به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 17
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 شهریور 90 [ 19:11]
    تاریخ عضویت
    1390-5-26
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,221
    سطح
    19
    Points: 1,221, Level: 19
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    با مظلومیت و استقلال نداشتن شوهرم چیکار کنم؟

    اولا که شوهرم استقلال ندارد و متاسفانه کارش با باباش شراکتی است و اصلا هیچ حساب و کتاب درست و حسابی با هم ندارند. و ما 2 نفر هستیم و به اون صورت خرج و مخارجی نداریم اما خانواده شوهرم رفت و آمد زیادی دارند و خیلی زیادی ( از نظر مالی) به دخترشون میرسند.
    و من هر کاری میکنم نمی توانم شوهرم را متقاعد کنم که باید خرج و مخارج ما و پدر و مادرت از هم جدا باشد.
    ثانیا شوهرم خیلی خیلی مظلوم است و خانواده اش خیلی راحت در مورد هر کاری حتی فداکاری های نابه جا و نادرست روی اون حساب میکنند و اگر من متوجه نشده بودم تا حالا زندگیمونو خراب کرده بودند.
    سوما هر کار میکنم با من روراست نیست که نیست. و همش سنگ خانواده اش را به سینه میزند.
    چهارما خانواده اش تصمیم دارند که هرچی پدرشون داره ازش بگیرن و اونوقت پدرشون و مسائل مالی اش را به همسرم بسپارند حتی خودشون به زبون آوردند.
    و آخر از همه من آدم بی سیاستی هستم و نمی دانم چگونه باید شوهرم رو به خودم جذب کنم برعکس همیشه دارم اونو از خودم میرنجونم و ناراحتش میکنم چون خیلی خیلی ناراحتم و شوهر من شده نوکر پدرو مادرش در حالی که بقیه بچه هاشون رفتن سر زندگیشون و خیلی خیلی کم به پدرو مادرشون میرسند و خودشونو با شوهر من یکی میدونن و همیشه در زندگی ما دخالت میکنند البته پشت سرم خیلی حرف میزنن و پشت سرم برام تصمیم میگیرن و شوهرم هم قبول میکند. ولی وقتی به من میرسند خودشونو خوب نشون میدن.
    تا حالا رفتارم با کل خانواده اش عالی بود اما از وقتی که فهمیدم می خواهند از مظلومیت شوهرم سو استفاده کنند از همشون فاصله گرفته ام خیلی زیاد ( هر 10 روز یک بار میرم خونه مامانش و...) آیا کارم درسته؟ و اینکه من اصلا نمی تونم عصبانیتم رو کنترل کنم هر وقت اونا شوهرمو پر میکننو میفرستنش سراغم یا یه کار ناراحت کننده ای انجام می دهند من به شدت با همسرم دعوام میشه و بعدش من مقصر میشم چون زیادی عصبانی شدم و زیادی دادو بیداد راه انداختم.
    ما همدیگه رو دوست داریم و با هم هیچ مشکلی نداریم اما همسرم خیلی زیادی به خانواده اش وابسته است و آنها هم از سادگی شوهرم سو استفاده می کنند. همیشه به خاطر خانواده اش با هم دعوامون میشه هرچه سعی میکنم بهش بفهمونم که خانواده ات قصد سو استفاده از تو را دارند او متوجه نمی شود. دیگه بریدم. چیکار کنم که بفهمه؟/؟؟؟؟؟؟/ خواهش میکنم کمکم کنید چون این موضوع داره زنگی مارو از هم می پاشونه

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 فروردین 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    3,638
    سطح
    37
    Points: 3,638, Level: 37
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,831

    تشکرشده 1,872 در 398 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: با مظلومیت و استقلال نداشتن شوهرم چیکار کنم؟

    دوست عزیزشماچندساله ازدواج کردید؟

    چندساله هستید؟هردو
    شوهرتون برادردیگه ای هم داره؟

  3. #3
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    شنبه 21 تیر 99 [ 21:50]
    تاریخ عضویت
    1390-2-14
    نوشته ها
    1,339
    امتیاز
    22,823
    سطح
    93
    Points: 22,823, Level: 93
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 527
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger First ClassOverdrive
    تشکرها
    3,264

    تشکرشده 3,442 در 1,036 پست

    Rep Power
    148
    Array

    RE: با مظلومیت و استقلال نداشتن شوهرم چیکار کنم؟

    سلام دوست عزیز
    تجربه زندگیه من بهم نشون داده هر موقع در مقابل خانواده همسرم موضع بد گرفتم اون بدتر کرده و هر موقع بیخیال شدم و با همسرم در این موارد همدلی کردم اونم حساسیتش کمتر شده و به حرف من گوش داده
    اصلا در این مورد مقابلش موضع بد نگیر اشتباه محضه
    اگرم می خوای چیزی رو اصلاح کنی باید با ظرافت زنانه وارد شی
    اول با همدلی و همدردی باهاش همراه شو طوری که بهت اعتماد کنه و رو حرفت حساب کنه
    همدلی به معنای این نیست که کاراشو تایید کنی بلکه تو با این کارت خودتو جای اون میذاری و سعی می کنی درکش کنی
    مطلب در این باره تو تالار زیاد هست
    تو مرحله بعد سعی کن با سیاست اونو متوجه اشتباهش کن
    [align=center]خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد
    بلکه کسی است که با مشکلاتش مشکلی ندارد .[/align]

  4. کاربر روبرو از پست مفید eghlima تشکرکرده است .

    eghlima (دوشنبه 28 شهریور 90)

  5. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 شهریور 90 [ 19:11]
    تاریخ عضویت
    1390-5-26
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,221
    سطح
    19
    Points: 1,221, Level: 19
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با مظلومیت و استقلال نداشتن شوهرم چیکار کنم؟

    سلام از راهنماییتون ممنونم.
    من 23 ساله و شوهرم 27 ساله هست. وما 2 ساله که ازدواج کردیم. بله شوهرم یک برادر و یک خواهر داره که هر دوی آنها به ترتیب 8 و 10 سال از او بزرگتر هستند و من فکر میکنم یکی از دلایلی که باعث شده روی شوهرم خیلی نفوذ داشته باشن این اختلاف سنی زیاد است.
    در ضمن من شاغل هستم و درس هم می خونم و خانواده شوهرم از درس خوندن و کار کردن من اصلا راضی نیستن. در ضمن خواهرو برادرش خودشونو خیلی خوب نشون میدن اما کاملا مشخصه که به شوهر من و زندگی ما حسادت می کنن ولی شوهرم متوجه نیست

  6. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 27 فروردین 91 [ 15:10]
    تاریخ عضویت
    1390-5-17
    نوشته ها
    399
    امتیاز
    3,638
    سطح
    37
    Points: 3,638, Level: 37
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    1,831

    تشکرشده 1,872 در 398 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: با مظلومیت و استقلال نداشتن شوهرم چیکار کنم؟

    دوست عزیزقبل ازاین که بخوام شماروراهنمایی کنم یاداین افتادم که خانواده شوهرمنم انتظارات این چنینی ازشوهرم دارند،ومشکلمون تقریبامثل همه بااین تفاوت که شوهرمن پسربزرگ خانوادست ،وهیچ شراکتی باهم ندارندولی چون شوهر من ازاول زندگی مشترکمون به خانوادش رسیده وچون خیلی مواقع شوهرم کمک مالی ونابجایی که نیازی هم نبوده بدون مشورت واجازه من انجام داده،الان شده جزووظایف شوهرم والان فقط حرص خوردن برای من مونده پیشنهادمی کنم اگه خانواده شوهرت وضع مالیشون جوری هست که می تونن ازپس مسائل مالیشون بربیان شماباشوهرت بشینی منطقی صحبت کنی ودرموردایندتون برنامه ریزی کنی وبهش یاداوری کنی که همیشه که دونفرنخواهیدبودوبااین شرایط اقتصادی جامعه بایدبه فکراینده باشید.البته این اینده نگری نبایدباعث شه که روحیه خصاصتمون قوی شه.ووقتی که واقعاکسی ازاطرافیانمون من جمله پدرومادرمون نیازمالی داشت بی تفاوت باشیم.

  7. #6
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 02 آبان 90 [ 00:47]
    تاریخ عضویت
    1386-7-04
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    5,550
    سطح
    47
    Points: 5,550, Level: 47
    Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    14

    تشکرشده 15 در 7 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با مظلومیت و استقلال نداشتن شوهرم چیکار کنم؟

    بينام عزيز
    خودت بهتر ميدوني كه تا حالا هر باري كه سر اين مسايل خواستي با تحكم برخورد كني جز مشكل به چيز ديگه اي نرسيدي
    ميگن اگه ميخواي بين كوه رو شكاف بدي بايد به مرور و با برنامه پيش بري
    اين خيلي عاليه كه ميدوني نفر مقابلت دوستت داره ميتوني از هميجا شروع كني
    به نظر من اولش يك حساب مشترك با همديگه باز كنيد يا حتي به نام همسرت،كه قرار بزاريد ماهيانه يه مبلغ مشخص و ثابتي رو به عنوان پس انداز بريزيد اونجا
    اين ميتونه اغاز راهت باشه
    از اين موارد خيلي ميتوني پيش بياري مثلا فيلمهايي ببينيد كه تو اون مرد بودن رئ به همسرت آموزش بده يا هر چيز ديگه اي كه بتونه از اون يه سد برابر موارد ناخواسته خانواده اش درست كنه
    فقط خيلي مهمه كه بيگدار به آب نزد و مراحلي رو كه ميخواي انجام بدي به ترتيب و با اولويت باشه
    ضمنا فراموش نكن كه خانواده ايشون هم يه خانواده اي هستند عين خانواده شما و در مقابلتون قرار ندارند كه اگر بودند نميگذاشتند شما به هم برسيد
    موفق باشي

  8. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 شهریور 90 [ 19:11]
    تاریخ عضویت
    1390-5-26
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,221
    سطح
    19
    Points: 1,221, Level: 19
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با مظلومیت و استقلال نداشتن شوهرم چیکار کنم؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط eghlima
    سلام دوست عزیز
    تجربه زندگیه من بهم نشون داده هر موقع در مقابل خانواده همسرم موضع بد گرفتم اون بدتر کرده و هر موقع بیخیال شدم و با همسرم در این موارد همدلی کردم اونم حساسیتش کمتر شده و به حرف من گوش داده
    اصلا در این مورد مقابلش موضع بد نگیر اشتباه محضه
    اگرم می خوای چیزی رو اصلاح کنی باید با ظرافت زنانه وارد شی
    اول با همدلی و همدردی باهاش همراه شو طوری که بهت اعتماد کنه و رو حرفت حساب کنه
    همدلی به معنای این نیست که کاراشو تایید کنی بلکه تو با این کارت خودتو جای اون میذاری و سعی می کنی درکش کنی
    مطلب در این باره تو تالار زیاد هست
    تو مرحله بعد سعی کن با سیاست اونو متوجه اشتباهش کن
    سلام
    ممنونم که منو راهنمایی می کنید.
    مطالب مربوط به همدلی و همدردی رو کجای سایت و چگونه می توانم مطالعه کنم؟
    اگه ممکن هست کمی در این مورد بیشتر منو راهنمایی کنید و همدلی و همدردی رو کمی برام بازش کنید
    متشکرم

  9. #8
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 شهریور 90 [ 19:11]
    تاریخ عضویت
    1390-5-26
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,221
    سطح
    19
    Points: 1,221, Level: 19
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با مظلومیت و استقلال نداشتن شوهرم چیکار کنم؟

    چرا هیچکس به من کمک نمیکنه!!!!!!!!!!!
    خواهش میکنم راهنماییم کنید من اصلا نمی دونم باید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  10. #9
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با مظلومیت و استقلال نداشتن شوهرم چیکار کنم؟

    سلام،

    در قسمت جستجو کمی راجع به مشکلتون بگردید، تاپیک زیاد پیدا می کنید.
    این هم دوتا:
    http://www.hamdardi.net/thread-13005-post-118154.html#pid118154
    http://www.hamdardi.net/thread-14015-post-125211.html#pid125211

    و کلاً می توانید در انجمن اختلاف و دعوا با خانواده همسر نگاهی به تاپیک های مختلف بیاندازید.

    مسئله ای که من متوجه نشدم این هست که دقیقاً مشکل شما و شوهرتون چی هست.
    شما گفتید که او با پدرش کار می کند. و تازه قصد این رو دارند که کم کم مسائل مالی رو به دست شوهر شما بسپارند. خب این هم که خیلی عالی هست! نشان می دهد که شوهر شما توانایی های زیادی دارد و مسئولیت پذیر هست.
    و در ضمن همه اینها لطف هایی هست که پدرش به او می کند. مگر شوهر شما کارش رو دوست ندارد و به زور او رو وادار می کنند؟

    آنها هم از سادگی شوهرم سو استفاده می کنند. همیشه به خاطر خانواده اش با هم دعوامون میشه هرچه سعی میکنم بهش بفهمونم که خانواده ات قصد سو استفاده از تو را دارند او متوجه نمی شود. دیگه بریدم. چیکار کنم که بفهمه؟
    شما مطمئن باشید که هیچ وقت پدر مادر از بچه شون سوء استفاده نمی کنند.
    به نظر من شما زیاد کاری به رابطه ی شوهرتون با خانواده اش نداشته باشید. بگذارید هر طور دوست دارد با پدر مادرش رابطه داشته باشد.

    این رابطه فقط وقتی مشکلساز می شود که پدر مادرش بخواهند مستقیماً در کار شخص شما و زندگی شما دخالت بکنند و برای زندگی شما تصمیم گیری بکنند.
    در این رابطه می توانید تاپیک های مختلف، از جمله تاپیکهایی که بالا بهتون گفتم، مطالعه کنید تا ببینید که چطور باید مرزها رو مشخص کنید.

    ولی به خاطر خانواده اش با همسرتان دعوا نکنید.
    خدایی ناکرده فکر می کند شما می خواهید بین او و خانواده اش اختلاف بیاندازید.

    موفق باشید.

  11. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 30 شهریور 90 [ 19:11]
    تاریخ عضویت
    1390-5-26
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,221
    سطح
    19
    Points: 1,221, Level: 19
    Level completed: 21%, Points required for next Level: 79
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    7

    تشکرشده 7 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: با مظلومیت و استقلال نداشتن شوهرم چیکار کنم؟

    سلام از راهنماییتون متشکرم.
    بله شوهرم از شغلش متنفره و کل شخصیتش به هر شغلی می خوره جز کاری که داره.
    و باید اضافه کنم مامانو باباش آدمای فوق العاده بی اراده و ساده لوحی هستند آب می خوان بخورن زنگ میزنن از اون دوتا بچه هاشون میپرسن اون دوتا هم هر چی گفتن دقیقا عینشو اجرا میکنن این به من و خانوادم ثابت شده.

    واقعیتش اینه که شوهرم وقتی سربازیش تموم میشه( چند سال پیش) برای کار میره به یک شهری بهتر از جایی که ما زندگی میکنیم و از کارش هم راضی بوده اما پدرش که شغلش کشاورزی بود و یک دامداری کوچیک داشت پاش میشکنه و میگه دیگه نمیتونم کارکنم بچه هاش میان که زمیناشو بفروشن و اونو ببرن توی یه شهر دیگه پیش خودشون اون راضی نمیشه و به جای اینکه یه کارگر بگیره که کمکش کنه علی رغم این که شوهر من اصلا دلش نمی خواسته بیاد اینجا دورشو میگیرن که تو وظیفه پدرو مادری داری و... من نمی دونم چرا اون دوتا بچه هاش وظیفه پدرو مادری ندارن؟؟؟؟؟؟!!!! و پدر شوهرمم به شوهرم میگه این دامداری با متعلقات کمش باشه برای تو . و توبیا اینجا روی زمینام کار کن هر چقدر هم این دام ها زیاد شدند برای تو باشند و این وسط خرج و مخارج من و مادرت رو هم تامین کن و شوهر منم قبول میکنه. وقتی اومدن خواستگاری من هم همین حرف رو زدن و باباش هی میگفت من اینو دارم و اونو دارم و اینا همش مطعلق به پسرمه( یعنی شوهر من)
    2 هفته بعد از عروسیمون تازه شصت من خبر دار شد که همش کشک بوده!!! و شوهر من هیچ اختیاری نداره. و باباش که میگفت اینو دارمو اونو دارم حالا میگه حساب بانکیم خالیه. چرا؟ من نمی دونم!!!!
    صبح تا شب زحمت میکشه آخرش سر ماه میگن کل درامد دست تو باشه و به اضافه یه لیست خرید و پول تو جیبی برای نوه هاشون و مهمانداری های بی حدو اندازه و این که آخر سال اون 2 تا خواهرو برادرش چند روز میان میمونن و از هرچی که شوهر من در طول سال توی زمینای باباشون کاشته به اندازه مصرف کل سالشون بار میکننو میبرن و آخرشم به برادرشون میگن کل درامد زمینای بابامونو تو برمیداری. خب حقشه این از نظر قانونی هم حقشه چون داره زحمت میکشه. تازه هر سال زمینای باباشون گرونتر و گرونتر هم میشه.

    خلاصه من هرچی به پدرومادرم میگفتم و ازشون راهنمایی می خواستم اونا منو سرزنش میکردند و باورشون نمیشد. و من تنها چاره رو این دیدم که ما هر جور شده باید از این شهر بریم یه شهر دیگه( البته من قبل از ازدواج با شوهرم شرط کردم که من این شهرو دوست ندارم به دلایلی که هیچکس دوست نداره و دارم درس میخونم و می خوام برم یه شهر بزرگتر که بتونم کار کنم اینجا برای من کاری نیست و اونم قبول کرد) و به شوهرم فشار آوردم که باید بریم تا اینکه امسال قرار شد بریم و باباش هم گفت حالا که شما میرید منم باهاتون میام. خلاصه وقتی خواستن همه چیزو بفروشن کل زمینای باباشون با دامداری که میگفتن از شوهر منه رو با هم به یک نفر میخواستن بفروشن و برادرشوهرم فورا اومد و من هر کاری کردم نتونستم قیمت جداگانه ی زمینا رو از دامداری بفهمم و شوهرمم بهم یه قیمت پرتی گفت که داشت شاخام درمیومد.قرار بود با پول دامداری ما بریم یه کاری برای خودمون جور منیم و پول زمینا هم برای باباشون باشه. خلاصه اینکه بعد از زدو خوردها و حرفهایی که زدن فهمیدم تصمیم دارن کل پولی که از فروش به دست میارنو از باباشون بگیرن اونوقت ما بریم تو یه خونه با باباش اینا زندگی کنیم و یه پول کمیم بدن و آخرشم بگن کل پول دامدایو دادیم.. البته این کاری بود که خانوادش می خواستن باهاش بکنن و به صراحت به شوهر من نگفته بودن یه جورایی گولش زده بودن که اگه بخوام همه مطالب رو بنویسم خیلی طولانی میشه. و شوهرمم هیچی بهم نمیگفت فقط من میپرسیدم اونم هی دروغ تحویلم میداد.
    منم گفتم که اصلا از جایی که هستم نمیخوام برم و تصمیم شوهرمم هر جور بود تغییر دادم. بعدش با کلی زدو خورد و جنگو دعوا خانواده شوهرم حاضر شدند حقو حقوق شوهرمو به صورت قانونی مشخص کنن و من گفتم قبل ازدواجمون هر چی گفتید به کنار حالا هرچقدر که می خواهید به شوهرم بدید رو بنویسید و امضا کنید خلاصه بعد از کلی جنجال اینکار رو کردن و همش شوهرم میگفت تو شرمنده میشی و میبینی که همشو بهم میدن اما آخرش 2/3 دامداریو به شوهرم دادن در حالی که 2 هفته قبلش برادرش میگفت به خدا قسم همشو میدیمت فقط تو از مامان بابام حساب نکش!!!!!!!!
    الان فقط یه کاغذ نوشتن و معلوم نیست که درامد شوهر من کجا میره!!!!!!! من میخواستم زندگیمون مستقل بشه و اصلا برام مهم نبود که چقدر از دارییشونو به شوهرم میدن کلا معتقدم اگه همشو بدن و زندگی ما اینطوری شراکتی باشه ما به هیچ جا نمیرسیم ولی اگه 1 پر کاه به ما بدن و زندگیمون جدا باشه ما شانس خیلی بیشتری برای موفقیت خواهیم داشت
    این کل ماجرا بود و مشکلات من اینه که:
    استقلال نداریم
    شوهرم خیلی مظلومه
    شوهرم بهم دروغ میگه
    همش فکر میکنم ما یه روزی از اینجا میریم و مطمئنا باباش هم همه چیزاشو میفروشه و باهامون میاد اونوقت اگه دوباره همین برنامه رو پیاده کنن چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟
    من چه جوری می تونم زندگی خودم و همسرمو از زندگی پدرشوهرم جدا کنم؟
    چیکار کنم که بفهمه داره اشتباه میکنه و خواهرو برادرش چه فکرایی براش دارن؟
    در ضمن شوهرم آدم درونگرایی هست و همه چیزو توی خودش میریزه
    ببخشید زیادی نوشتم نمی خواستم کل ماجرا رو توضیح بدم اما فکر کردم اگه بگم بهتر باشه خواهش میکنم راهنماییم کنید چون این موضوع زندگیمونو بد جوری تحت تاثیر قرار داده من تصمیم گرفتم اگه زندگیمونو از زندگی پدرو مادرش جدا نکنه ازش جدا بشم چون چنین زندگی ای به ترکستان میرسه و هرروز بدتر و بدتر میشه.

    اضافه میکنم که:
    من شوهرمو زندگیمو خیلی دوست دارم و آدم مغرور و قدی هم هستم و نمی تونم ببینم که شریک زندگیم شده نوکر خانوادش. و از این موضوع خیلی رنج میبرم. شوهرمم خیلی از کارش ناراضیه و اصلا اینجارو دوست نداره ولی گیر افتاده اگه میخواستیمم بریم بدتر میشد

  12. کاربر روبرو از پست مفید بینام تشکرکرده است .

    بینام (سه شنبه 29 شهریور 90)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مدیریت روابط در خواستگاری و قبل از ازدواج
    توسط hanie_66 در انجمن خواستگاری
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: جمعه 20 دی 92, 22:17
  2. همسر بی مسئولیت و وابسته به پدرش
    توسط a-110 در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 10
    آخرين نوشته: پنجشنبه 13 مهر 91, 14:09
  3. ماموریت طولانی همسرم و وابستگی من به او
    توسط رنیا در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 12
    آخرين نوشته: شنبه 03 تیر 91, 16:44
  4. خستگی شوهر از مسئولیت زندگی
    توسط بالهای صداقت در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 21
    آخرين نوشته: چهارشنبه 21 مهر 89, 12:49
  5. خسته از غریبگی و معلولیت
    توسط sania در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 فروردین 87, 19:52

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 19:41 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.