سلام دوستان
من یه دوستی دارم که به اینترنت دسترسی نداره و امروز از من یه سوالی کرد و خواست بش کمک کنم . منم تصمیم گرفتم سوالشو تو این تالار مطرح کنم تا شما دوستان هم اگه چیزی به نظرتون میرسه بگید تا من بش انتقال بدم . من مطالب رو از قول اون مینویسم .
سال 84 تو شهر زنجان دانشجو بودم که یه پسری به خوابگاه زنگ زد و از من خواست که با هم بیشتر آشنا شیم .منم پذیرفتم و باش دوست شدم اون پسر تهرانی و من ساکن شهر هشتگرد در استان آذربایجان غربی بودم و پسر متولد سال 65 و من متولد سال 62 تا آخر سال 89 باش دوست بودم تا بالاخره با هم عقد کردیم . و توی مدت دوستیمون خیلی سختی کشیدم چون خانوادش موافق نبودن و به خیلی از خواسته هاش تن دادم چون واقعا عاشقش شده بودم .
چند روز پیش که امده بودم تهران دیدم خیلی به گوشیش ور میره و تو یه فرصت مناسب گوشیش رو چک کردم و یه شماره پیدا کردم با شماره تماس گرفتم دیدم یه خانمه و اون خانم گفت شوهر خودت با من تماس میگره و اینکه ما سال قبل هم یه چند ماهی با هم دوست بودیم ولی الان یه هفته اس که دوباره داره با من تماس میگیره و اینکه من اصلا نمیدونستم اون زن داره . خلاصه وقتی به شوهرم گفتم گفت آره من برا اینکه لج تو رو در بیارم اینکارو کردم. چون تو اصلامنو قبول نداری !!!!!!!!!
در صورتی که این حرفش دورغه اگه من قبولش نداشتم چطور این همه سال براش صبر میکردم . تازه الان دارم به خاطر اون از محلی که درش شاغلم انتقالی میگرم و میام تهران .
کمکم کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)