سلام دوستان لطفا اگه ممکنه به من کمک کنید
من و همسرم به هم خیلی علاقه داریم و 20 سال هم با هم تفاوت سن داریم .
من مدتی هست که افسردگی گرفتم چون بهش خیلی وابستم ودر عین حال هم حرفشو نمی فهمم اون همیشه به من میگه تو بچه هستی و عقلت نمیرسه و من از این حرفش متنفرم چون تمام اطرافیان چه از فامیل اون چه خودم همیشه بهش میگن که زنت خیلی بیشتر از سنش میفهمه ولی اون اینو رد میکنه به خاطر این حرفش اعتماد به نفسمو در بیشتر مسائل از دست دادم .
اون منو خیلی دوست داره ولی ابراز علاقش با ابراز علاقه من به اون خیلی فرق داره .
من همیشه توی تنهایی یا توی جمع ازش تعریف میکنم بهش محبت میکنم و علاقمو به زبون میارم .اون هیچوقت نه تنها توی جمع بلکه در تنهایی هم چیزی به زبون نمیاره خیلی به ندرت این اتفاق میوفته که اون علاقشو به زبون بیاره از نظر قد من از اون بلند ترم واز نظر قیافه طبق گفته دیگران از اون خیلی بهترم و من هیچوقت اینارو به رخش نمیکشم .(وضع مالیش خیلی معمولیه و برای ازدواج با من دو سال رفت و اومد چون باهم دوست بودیم ولی خونواده من اصلا راضی نبودن )شما به من کمک کنید من چه طوری جلوی محبتهام و وابستیگیهمو نسبت به اون بگیرم یا چه طوری بهش یاد بدم که مثل من باشه .ما به هم خیلی وابسته ایم و همو خیلی دوست داریم در عین حال حرف همو اصلا نمیفهمیم و درک نمیکنیم زندگی من تو ذهنم از هم پاشیدست و میترسم از اینکه نتونم با خودم کنار بیام ودر واقعیت هم زندگیم از هم بپاشه .[/color]
علاقه مندی ها (Bookmarks)