دوستان سلام
من مردی 39 ساله ام و دارای فرزندی 3 ساله(پسر)هستم همسرم خانه داره ضمنا 13 سال اختلاف سنی داریم ولی قبلا هیچ مشکلی نداشتیم و البته همچون پدرش بینهایت بد اخلاق.اوایل (6-7سال پیش)اینجری نبود ول بیشتر بعد از بارداری شدید شد تا جایی که از اول امسال هیچ رابطه ای باهم نداشتیم تا دو ماه و باعث این شد که همسرم برای 15 روز بره خونه پدرش و من هم با اینکه پایم رو عمل کرده بودم و تا ران توی گچ بود مرا تنها گذاشت و رفت و حتی به فکر خورد و خوراکم هم نبود!!! البته باید بگویم که از زمان ازدواجمون من از خانواده ام کاملا جدا شدم و هیچ رفت و آمدی با اونها ندارم ول خوب تماسی دارم البته دلیلش هم همسرم نبود بلکه اختلاف رو بیشتر زن بابام اناخت و با مرگ پدر تماس فقط تلفنی صورت می گیرد.حالا بعد از اون 15 روز (15 تیر90)همسرم برگشت و خوب باهم (البته وجدانا من بیشتر)سعی کردیم که همه چیز رو درست کنیم ولی ایشان خیلی عوض شدند و انتظاراتش هم بیشتر مثلا می خواد مرتب ببرمش فرحزاد و خوشگذرونی و عمل زیبایی بکنه و کلاس های مختلف بره و از این چیزها ... در حالی که وضع مالی من بدبخت خوب نیست و وقتی بهش میگم بابا تو این ماه رمضونی 1 میلیون بدهی آوردم میگه خوب میگی الان من چی کار کنم. این در حالیه که قبلا ایشان با صرفه جویی مناسب کمک کرد تا خانه برخریم اون هم 6 ماه اول ازدواج.البته جهت تشکر همون اول 3 دونگش و به نامش کردم که البته تو این 6ماهه حسابی پشیمونم کرد!!!بسیار بد دهن شده و اصلا من رو آدم به حساب نمیاره و حتی غذا هم در 7 روز هفته حد اکثر 3بار درست میکنه باقیش یا من بدبخت باید درست کنم یا برم از بیرون بخرم. به خدا خسته شدم خب منم عصبی شدم تند خو شدم حتی مثل دیشب داد زدم ازش خسته شدم واقعا نمی دونم چکار کنم دیگه دارم می بررم.ایشان دوست نداره با کسی رفت و آمد کنه .باب حتی با داداشش هم هرچی میگم بیا بریم خونشون میگه نه باید دعوت کنن تازه من زیاد خوشم نمیاد بریم خونه این واون!؟؟؟؟؟؟ فقط با پدرش رفت و آمد داریم که اون هم ماشالاه این قدر اخلاقش با همسرش (زن بابا- ولی خوبش)بده که خود بخود رو آدم اثر میذاره. خلاصه پاک کلافه ام راستش دوستدارم بزنم به چاک.لطفا کمکم کنید.....
علاقه مندی ها (Bookmarks)