نوشته اصلی توسط
del
چند وقتی هست که دارم به مادر شدن فکر میکنم؛ نمی دونم یه مقدار گنگم؛ یه چیزهایی خوندم؛ چند وقتی هم هست که دارم زندگیم رو ارزیابی میکنم؛ اما یه ترسی دارم!
این خیلی خوبه.اگه همه ماها قبل ازمادرشدن زندگیمون رو سبک سنگین کنیم دیگه هیچ مشکلی وجودنخواهدداشت.
ترس از آینده!
نمی دونم باید چه آمادگی داشته باشم؟
آمادگی جسمی،مالی،کاری وفکری .
جسمی برای اینکه بدنت آمادگی پذیرش جنین رو داشته باشه ونیز درمقابلش مقاوم وقوی باشه.
مالی برای اینکه نیازهای کودکت روبه نحو احسنت بتونی مهیاکنی.
کاری برای اینکه بتونی باشغلی که داری کناربیایی.
وفکری واسه اینکه بتونی وجودنفرسومی رو توی جمع خانواده کوچکتون قبول کنی.حس مادرانت انقدر قوی شده باشه که بتونی چنین مسولیت بزرگی روبپذیری وازعهده اش بربیایی.بتونی برای خوشبختی همسر وفرزندت به نوبه خودت وباتمام وجود تلاش کنی.
باید به چه چیزهایی فکر کنم؟
به همه چیزهایی که ممکنه سد راهت بشه.به خودت بیشتر ازهمه چی باید فکر کنی اینکه آیا توانایی بزرگ کردنش رو داری.به اینکه آیا حس مادرانت انقدر قوی هست که بخوای ازخیلی از
علاقه مندیهات به خاطر کودکت بگذری!
باید قبلش چیکار کنم؟ اصلا لازمه که چه مهارتهایی رو یاد بگیرم؟
مشاوره باپزشک،ومطالعه وتحقیق درمورد نحوه برخوردبهتر باکودکان امروز
باید چقدر به زندگیم و همسرم و خودم اعتماد داشته باشم که بخوام بچه دار شم؟
چه سطحی از اعتماد؟ باید به خودم اعتماد داشته باشم یا به همسرم؟ اصلا نیازه که بخوام به این موضوعات فکر کنم؟
حتما نیازهست.واجبه که هم به خودت وهم به همسرت اعتماد کافی رو داشته باشی.تا چه حدش رو فکر کنم خودت بهتر تشخیص بدی.
آیا بچه دار شدن به معنی پذیرش بی قید و شرط خودت و همسرت و شرایط زندگیت هست؟
و کلی سوال های دیگه که توی ذهنم موج میزنه!
نیاز به راهنمایی های خوب شما دارم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)