود چون مامانو بابا و...بودن که مدام تشویق و ترغیبم می کردن و این درجا زدن که نه، پس رفتن ،بیشتر به خاطر نبود اون عوامل هل دهنده س!!
    فکر کنم این اعتماد به نفس قبلا ترها هم ترک داشته و الان خورد شده !
    من نیاز به راه حل های عملی دارم مثل اینکه بهم تکلیف شه بهار امروز وظیفه ت اینه ....
    یه جورایی نصیحت زیاد کاربردی نیست برام هرچند مثل مسکنه ولی مرهم نیست درمون نمی کنه.



  16. 3 کاربر از پست مفید bahar89 تشکرکرده اند .

    bahar89 (یکشنبه 01 آبان 90)

  17. #9
    کارشناس افتخاری

    آخرین بازدید
    [ ]
    تاریخ عضویت
    1390-1-25
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    1,231
    امتیاز
    15,345
    سطح
    79
    Points: 15,345, Level: 79
    Level completed: 99%, Points required for next Level: 5
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    SocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,934

    تشکرشده 5,973 در 1,154 پست

    Rep Power
    146
    Array

    RE: تو این زندگی خودمو گم کردم

    بهار عزيز،
    اولين قدم رو برداشتي...
    به هيچ وجه نمي نويسم كه نصيحت كنم...يا حكايت و پند و امثال و حكم...
    پله پله با هم بالا مي ريم تا به نقاط روشن تري برسيم!
    بسياري از مشكلات شما، به شوهر شما بر نمي گرده كه داره باهات زندگي مي كنه.. چون اگر دقت كني تو اونقدر روي تشويقهاي خودت براي برگشت به اون اوج لذت بخش فوكوس كردي كه گاهي از زندگي با ايشون غافل شدي! بهت گفتم زندگي خودش هنره! و كسي كه زندگي حرفه اي مي كنه... يه هنرمند واقعي!
    اون اوج لذت بخش به دليل تشويق ديگران، تقويت شده بوده اما نمي تونيم انكار كنيم كه :
    1. بهار انساني احساساتي و برونگراست و تمجيد كلامي ديگران مي تونه اون رو در جهت ايجاد احساس هاي مثبت سوق بده... اما بايد اين رو بدونه كه الزاما اين احساس مثبت نبايد از طرف ديگران باشه...گاهي اين احساس مثبت از طرف خود شماست! هنرمند در وهله اول خودش لذت مي بره... و گاهي ديگران از لذت او به شوق مي رسند نه از هنر او! (نكته ظريفي هست... دقت كنيد)
    2. بهار، بايد زندگي مشتركش رو بپذيره و همه كارها رو تعطيل نكنه تا يه نفر پيدا بشه و هلش بده... بلكه اگر ديروز عضوي از يك خانواده بوده به عنوان دختر، امروز خودش موتور محركه يك زندگيه و بايد خودش زندگي رو هل بده و جلو ببره!
    3. بهار،‌ يك هنرمنده! شك نداريم كه استعدادي ذاتي داره و مي تونه بنويسه... ساز بزنه... اما مدتي خودش رو ناديده گرفته و احساس مي كنه اگر مشوقها و هوادارانش، كم شدند اون نمي تونه ادامه بده! در صورتيكه اگر كمي دقت كنه مي بينه همه هنرمندان در روزهاي اول هيچ مشوقي جز خودشون نداشتند...
    4. رفتارهاي شوهر بهار رو تاييد نمي كنيم... اما معتقديم كه اگر بهار شروع كنه، شوهرش هم از لذت او،‌ به شوق خواهد آمد!
    5. بهار يك منتقد دروني داره،‌ كه دائم پيامهاي منفي مي فرسته و نقد و سرزنشش مي كنه! چيزهايي مي گه از اين قبيل: مي دونم كه پيشرفت نمي كنم! كارم شده بشور و بساب! خوش به حال فلاني...! من ديگه عالي نيستم!
    و دائم اين پيامهاي منفي رو تكرار مي كنه...اين منتقد رو نمي تونيم يه دفعه خاموشش كنيم چون بسيار قدرتمنده.. اما سعي مي كنيم به مرور زمان ساكتش كنيم و به عبارتي باهاش رفيق بشيم!

    اما چند راهكار به عنوان تكليف به شما:
    1. در هفته پيش رو، در 50 درصد وقايع خوب يا بد،‌احساس خودتون روبيان كنيد بدون اينكه عصباني بشيد!
    2. به سرعت براي خريدن سه تار، اقدام كنيد و كار نواختن رو به هر قيمتي هست شروع كنيد!
    3. يك دفتر يادداشت تهيه كنيد كه بسيار احساس صميمي و خوبي به شما بدهد... هر روز صبح چيزي در آن بنويسيد كه فقط نشان دهنده افكار مثبت شما باشد... حتي يك خط
    مثال: امروز افتخار مي كنم كه ...
    در يك سوم مياني(بزرگتر از دو قسمت قبلي و بعدي باشد): دست آوردهاي خودتون رو ثبت كنيد/ هر چيزي كه به شما احساس خوبي داد/ برنامه تلويزيوني، آواز، حتي يك كلمه كه جايي خونديد
    در يك سوم پايين هر صفحه نيم ساعت قبل از خواب بنويسيد كه چه چيزي شما را آزرده است طي روز و آيا واقعا برداشت شما از اين آزردگي درست بوده يا خير!
    4. وقتي افكار منفي به شما هجوم مي آورند، تمرين تنفس كنيد، دم با ذكر كلمه آرامش، نگه داشتن نفس و بازدم با ذكر كلمه رهايي... اين تنفس، تنس ريوي نيست و يك تنفس ديافراگمي است... يعني با شكم نفس مي كشيد و طي تنفس به جاي قفسه سينه شكم شما بالا مي آيد... طي هفته اول هر دو ساعت طي روز اين كار رو انجام دهيد
    5. برقصيد... هر روز روزانه 20 دقيقه برقصيد. اگر بتوانيد در يك كلاس ايروبيك يا رقص ثبت نام كنيد كه عاليست!
    6. هر شب به مدت 15 تا 30 دقيقه، كمي قبل از خواب موسيقي گوش كنيد
    7. هر روز، روزانه دوبار، عضلات صورت خود را رها كنيد و بگذاريد همه عضلات در آرامش باشند
    8. در گفتگو با همسرتان توجه كنيد كه:
    - نگاه چشمي داشته باشيد، صميمانه و مستقيم
    - ارتباط بدني و لمسي داشته باشيد
    9. سكس خودتون رو گسترده كنيد
    10. هر چيزي كه فكر مي كنيد به شما لذت مي دهد رو انجام دهيد و در قسمت مياني دفترتون ثبت كنيد...
    هر چيزي... آشپزي! نوشتن يه قطعه شعر.. تماس تلفني با يه دوست
    11. هر روز با يكي از دوستانتان تماس بگيريد حتي كوتاه.. تا يك هفته ( درقسمت مياني دفترتون ثبت كنيد)
    12. راه هايي رو پيدا كنيد كه به ديگران كمك كنيد! (در قسمت مياني دفترتون ثبت كنيد)

    اين 12 مورد رو از همين امروز مو به مو اجرا كنيد...
    بهار،‌ بايد بهار باشد...

  18. 10 کاربر از پست مفید sci تشکرکرده اند .

    sci (چهارشنبه 16 آذر 90)

  19. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 25 شهریور 91 [ 13:00]
    تاریخ عضویت
    1389-10-07
    نوشته ها
    66
    امتیاز
    2,630
    سطح
    31
    Points: 2,630, Level: 31
    Level completed: 20%, Points required for next Level: 120
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    114

    تشکرشده 118 در 39 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: تو این زندگی خودمو گم کردم

    آقایsciنمی تونم اوج قدر دانیم رو از راهکارهای عملیتون بیان کنم
    اما انشاا... با اجراشون و پیامدهای مثبتش شما رو از نتیجه دادن راه حل هاتون آگاه می کنم.
    هرچند با وجود دختر کوچولوم این کارا سخته(نزدیک به 2 سالشه و تا دفتر و قلم تو دست من میبینه جیغ میزنه نگااااشی(نقاشی) وتا تمومش رو خط خطی نکنه کوتاه نمی یاد که به گمانم استعدادش ارثیه!!) و شوهرم که با دیدن یه ریزه گردو خاک تو خونه خونه براش مثه جهنم میشه (وسواسیه یه کم)
    ولی همه ی سعیمو میکنم
    باز هم از شما و بقیه دوستان ممنون

  20. 5 کاربر از پست مفید bahar89 تشکرکرده اند .

    bahar89 (یکشنبه 01 آبان 90)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. تو ارتباط با دخترها تو اجتماع مشکلی ندارم، اما وقتی دختری رو دوست دارم برعکسه
    توسط amir800 در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: چهارشنبه 05 آبان 95, 22:01
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: یکشنبه 19 مهر 94, 23:08
  3. من خیلی نقص دارم هم تو رفتارم هم تو ظاهرم نمیتونم خودمو دوست داشته باشم
    توسط پونیو در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 43
    آخرين نوشته: پنجشنبه 30 مرداد 93, 00:20
  4. تو انتخاب کمکم کنید تو تصمیم درست مرددم روحیم داغونه
    توسط mona_joon در انجمن طـــــــــــرح مشکلات ازدواج: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 17
    آخرين نوشته: چهارشنبه 15 دی 89, 14:23
  5. لطف آن چه تو اندیشی، حکم آن چه تو فرمایی
    توسط مدیرهمدردی در انجمن موسیقی و آرامش، دانلود موسیقی و...
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 02 فروردین 87, 04:37

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 21:02 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.