سلام دوستان خوب همدرد
امیداورم حال همتون خوب باشه .من هانیه 22 سال و همسرم 25 سالشه . یک سال و دو ماهه که ازدواج کردیم . مشکل اصلی من اینکه که خانواده همسرم با ما تفاوت فرهنگی بالایی دارن . اونا یه سری چیزهارو ارزش میدونن و ما هم یه سری از چیزهارو .مادرم با ازدواج من راضی نبود.چون موقع خواستگاری هم این تفاوت فرهنگی مشخص بود . اما من تصمیم خودم رو گرفته بودم . موقع نامزدی که مادرم از برنامه ها و رسم و رسوم های اونا اصلاً راضی نبود و رفتارهاشونو خیلی بد میدونست. دقیقاً از شب عروسی ماهم مادرم با مادرشوهرم و خواهرشوهرم بگومگو کردن و همه چی خراب شد و روابط کاملا تیره تر .
البته من با همسرم اصلاً مشکل ندارم و از زندگییم راضی ام . گرچه اوایل خیلی کار کردم تا فرهنگ همسرم به ما نزدیک بشه .حالا تو مهمونی ها و مراسم ها که مادرم نمیاد و من باید همیشه در حال درست کردن اوضاع باشم . خیلی برام سخته که همیشه باید فیلم بازی کنم . نظر مادرم خیلی روم تاثیر میذاره . وابستگی زیادی به مادرم دارم .وقتی درمورد همسرم و خانواده اش چیزی میگه تا چند روز اعصابم به هم میریزه. در ضمن مادرم همیشه میگه ، این دوماد اون دومادی نیست که من آرزوشو داشتم . در حالی که همسرم همیشه به مادرم احترام میذاره .!!!!!!!
از اون طرف مادربزرگم هم هر وقت خانواده همسرم و میبینه خیلی خوب باهاشون برخورد میکننو مادرم خراب میشه . در حالی که تو خیلی از مسائل انصافاً حق با مادرم بوده و اصولاً اخلاق مادربزرگم اینطوریه که پشت دخترهاش نیست .
حالا موندم چیکار کنم .میترسم این حرفا رو زندگیم تاثیر بذاره .
خواهش میکنم کمکم کنین .منتظرم دوستانم
علاقه مندی ها (Bookmarks)