به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 11 آذر 91 [ 10:37]
    تاریخ عضویت
    1390-4-30
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,215
    سطح
    19
    Points: 1,215, Level: 19
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    لطفا من رو راهنمایی کنین

    دختری 26 ساله هستم
    به دلیل بالا رفتن سن مادرم به مشکلات عدیده ای با ایشون برخوردم به هیچ وجه من رو درک نمیکنه دچار وسواس فکریه به شدت خرده میگیره
    نمی دونم چی کار کنم اصلا من رو درک نمیکنه
    اینقدی که من عصبی می شوم به طوریکه گلودرد می گیرم روزهای متمادی
    می دونم که این گلودرد عصبیه اما نمی دونم چه طور از شر دردش رها بشم
    لطفا اگه میشه من رو راهنمایی کنید.

  2. کاربر روبرو از پست مفید maryamler تشکرکرده است .

    maryamler (جمعه 01 مهر 90)

  3. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 26 مهر 97 [ 09:20]
    تاریخ عضویت
    1390-5-27
    نوشته ها
    1,398
    امتیاز
    13,057
    سطح
    74
    Points: 13,057, Level: 74
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 193
    Overall activity: 11.0%
    دستاوردها:
    Social1000 Experience PointsVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    8,610

    تشکرشده 8,998 در 1,493 پست

    Rep Power
    155
    Array

    RE: لطفا من رو راهنمایی کنین

    دوست خوبم maryamler عزیز سلام

    به همدردی خوش اومدی

    امکانش هست یک مقدار بیشتر توضیح بدی؟

    نوشتی : ه دلیل بالا رفتن سن مادرم به مشکلات عدیده ای با ایشون برخوردم به هیچ وجه من رو درک نمیکنه دچار وسواس فکریه به شدت خرده میگیره
    نمی دونم چی کار کنم اصلا من رو درک نمیکنه


    سر چه مسائلی باهاش اختلاف سلیقه داری و چکارهایی باعث میشه که با شما برخورد داشته

    باشن ایشون؟

    مادرتون چند سالشه و چفدر تحصیلات دارن و مذهبی هستند یا نه؟

    خودتون چطور؟ شاغل هستید؟ ازدواج کردید؟ و ...

    ای ها رو بگید تا ان شا الله به لطف خدا و کمک دوستان مشکلتون حل بشه

    موفق باشید

    منتظریم



  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 01 بهمن 90 [ 20:26]
    تاریخ عضویت
    1390-6-31
    نوشته ها
    261
    امتیاز
    1,614
    سطح
    23
    Points: 1,614, Level: 23
    Level completed: 14%, Points required for next Level: 86
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    694

    تشکرشده 707 در 218 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفا من رو راهنمایی کنین

    در ضمن به ما بگین جز شما چند عضو دیکه در خونتون هستن و برخورد مادر و شما با اون عزیزان چگونه است؟پدر چطور؟

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 11 آذر 91 [ 10:37]
    تاریخ عضویت
    1390-4-30
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,215
    سطح
    19
    Points: 1,215, Level: 19
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفا من رو راهنمایی کنین

    نقل قول نوشته اصلی توسط bahar.ghamgin
    دوست خوبم maryamler عزیز سلام

    به همدردی خوش اومدی

    امکانش هست یک مقدار بیشتر توضیح بدی؟

    نوشتی : ه دلیل بالا رفتن سن مادرم به مشکلات عدیده ای با ایشون برخوردم به هیچ وجه من رو درک نمیکنه دچار وسواس فکریه به شدت خرده میگیره
    نمی دونم چی کار کنم اصلا من رو درک نمیکنه


    سر چه مسائلی باهاش اختلاف سلیقه داری و چکارهایی باعث میشه که با شما برخورد داشته

    باشن ایشون؟

    مادرتون چند سالشه و چفدر تحصیلات دارن و مذهبی هستند یا نه؟

    خودتون چطور؟ شاغل هستید؟ ازدواج کردید؟ و ...

    ای ها رو بگید تا ان شا الله به لطف خدا و کمک دوستان مشکلتون حل بشه

    موفق باشید

    منتظریم


    ممنون از توجه شما
    تحصیلات مامان من در حد ابتدایی سنشون 60
    ما 5 فرزند هستیم که خواهر و برادرهام ازدواج کردن
    بنده فرزند آخر هستم
    بنده کاملا درک می کنم که سن ایشون داره زیاد می شه و از اونجاییکه پدرم فوت شدن و همدردی ندارن باعث میشه ایشون حساس تر باشن
    اما من در این موقعیت خیلی آسیب می بینم با اینکه تمام تلاشم رو می کنم که شرایط رو هندل کنم اما حقیقت اینه که دارم کم میارم و خرده گیری های ایشون و غر زدن هاشون داره روی من تاثیر منفی می ذاره حتی دچار گلودردهای عصبی شدم
    منزوی افسرده
    تمام تلاشم رو می کنم که خودم رو بیش از پیش سرگرم کنم شاغل هستم، کتاب می خونم اما متاسفانه حتی ایشون از کتاب خوندن، کار با کامپیوتر و هر چیزی دیگه ای بهونه می گیرن
    باور نمی کنین تو چه وضعیت بدی هستم اوایل فکر میکردم شاید مقصر باشم اما حالا بعد از 2،3 سال و با توجه به نظر اطرافیان متوجه شدم که ایشون مشکل دارن
    حتی بهش پیشنهاد کردم بریم دکتر اما قبول نمی کنه
    لطفا من رو راهنمایی کنین اصلا توشرایط خوبی نیستم دوستان
    ممنون

    نقل قول نوشته اصلی توسط ملاحت1
    در ضمن به ما بگین جز شما چند عضو دیکه در خونتون هستن و برخورد مادر و شما با اون عزیزان چگونه است؟پدر چطور؟
    توضیحات تکمیلی رو با توجه به پرسش بهار گفتم اما فراموش کردم بگم که برخورد ایشون با سایر اعضا خانواده به همین شکل اما از اونجاییکه همه به غیر از من متاهل هستن زیاد در کنارشون نیست به همین جهت می تونن با این شرایط کنار بیان اما من خسته ام واقعا خسته
    منتظر راهنماییتون هستم

  6. #5
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    جمعه 04 آذر 90 [ 14:55]
    تاریخ عضویت
    1390-5-13
    نوشته ها
    43
    امتیاز
    1,716
    سطح
    24
    Points: 1,716, Level: 24
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    31

    تشکرشده 31 در 18 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفا من رو راهنمایی کنین

    عزیزم سلام

    درکت میکنم چه شرایط سختی داری.واقعا میفهمم

    منم تقریبا یه جورایی مث شما اما به یک نوع دیگه مشکل دارم

    یک پیشنهاد دارم

    میتونین خونه موندنتون رو کمتر کنین و بیشتر بیرون باشین تا تو خونه. تا مامانتون زیاد وقت واسه اون حرفاشون نداشته باشن

    اگه میتونین یوگا برین. عالیه.شما هم به ارامش نیاز دارین.به خودتون برسین وتو فضای سبز پیاده روی کنین

    منم وقتی این موضوعات پیش میاد سعی میکنم تو خونه کمتر باشم تا اذیت نشم

    اما گاهی وقتها هم نمیشه

    از دوستان دیگه خواهش میکنم اگه پیشنهادی به ذهنشون میرسه بگن.

  7. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 11 آذر 91 [ 10:37]
    تاریخ عضویت
    1390-4-30
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,215
    سطح
    19
    Points: 1,215, Level: 19
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفا من رو راهنمایی کنین

    نقل قول نوشته اصلی توسط تغییر زندگی
    عزیزم سلام

    درکت میکنم چه شرایط سختی داری.واقعا میفهمم

    منم تقریبا یه جورایی مث شما اما به یک نوع دیگه مشکل دارم

    یک پیشنهاد دارم

    میتونین خونه موندنتون رو کمتر کنین و بیشتر بیرون باشین تا تو خونه. تا مامانتون زیاد وقت واسه اون حرفاشون نداشته باشن

    اگه میتونین یوگا برین. عالیه.شما هم به ارامش نیاز دارین.به خودتون برسین وتو فضای سبز پیاده روی کنین

    منم وقتی این موضوعات پیش میاد سعی میکنم تو خونه کمتر باشم تا اذیت نشم

    اما گاهی وقتها هم نمیشه

    از دوستان دیگه خواهش میکنم اگه پیشنهادی به ذهنشون میرسه بگن.
    ممنونم از همدردی و راهنمایی خوبت
    اما باور کن من تا اونجاییکه بتونم زمانم رو خارج از خونه میگذرونم
    می خوام این مشکلم کمتر بشه دلم می خواد تو خونه استراحت کنم
    دلم می خواد بتونم با دوستام تو خونه مهمونی بگیرم اما من حتی واسه تلفن کردن به دوستام هم مشکل دارم

  8. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 01 اردیبهشت 97 [ 02:14]
    تاریخ عضویت
    1390-1-11
    نوشته ها
    1,700
    امتیاز
    16,289
    سطح
    81
    Points: 16,289, Level: 81
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 61
    Overall activity: 16.0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassSocialVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    4,578

    تشکرشده 5,967 در 1,568 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    201
    Array

    RE: لطفا من رو راهنمایی کنین

    عزیزم ضمن اینکه درکت می کنم دلم می خواد بری به 20 -30 سال پیش. اون زمانی که ماردتون هنوز سرحال بودن اما ...
    اما 5 تا بچه دور و برش بودن که با عشق و محبت تمام سختی بزرگ کردنشون رو به جون خرید. حتی یک لحظه هم وقت نداشت که موهاشو جلوی اینه شونه کنه . حتی گاهی اوقات یادش می رفت غذا بخوره یا گاهی اوقات نمی دونست خواب یعنی چه چه برسه به استراحت کردن در خانه.
    هر آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
    و هر آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند

  9. کاربر روبرو از پست مفید deljoo_deltang تشکرکرده است .

    deljoo_deltang (یکشنبه 03 مهر 90)

  10. #8
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    دوشنبه 24 خرداد 00 [ 00:30]
    تاریخ عضویت
    1387-6-17
    محل سکونت
    سنندج
    نوشته ها
    2,798
    امتیاز
    71,961
    سطح
    100
    Points: 71,961, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran50000 Experience PointsSocialTagger First Class
    تشکرها
    9,001

    تشکرشده 10,163 در 2,191 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: لطفا من رو راهنمایی کنین

    با سلام
    عنوان تاپیک شما کلی بوده و نامفهوم،چنین تاپیکهای طبق قوانین تالار حذف میشوند
    لطفا" در ارسال بعدی خود عنوان جدید را ذکر کنید تا نسبت به تغییر اقدام شود
    در غیر اینصورت تاپیک حذف خواهد شد

  11. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    شنبه 11 آذر 91 [ 10:37]
    تاریخ عضویت
    1390-4-30
    نوشته ها
    4
    امتیاز
    1,215
    سطح
    19
    Points: 1,215, Level: 19
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 85
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    علل عدم متقابل من و مادرم چی می تونه باشه؟

    از دوستانی که من رو راهنمایی کردن تا حالا ممنونم واقعا
    من کماکان منتظرم راهنمایی هاتون هستم
    یه ایمیلی داشتم امروز که خیلی تحت تاثیر قرار داد من رو فکر می کنم بد نباشه براتون بذارم


    قصه عشق:
    وقتی خیس از باران به خانه رسیدم
    برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟
    خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟
    پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد

    اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت:
    باران احمق!!!!







  12. کاربر روبرو از پست مفید maryamler تشکرکرده است .

    maryamler (دوشنبه 04 مهر 90)

  13. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 شهریور 99 [ 16:54]
    تاریخ عضویت
    1387-12-29
    نوشته ها
    359
    امتیاز
    14,355
    سطح
    77
    Points: 14,355, Level: 77
    Level completed: 77%, Points required for next Level: 95
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class10000 Experience Points
    تشکرها
    655

    تشکرشده 679 در 210 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: لطفا من رو راهنمایی کنین

    حدس می زنم این تغییر خلق و خو دو تا دلیل داشته باشه، عبور از میانسالی مادرتون و اوایل جوانی جنابعالی!
    شما هر دو دنبال منافع خودتون هستید و البته چون راه حل این بازی رو نمیدونید، خسته میشید و نتیجه اش میشه غر زدن و حرص خوردن و ...
    1. شاید مادرتون به شدت احساس تنهایی می کنه. به محیط های شلوغ عادت داشته و حالا یه دفعه در دورانی که به توجه زیادی نیاز داره, دور و برش خالی شده.
    2. معمولا مادرها و مادربزرگهای ما، خانمهای پر جنب و جوشی بودن و دائم در حال رخت شستن، غذا درست کردن، جارو کردن، بچه داری و ... بودن. البته این اقتضای زندگی قدیم بوده. اما الان به خاطر رفاهی که ایجاد شده شاید دیگه لازم نیست به اون شدت کار کرد. شاید مادر شما با دیدی که نسبت به یه دختر در زمان قدیم داره, انتظار داره یه خرده پر جنب و جوش تر باشید (نه در اجتماع که در کار منزل). از نظر اون تلفن زدن، پای کامپیوتر نشستن، کتاب خوندن و ... دردی رو از زندگی دوا نمی کنه. به قول معروف این جور چیزا که آب و نون نمیشه (میشه؟).
    3. شما هم برای حفظ استقال خودتون طبیعتا در مقابل "ایرادها"، "ممانعتها" و "محدودیتها"یی که از طرف مادرتون ابراز میشه جبهه می گیرید که طبیعی هم هست. اما گه نیم نگاهی هم به خواسته های مادرتون بندازید شاید بتونید با هوشیاری بیشتری "غر زدن" های اونو تحمل کنید.
    4. پیشنهاد می کنم به بهانه های مختلفی دور و برش رو شلوغ کنید و از خواهر ها و برادراتون بخواهید که بیشتر به شما سر بزنن.
    5. من زیاد از طرز رفتار با سالمندان چیز زیادی نمی دونم. اما فکر می کنم باید خیلی براشون وقت گذاشت؛ مثلا با پرسیدن خاطره هاشون میشه به اونا نشون داد که هنوز با اهمیت هستند، یا حتی هدیه دادن وسایل قدیمی که زمانی اسباب کارشون بوده؛ مثل یه چراغ گردسوز نفتی و ....


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: دوشنبه 04 اردیبهشت 96, 00:33
  2. درخواست راهنمایی در خصوصی شدت بالای حساسیت بین فردیی (راه حل پرسشنامه کمالگرایی هیل)
    توسط آقای ام در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 خرداد 95, 19:05
  3. پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: جمعه 04 مهر 93, 23:28
  4. تنهایی - 24 سالمه، نمی خواهم با کسی دوست بشم، تنهایی اذیتم می کنه
    توسط sara19 در انجمن سئوالات ارتباط دختر و پسر
    پاسخ ها: 30
    آخرين نوشته: پنجشنبه 23 آذر 91, 01:10

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 22:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.