سلام دوستان ، من 9 ساله ازدواج کردم از همون ابتدا خیلی مشکلات داشتم که در طی این سالها خیلی بیشتر هم شده همیشه کوتاه اومدم چون یک ترسی تو وجودم بوده ولی می بینم هیچی که درست نشده اوضاع داره بدتر هم می شه چه بسا شک دارم شوهرم چیزی هم مصرف می کنه و یک دختر کوچولو هم دارم همین هفته گذشته دعوامون شد و برای اولین بار گفتم بیاد جدا بشیم اول قبول کرد ولی بعدش زد زیرش گفت نه
در گذشته مشکلات اخلاقی داشته با رفیق مجرد می گشته هر کاری دلش می خواسته کرده اما حالا تعادل روحی نداره یک روز خوبه یک ساعت بده همه نگرانیم از دخترمه نمی دونم باید چه کار کنم آرامش ندارم اکثر اوقات دچار استرس هستم ولی با تمام این احوال دوباره بهش فرصت دادم اصلاح بشه
علاقه مندی ها (Bookmarks)