سلام دوستان عزیز من.من یک سال ونیم است با خانواده ای بسیار مذهبی وصلت کردم.خانواده ای اصیل با وضع مال خوب در شهرخودمان.اولویت من برای ازدواج بعد از خصوصیات فردی شوهرم خانواده و خصوصا اصالت ان ها بود در ضمن نسبت فامیلی نزدیکی هم داریم.زمانی من وارد این خانواده شدم حدود 6ماه بود که پدر خانواده فوت شده بود.وهنوز جو سنگین ناشی از فوت پدر در خانواده حاکم بود.به مرور این ضایعه به فراموشی سپرده شد.روابطم در خانواده همسرم رسمی است واز بیرون خانواده که نگاه میکنیم خانواده بسیار صمیمی و یکرنگی را میبینیم.اما در درون این خبرها نیست اختلافات شدیدی بین جاریها و همچنین مادرشوهر وعروس وجود دارد وریشه اصلی و موضوع اصلی ان "حسادت "جاری سومم نسبت به جاری اول می باشد.من پس از اطلاع از این موضوع وارد این ماجرا نشدم اما جاری سوم مرتبا به دنبال خراب کردن خانواده همسر جلوی من هست حسادتهای ایشان نسبت به من که حتی ارتباطی با ایشان نداشته ام وجود دارد بطوریکه صحبتهایی راجع به من در جمع خاله های شوهر و خواهر شوهران من کرده است بطوریکه این چند نفردر جلسات خانوادگی نگاههای مشکوک و طلبکارانهای نسبت به من دارند.به جرم گناههای ناکرده با این نگاهها مرا محکوم میکنند.من ادمی نیستم که بخواهم با صحبت کردن با این افراد خودرا تبرئه کنم چون واقعا خلافی یا حرفی نزدم.این فرد فردی است که میخواهد همیشه در جمع حرف حرف خودش باشد بسیار خبرچین خصوصا برای غیر خودش.بسیار پرحرف.با نظرات همه موافق هست ولی پشت سر مخالف.فقط خدانکند من چیزی بخرم یا کاری کنم حسادت خانم گل میکنه و در حد انجار میرسه.من هرچی سعی کردم روابط خوبی باهاش برقرارکنم ولی توی دل نسبت بهش تنفر دارم و همین باعث میشه که توی روابط باهاش موافق نباشم.بنظر شما من چه جور روابطی با این فرد باید داشته باشم؟؟؟؟؟؟؟؟/
علاقه مندی ها (Bookmarks)