به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 8 , از مجموع 8
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 20:36]
    تاریخ عضویت
    1390-6-29
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,200
    سطح
    18
    Points: 1,200, Level: 18
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 38 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    کمک کنید تا این زندگی ازهم نپاشه

    سلام دوستان
    این تاپیک رو به نیابت از طرف چند نفر از دوستانم ایجاد میکنم

    موردی رو که میخوام براتون بگم.مربوط به یکی از دوستان ما میشه
    ایشون چندین سال قبل عاشق یک دختر روستایی همسن خودش که از لحاظ چهره هم اصلا زیبا نیست شدند.و باوجود مخالفت شدید پدر و مادرشون.پاشونو تو یه کفش کردند که الا و بلا من این دخترو میخوام
    پدر و مادرش هم درنهایت مجبورشدند علی رغم میل باطنیشون با ازدواج اونها موافقت کنند
    چندسال از ازدواج اونها گذشت.و الانم یه بچه 2ساله دارند
    اما اخیرا مشخص شده که اون اقا با یک خانم مطلقه رابطه داره.
    و کلی هم به اون خانم مطلقه دروغ گفته.مثل:
    مادرم مرده!!!(درحالی که مادرش زندست)و منو نامادری بداخلاقم بزرگ کرده!!!
    من هنوز ازدواج نکردم!!!
    البته بعد از اینکه اون خانم مطلقه فهمید درمورد ازدواج نکردنش بهش دروغ گفته.دوباره یه دروغ دیگه سرهم کرد و گفت میخوام زنم رو طلاق بدم و بچه هم نداریم!!!

    البته بعدش اون خانم مطلقه به خانمش زنگ میزنه.و خانمش همه پته های دوستمونو میریزه رو آب و تمام دروغایی که به اون خانم مطلقه گفته بوده رو براش برملا میکنه

    هرچی هم بهش میگیم توکه خودت زن و بچه داری چرا دنبال اون زن هستی؟!
    اولش همش انکار میکرد و میگفت اصلا پای زن دیگه ای درمیون نیست و هرکی اینو بهتون گفته دروغ گفته.اما بعد از چندبار رویت ایشون به همراه اون زن. دیگه نتونست منکر ارتباطش با اون زن بشه و الان میگه.چون اون زن مایه داره و من وضع مالیم خوب نیست
    الکی بهش وعده ازدواج دادم تا بتونم بدوشمش(یعنی ازش پول مول بگیرم)

    ضمنا.این آقا معتاد شیشه ای هم بودند.که حدود یکماه بردنش کمپ ترک اعتیاد.و قبلشم دوسال تحت درمان با قرص های ترک اعتیاد بوده
    و الان ضاهرا اعتیادش برطرف شده.هرچند به این آدم نمیشه اعتماد کرد.و ممکنه دوباره برگرده سر اعتیادش
    مورد دیگه هم اینه.که این اقا نزدیک یکسال میشه که سرکار نمیره و خرج خونه نمیده
    ضمنا ایشون مجرم سابقه دار هم هستند و تابحال چندین فقره قمه کشی و ضرب و شتم و مزاحمت برای نوامیس مردم تو پروندش داره و هرجا هم بخواد برای کارکردن بره.با این سوء سابقش بهش کار نمیدن
    دزد هم هست و یکی دوبار خونه مردمو خالی کرده
    در سالهایی که معتاد بود تمام وسایل جهیزیه و طلاهایه زنشو به زور کتک گرفته و فروخته و خرج مواد کرده.و الان تو خونشون به جز یه فرش رنگ و رو رفته و چارتا کاسه بشقاب و اینا چیزی نیست.حتی تلویزیون ندارن!!!
    تازه اسمش هم چنگیزه .البته اسم اصلیش احمده.ولی ازبچگی به خاطر خفن بودنش بهش میگفتن چنگیز.که این اسم دیگه روش موند و همه به اسم چنگیز میشناسنش.همه سوء سابقش یه طرف.اسم وحشتناکشم یه طرف.و هرکی گذشته این آدمو میشنوه و اسم مهیبش رو میشنوه ناخودآگاه به وحشت میفته و ازش دوری میکنه.قیافشم خیلی خیلی وحشتناکه و چند زخم چاقو رو دست و صورتش داره. تومحلشون هرکی میخواد بچشو بترسونه تا شلوغ نکنه.میگه به چنگیز میگم بیاد گوشاتو ببره
    پ.ن:اینکه میگن تراژدی در اوج خودش به کمدی تبدیل میشه.همینجاست


    حالا خانمش باید چیکار کنه؟
    طلاق بگیره؟
    وضعیت این بچه چی میشه؟
    کلا این جونور رو چطوری باید آدمش کرد؟
    خونواده خانمش هم یه خونواده روستایی فقیر هستند.و نمیتونند این خانم و بچشو اونطور که باید تحت حمایت خودشون بگیرند
    خونواده پدرش هم اوضاشون خرابه و خودشون نیاز به یکی دارند تا ازشون مراقبت کنه.پدرش یه مرد پیر و بیماره.مادرش هم آرتروز شدید داره
    خلاصه دل آدم براشون کباب میشه
    گاهی وقتا میگم.خدایا انصافتو شکر.چرا هرچی نکبت و بدبختی داشتی رو سر این خونواده پیاده کردی؟!

    من و چندتا از دوستان دیگه هم دلمون به حالشون سوخت و داریم عقلامونو روهم میریزیم تا یه جوری زندگی اینارو سر و سامون بدیم.آخه ناسلامتی بچه یه محل بودیم و دوران کودکیمون رو باهم گذروندیم و یه جورایی نسبت بهش احساس مسئولیت میکنیم
    یادش بخیر.بچگیا هرکی تو مدرسه مارو میزد.این چنگیزه میومد ازمون پشتیبانی میکرد.برامون شکلات میخرید و غذاهاشو به بچه های دیگه هم میداد و مارو میبرد پارک و شهر بازی.پول بلیط کسایی که پول نداشتند رو گاهی میداد.کلا یه حاتم طائی بود واسه خودش.خلاصه تنها خور نبود و خیلی بامعرفت بود.حق برادری به گردن ما داره
    اما تو سربازی باچندتا رفیق ناباب دوست شد و به اعتیاد کشیده شده.

    لطفا راهنمایی کنید که نزاریم یک خونواده از هم بپاشه.نزاریم یک انسان ازدست بره(البته خاک تو سرش کنن.مرتیکه بیعرضه نفهم رو).نزاریم یک بچه نعمت داشتن یک خانواده و پدرو مادر متعادل رو ازدست بده و فردا دزد و معتاد و خلافکارو متجاوز و... بشه


    باتشکر

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: کمک کنید تا این زندگی ازهم نپاشه

    سلام.چقدر خوبه که هنوز کسانی هستن که کمک میکنن تا مشکلات هم نوعانشون حل شه.
    چیزی که به ذهنم رسید این بود که اصلی ترین عامل تخریب این خانواده اعتیاد هست البته درسته که گفتین چند بار ترک کرده ولی بازم ممکنه برگرده اما تا اعتیاد این آقا حل نشه بقیه ی مشکلاتشم حل نمیشه.اگرم خانمش بخاد جدا شه فکر نمیکنم بتونه از پس مشکلات اقتصادی بعد از طلاق با تعریفایی که شما کردین بربیاد.راهکارهایی که به نظر من میاد(البته اینها برای منی که میگم راحته و واقعا عمل کردنش هم سخته و هم تلاش زیاد میخواد )
    1.مطمین شین این آقا اعتیادشو ترک کرده.الان NGO های زیادی فعالیت میکنن که حتی پس از مداوای بیمار کمکش میکنن که به زندگی عادی برگرده.
    2.کاش خانم این آقا هم بتونه یه هنر یا شغل ساده یاد بگیره مثل قالی بافی.فکر کنم کمیته امداد یا بهزیستی یک سری خدمات برای این خانواده ها ارائه میده.اینو به خاطر این میگم که در صورت جدایی پیامدهای بعد از اونو راحت تر بتونه تحمل کنه.
    اگر واقعا اعتیادشو ترک کرده باشه دلیل این که سر کار نمیره چیه؟مگه قراره حتما بره یک جای دولتی استخدم بشه که به خاطر سابقه اش نتونه؟
    نظر خانمش راجع به زندگیش چیه؟خانواده ای نداره که حمایتش کنن؟(البته اگه واقعا پاکه.تا بتون شغلی دست و پا کنه)



  3. کاربر روبرو از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده است .

    یک زن امیدوار (سه شنبه 05 مهر 90)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 20:36]
    تاریخ عضویت
    1390-6-29
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,200
    سطح
    18
    Points: 1,200, Level: 18
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 38 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک کنید تا این زندگی ازهم نپاشه

    باتشکر از جناب "یک زن امیدوار"
    خانمش دلش میخواد بره سرکار.
    مادرم یه خانم خیاط رو میشناسه و باهاش صحبت کرده و قراره خانمش بره پیش اون خیاط کار کنه.
    دلیل اینکه خود این اقا سرکار نمیرفت به خاطر اعتیادش بود.که نه جایی بهش کار میدادند و نه خودش میخواست بره سرکار و هرجا میرفت سرکار.با یه بهانه ای با صاحب کارش درگیر میشد و از اونجا میرفت .ماهها وقتشو به الافی و اعتیاد گذروند
    صاحب کار قبلیش هم وقتی فهمید معتاده.اخراجش کرد
    اما بعد از ترک اعتیاد که حدود یکماه ازش میگذره .کلا مدیرای کمپ بهمون گفتند تا یکماه نباید بره سرکار.و اصلا نباید پاشو ازخونه بیرون بزاره.
    ما هم در این مدت خرج زن و بچشو میدادیم.بعد از این یکماه چندجا بردیم معرفیش کردیم.اونایی که میشناختنش به خاطر سابقه بدش حاضر نشدند بهش کار بدن.اونهایی هم که نمیشناختنش باتوجه به قیافش که داد میزنه آدم خلافکاریه (جای چاقو و سوختگی و خالکوبی های وحشتناک که بالیزر هم پاک نمیشه...)میگفتن باید یکی بیاد ضمانتت رو بکنه تا بهت کاربدیم.
    خودشم وضع اقتصادی خوبی نداره تابتونه خودش یه کاسبی برا خودش جور کنه
    البته از هفته بعد تو سوپرمارکت یکی از دوستانمون موقتا مشغول میشه.اما صاحب اون سوپرمارکت هم میگه من خودم تنهایی از پس کارام برمیام و بیشتر از دو سه ماه نمیتونم اینو پیش خودم نگه دارم
    اعتیادشم ضاهرا حل شده.و برای مدتی هرشب من یا یکی ازبچه ها میرفتیم پیشش میخوابیدیم و روزا هم کنترلش میکردیم و کلا چند هفته به همین صورت گذشت و تاحالا که سراغ مواد نرفته.اما به این آدم هیچ اعتمادی نیست و ممکنه دوباره برگرده سر اعتیادش.
    هنوز راه حل بلندمدتی برای حل مشکلات اینها پیدا نکردیم
    خانمش میگه من دیگه نمیتونم زندگی کنم.و میخواست بچه رو بزاره و مهریه رو ببخشه و ازش جداشه
    ولی با نصیحتهای مادر من از اینکار منصرفش کردیم.
    ازطرفی نمیدونیم باید با اون خانم مطلقه که باهاش ارتباط داره چیکار کنیم(خودش میگه من دیگه با اون زن رابطه ای ندارم.اما هممون باتوجه به شناختی که ازش داریم میدونیم که دروغ میگه)

  5. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: کمک کنید تا این زندگی ازهم نپاشه

    آقاي گيلبر اينا كه نوشتي واقعي بود يا يك تراژدي كمدي؟

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 23 اسفند 92 [ 23:20]
    تاریخ عضویت
    1390-4-25
    نوشته ها
    643
    امتیاز
    4,583
    سطح
    43
    Points: 4,583, Level: 43
    Level completed: 17%, Points required for next Level: 167
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2,779

    تشکرشده 2,844 در 585 پست

    Rep Power
    78
    Array

    RE: کمک کنید تا این زندگی ازهم نپاشه

    به نظر من زندگی ایشون مشکلات بسیار جدی تری از اون خانم مطلقه داره.مثلا حالا اگه رابطه اشو با اون خانم قطع کرده باشه واقعا ولی بازم برگرده سر استفاده از مواد آیا میتونین مشکلشو حل شده بدونید؟اگر ایشون یک آدم سالم بودن که فقط مشکلشون خلاف یا کار نکردن بود میشد یک ضربالعجل پنج شش ماه براشون تعیین کرد که خودشونو اصلاح کنن و در غیر این صورت همسرش از راه قانونیش وارد شه اما متاسفانه من میدونم مواد آنچنان روح و روان فرد رو تخریب میکنه که اصولا خانواده و ارزشش رو از یاد فرد میبره.خوب شما میگین تازه یک ماه که پاک شده پس باید حمایتهای شما و خانواده اشون به نحوی باشه که برای برگشت ایشون سمت مواد یک عامل جلوگیری کننده باشه راه حلهایی که به ذهنم میرسه و گاها دور و اطرافم دیدم اینهاست: (البته اینها همه بستگی به خانم ایشونم داره.چون به نظرم مهم ترین قسمت این زندگی سرنوشت خانمشون و بچه شون هست)
    1.از خانمشون بخاین برای یک مدت صبر پیشه کنن و تلاش کنن که حتما خیاطی رو یاد بگیرن.
    2.حتما اون آقا رو بفرستین سر کار.حالا اشکالی نداره که 2 یا 3 ماه باشه چون با شرایط ایشون بیکاری براش سمه و ما همیشه باید نسبت شرایط افراد تصمیم بگیریم.
    3.سعی کنین از کمکهای یک روانشناس متخصص در ترک اعتیاد برای ریشه یابی مشکلات اعتیاد و بالا بردن حس اعتماد به نفس این آقا کمک بگیرید.
    4.فعلا در مورد ارتباطشون با اون خانم بهشون سخت نگیرید چون این میتونه خودش بهونه ای برای برگشتش به سمت مواد باشه.
    5.بعد از چند وقت به ارزیابی نتیجه حاصل شده بپردازین (مثلا سه ماه) واگر همه چیز یک سر صعودی داشت کمکش کنین تا بقیه مشکلاتشو حل کنه.
    این راهکارها چند تا قایده داره:1.همسر ایشون تو این مدت فارغ از نتیجه حاصل یک شغل یاد گرفته.
    2.به ایشون یک فرصت دوباره داده شده.
    3.تمام تلاشهای ممکن برای نجات این زندگی انجام شده.
    فکر نمیکنم این مشکلات راه حل بلند مدت داشته باشه یعنی یک سیر مستقیمو در پیش بگیرین و مطمین باشین نتیجه میده بلکه باید قدم به قدم جلو رفت و متناسب با شرایط تصمیمات بعدی رو گرفت.
    اگر خانمشون حاضر باشن که به ایشون کمک کنن باید ابا کمک یا روانشناس یا مشاور راهکارهایی رو که نحوه ی برخورد با یک فردی هست که در حال ترک کردنه رو یاد بگیره .

  7. کاربر روبرو از پست مفید یک زن امیدوار تشکرکرده است .

    یک زن امیدوار (سه شنبه 05 مهر 90)

  8. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 12 مهر 92 [ 20:22]
    تاریخ عضویت
    1390-4-28
    نوشته ها
    72
    امتیاز
    2,376
    سطح
    29
    Points: 2,376, Level: 29
    Level completed: 51%, Points required for next Level: 74
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class1000 Experience Points
    تشکرها
    64

    تشکرشده 63 در 30 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک کنید تا این زندگی ازهم نپاشه

    عزیزم به نظرت این زندگی با این همه مشکل چی کار میشه براش کرد؟ یه اراده قوی از سوی مرد میخواد که اگه نباشه همه کارها و زحمات شما نقش بر آب میشه

  9. کاربر روبرو از پست مفید baran-tanha تشکرکرده است .

    baran-tanha (سه شنبه 05 مهر 90)

  10. #7
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: کمک کنید تا این زندگی ازهم نپاشه

    نقل قول نوشته اصلی توسط gilber

    گاهی وقتا میگم.خدایا انصافتو شکر.چرا هرچی نکبت و بدبختی داشتی رو سر این خونواده پیاده کردی؟!

    من و چندتا از دوستان دیگه هم دلمون به حالشون سوخت و داریم عقلامونو روهم میریزیم تا یه جوری زندگی اینارو سر و سامون بدیم.
    گبلیر جان
    خیلی ببخشید ، این دوستتون چنگیز خان بلانسبت هر غلطی خواسته کرده ، خودش رو تو هر کثافتی انداخته ، دزدی و خلاف و اعتیاد و غیره ، بعد این چه اظهار نظریه که می کنی مگه خدا نعوذ بالله نکبت و بدبختی داره که بریزه رو سر یه آدم !!!!
    خداوند به هیچ کس ستم نمی کنه


    تمام تمرکز شما دوستان خوب این آقا چنگیز، باید رو خود ایشون باشه ، زندگی مشترکش رو کاری نداشته باشید فعلا ، فک کنید مجرده و در این دام ها افتاده ، کاری رو که قبلا باید می کردین رو انجام بدید ، براش وقت بذارید تا بتونه یکی یکی این رفتارها رو کنار بذاره ، وامیدوارم ! موفق بشین.

    دوتا سوال:

    1-انگیزه تون از کمک به ایشون
    2- چرا تو این مدت به فکر کمک نیفتادین ، یه باره که معتاد به شیشه ، دزد و قمه کش و ... نشده ؟

  11. 4 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (سه شنبه 05 مهر 90)

  12. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 بهمن 91 [ 20:36]
    تاریخ عضویت
    1390-6-29
    نوشته ها
    20
    امتیاز
    1,200
    سطح
    18
    Points: 1,200, Level: 18
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 100
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    38

    تشکرشده 38 در 11 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: کمک کنید تا این زندگی ازهم نپاشه

    نقل قول نوشته اصلی توسط ليلا موفق
    آقاي گيلبر اينا كه نوشتي واقعي بود يا يك تراژدي كمدي؟
    دست شما درد نکنه دیگه
    داستان کاملا واقعیه

    نقل قول نوشته اصلی توسط baby
    نقل قول نوشته اصلی توسط gilber

    گاهی وقتا میگم.خدایا انصافتو شکر.چرا هرچی نکبت و بدبختی داشتی رو سر این خونواده پیاده کردی؟!

    من و چندتا از دوستان دیگه هم دلمون به حالشون سوخت و داریم عقلامونو روهم میریزیم تا یه جوری زندگی اینارو سر و سامون بدیم.
    گبلیر جان
    خیلی ببخشید ، این دوستتون چنگیز خان بلانسبت هر غلطی خواسته کرده ، خودش رو تو هر کثافتی انداخته ، دزدی و خلاف و اعتیاد و غیره ، بعد این چه اظهار نظریه که می کنی مگه خدا نعوذ بالله نکبت و بدبختی داره که بریزه رو سر یه آدم !!!!
    خداوند به هیچ کس ستم نمی کنه


    تمام تمرکز شما دوستان خوب این آقا چنگیز، باید رو خود ایشون باشه ، زندگی مشترکش رو کاری نداشته باشید فعلا ، فک کنید مجرده و در این دام ها افتاده ، کاری رو که قبلا باید می کردین رو انجام بدید ، براش وقت بذارید تا بتونه یکی یکی این رفتارها رو کنار بذاره ، وامیدوارم ! موفق بشین.

    دوتا سوال:

    1-انگیزه تون از کمک به ایشون
    2- چرا تو این مدت به فکر کمک نیفتادین ، یه باره که معتاد به شیشه ، دزد و قمه کش و ... نشده ؟
    سلام
    از راهنماییتون ممنون
    فرمایش شما درست.ایشون هر غلطی خواست کرد
    اما پدر و مادر و زن و بچش چه گناهی داشتند آخه؟!!!
    1-انگیزه من از کمک کردن به این اقا.دوستیمونه.ما از بچگی باهم بزرگ شدیم.و نسبت بهش احساس مسئولیت میکنم
    میدونم ذاتا ادم بدی نبود و نیست.و یک سری اتفاقات و بدشانسی ها تو زندگیش افتاد که باعث شد به راه کج بره.حتی وقتی خودمو جاش میزارم .میبینم اگر اون اتفاقات برای من هم میفتاد لابد الان یه معتاد و قمه کش بودم

    2-خداییش من اگه میدونستم وضعش اینجوریه .خیلی زودتر از این بهش کمک میکرد
    بنده چهارسال دانشجو بودم و تو شهر خودمون نبودم.و از احمد(همون چنگیز)هم خبر نداشتم.فقط گاهی اوقات دوستام توتلفن میگفتن چنگیز خیلی عوض شده و اون آدم قدیم نیست و زندگیش داره میپاشه و اینا
    ولی درمورد قمه کشی.از نوجوانی آدم شری بود.و همیشه مامور در خونشون بود و دنبالش بودن
    ما هم هممون اونوقتا بچه بودیم و کاری نمیتونستیم براش بکنیم.باید بزرگترها یه اقدامی میکردند که نکردند

    بازم از راهنماییتون ممنونم

  13. کاربر روبرو از پست مفید gilber تشکرکرده است .

    gilber (سه شنبه 05 مهر 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:31 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.