به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 15
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 تیر 87 [ 05:58]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    3,668
    سطح
    38
    Points: 3,668, Level: 38
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    خواهش میکنم کمکم کنید...

    سلام
    دخترم کلاس اوله.من ازش راضی هستم. نسبتا دختر خوبیه. یه کم تنبله اما خیلی اهمیت نداره. جدیدا دروغ میگه. اما بازم اهمیت ندادم. گفتم اقتضای سنشه ، درست میشه. اتاق خوابش مدتهاست که جداس اما گاهی میاد پیش ما میخوابه . اما مشکل من هیچ کدوم از اینها نیست.
    تو مدرسه 1 دوست داره که با هم رقابت دارن و البته دوست هم هستند. یکی دو هفته پیش قرار بود دوستش بیاد خونمون اما جور نشد تا همین پنج شنبه. با اصرار به من و مامان دوستش امد خونه ما.
    قبل از ناهار مشغول بازی بودن و منهم گاهی میرفتم تو اتاق و می آمدم ، اما بعد از ناهار رفتن تو اتاق و درو بستن. در زدم و گفتم اتاقت گرمه در رو باز بذارین ....
    دخترم اصرار بر بستن در داشت ، کاری که هرگز اتفاق نیفتاده بود. در را با اصرار من باز گذاشت اما به من گفت تو برو بخواب!
    نمیدونم با وجود اینکه سابقه نداشت، شک کردم ....
    چند باری به اتاقشان رفت و آمد داشتم. دیدم هر دو خوابیدن. گفتم مگه نمیخواهید بازی کنید ، گفتند خسته ایم!
    نمیدونم چرا اما یه جا برای دوستش انداختم که پیش هم نخوابن و مثلا خودم رفتم توی یه اتاق دیگه خوابیدم.
    متوجه شدم یواشکی منو چک میکنن که خوابم یا نه....
    پشت در اتاق فال گوش ایستادم. دوستش تند تند و یواشکی با صدای خیلی آروم حرف میزد..... اما نفهمیدم موضوع چیه. بعد از مدتی در اتاق رو باز کردم و به بهانه ای رفتم داخل . باهاشون از خدا یکم حرف زدم و اینکه خدا همه جا هست و صدای ما رو و کارهای مارو میبینه و.....
    نمیدونستم چی باید بهشون میگفتم . خلاصه تا عصر مواظبشون بودم تا اینکه مامان دوستش اومد و بردش.
    به دخترم گفتم من و تو با هم دوستیم و هیچ وقت بهم دروغ نگفتیم. من حرفای دوستت رو شنیدم . از تو بعیده . میخوام از زبون خودت بشنوم که موضوع چیه. ترس همراه با خجالت تو چشاش بود. بعد از کلی کلنجار گریه کرد و گفت تو که منو میشناسی ، چند هفته پیش دوستم تو مدرسه ! برام تعریف کرده که زن و شوهرا شبها که میخوابند( با گریه و خجالت)، دستاشونو کجا میذارن . (نمیدونستم چه برخوردی داشته باشم). ادامه داد که دوستش گفته من و دختر خالم تو بازیمون یکیمون زن میشیم ،اون یکی شوهر و مثلا شب که میخوابیم همین کارو میکنیم.
    از دو سه هفته پیش هم اصرار داشته تا یک روز بازیشو به دخترم یاد بده تا امروز.... .
    نمیدونم و نمیدونستم چی بگم. کمکم کنید.



















    .

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 21 آبان 91 [ 17:29]
    تاریخ عضویت
    1386-7-17
    نوشته ها
    1,333
    امتیاز
    16,003
    سطح
    81
    Points: 16,003, Level: 81
    Level completed: 31%, Points required for next Level: 347
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    484

    تشکرشده 498 در 242 پست

    Rep Power
    150
    Array

    RE: خواهش میکنم کمکم کنید...

    سلام خوش اومدی
    برای دخترت توضیح بده که این چیزیه که خدا قرار داده و فقط بین زن و شوهراست
    و تو باید پاک بمونی تا اون موقع و خدا همیشه با ماست و کارامونو میبینه
    درد من حصار برکه نیست درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور

    نکرده است\"


  3. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 11 شهریور 88 [ 09:47]
    تاریخ عضویت
    1386-12-12
    نوشته ها
    350
    امتیاز
    6,773
    سطح
    54
    Points: 6,773, Level: 54
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 177
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    218

    تشکرشده 222 در 118 پست

    Rep Power
    52
    Array

    RE: خواهش میکنم کمکم کنید...

    سلام مامان نگران
    امیدوارم حالتان خوب باشه
    بچه ها در این سن دچار همچین حالاتی میشوند و اون هم به خاطر حس کنجکاوی ایشان هست که میخواهند از هر چیزی سر در بیاورند شما اگر همینطور با او رو راست باشید و همچنین دوست نزدیک میتوانید روحیات او را عوض کنید
    به نظرم اگر با مادر دوستش هم در میان بگذارید بد نباشد شاید از ان طرف اهمالی شده باشد

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 مهر 87 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1386-11-01
    نوشته ها
    642
    امتیاز
    5,809
    سطح
    49
    Points: 5,809, Level: 49
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    470

    تشکرشده 496 در 278 پست

    Rep Power
    81
    Array

    RE: خواهش میکنم کمکم کنید...

    اره شايد خوب باشه كه با مادر دوستش هم در ميان بگذاريد شايد بد نباشه كه او هم مطلع باشه

  5. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 23 تیر 87 [ 05:58]
    تاریخ عضویت
    1387-2-21
    نوشته ها
    10
    امتیاز
    3,668
    سطح
    38
    Points: 3,668, Level: 38
    Level completed: 12%, Points required for next Level: 132
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    3

    تشکرشده 4 در 4 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش میکنم کمکم کنید...

    ممنون از توجه ولطفتون.
    من از در ميان گذاشتن اين مسئله با مادر دوستش نگران هستم. هر چه باشه اون هم مادره وميترسم كه ناراحت بشه و از من دلگيروحتي دختر منو مقصر بدونه . از اين كه با معلم مدرسه هم در ميان بگذارم ميترسم به علت كوچك بودن محيط حرف پخش شده و بچه ها صدمه ببينند. نميدونم اگه به خود دوست دخترم تذكر بدهم درست است و يا نه. نمي دونم چي درستهو چه راه حلي كمترين صدمه رد به همه ميزنه.

  6. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 00 [ 13:32]
    تاریخ عضویت
    1386-11-26
    محل سکونت
    تهران بزرگ
    نوشته ها
    1,452
    امتیاز
    50,483
    سطح
    100
    Points: 50,483, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First Class50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    1
    تشکرها
    2,842

    تشکرشده 3,286 در 817 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش میکنم کمکم کنید...

    سلام

    كودكان حافظه قوي نسبت به بزرگترها دارند و همچنين قدرت تخيل و تجسم خوب دارند.
    با زيركي به كارها و حرف هاي بزرگتر ها نگاه ميكنند .
    با علاقه و بدون پرسش به حرف هاي دوستان و هم سن و سالان خود گوش ميدهند.
    بهتر است كودك خود را مجذوب به كارهاي ديگر كنيد و او را از اين افكار بيرون كنيد ، چيزي را براي او تهيه كنيد كه ديگر كشش به مسايل و خلق افكار در ذهن خود نداشته باشد.
    مدت زماني موقتا او را در اتاق خود بخوابانيد و تا وقتي او را نخوابانده ايد شما و پدرش نخوابيد .
    سعي نكنيد او را بخوابانيد كه قصه گو باشيد يا براي او شعر بخوانيد كتاب هاي براي او هم با سليقه و افكار خودش و هم با نظر شما خريداري كنيد و هم خود و هم پدرش به خواندن آن كتاب ها در آخر شب مشغولش كنيد.
    در طول روز با او بازي كنيد و حتي براي نوشت تكاليف در كنار او باشيد و يا او را اگر كار داريد به آشپزخانه و .. فرا بخوانيد .
    ارتباط او را كم كم با دوستش قطع كنيد ( كودكان بسيار با هوش هستند ) پس سعي كنيد آرام آرام اين كار را انجام بدهيد.
    دوست يا دوستاني براي جايگزين در نظر بگيريد و آنها را به صورت كاملا معمولي به هم معرفي كنيد ، سعي به اجبار به دوستي را در فرزند خود به وجود نياوريد.
    از اقوام هم كمك بگيريد ، معمولا خاله ها مي توانند بهترين گزينه باشند .
    لباس هاي پوشيده و محفوظ براي دل بند خود تهيه كنيد .
    در آخر اگر بيشتر به فرزند خود نزديك شويد بهتر است تا در تالار باشيد .
    موفق و منصور باشيد.

  7. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 مهر 87 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1386-11-01
    نوشته ها
    642
    امتیاز
    5,809
    سطح
    49
    Points: 5,809, Level: 49
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    470

    تشکرشده 496 در 278 پست

    Rep Power
    81
    Array

    RE: خواهش میکنم کمکم کنید...

    فكر نمي كنم گفتن به دوست دخترتان تاثيري داشته باشه چرا كه ممكنه اثر منفي هم بگذارد و دختر شما را دعوا كند كه چرا به مادرت گفتي و از اين به بعد كتمان كاري و مشكلات بعدي
    اينكه با معلم هم در ميان بگذاريد درست نيست به همان دلايل كه خودتون گفتيد
    ولي بايدبه دنبال راهي باشيد كه به خود مادر او بگوييد به دنبال راهي كه به جاي ناراحتي و دلخوري از شما به فكر چاره شود

  8. #8
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:22]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,420
    امتیاز
    287,130
    سطح
    100
    Points: 287,130, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,580

    تشکرشده 37,080 در 7,002 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش میکنم کمکم کنید...

    سلام مامان نگران
    این سئوال توضیحات مفصلی داره که الحمد الله قبلا چندین بار در انجمن های مربوط به کودکان به صورت مفصل و مقالاتش گذاشته شده است. شما می توانید در بالای همین صفحه در بخش جستجوی پیشرفته در گوگل عبارت زیر را تایپ کرده و صفحات مرتبط را مطالعه کنید.
    سئوال+جنسی+کودک

    لطفا پس از مطالعه آنها اگر مسئله خاصی هست بازم مطرح کنید تا من پاسخ شما را بدهم.
    خواهش می کنم اگرپس از مطالعه مطالب مذکور، اگر سئوالی در اینجا قرار دادید از طریق پیغام خصوصی به من اطلاع دهید.

  9. #9
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 17 اردیبهشت 88 [ 11:11]
    تاریخ عضویت
    1387-2-23
    نوشته ها
    363
    امتیاز
    5,286
    سطح
    46
    Points: 5,286, Level: 46
    Level completed: 68%, Points required for next Level: 64
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    209

    تشکرشده 211 در 131 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش میکنم کمکم کنید...

    سلام مامان نگران!
    به نظر من هم حتما با مادر دوست دخترتون ماجرا را در ميان بذارين و به صورتي كه دوستان اشاره داشتن رابطه دخترتان با دوستش را قطع كنيد.به نظرم اگر معلم مدرسه هم فردي مطمئن هست به صورتي به او هم بگوييد حداقل به صورت سربسته از او بخواهيد مراقب دوستي دخترتان با دوستش باشن و به نحوي مانع شوند.وگرنه كنترل شما صرفا در خانه خيلي موثر نيست و نتايج زحمات شما در مدرسه از بين مي رود.به علاوه كم كم توجه دخترتان را به خدا و عبادت هاي در حد سنش جلب كنين تا از اين نوع افكار دور باشه.
    همچنين نحوه رفتار خود و همسرتون در منزل با هم خيلي تاثير داره.حتي نحوه پوشش و حركات و...تا به كل افكار دخترتان را از اين مساله دور كنين چون به نظرم در اين سن كودك نمي تواند درك صحيح از موضوع داشته باشد و باعث آشفتگي ذهن و ناراحتي هاي احتمالي و حتي اختلالات رفتاري در سنين بزرگسالي مي شه.
    ولي نگران نباشيد.خوبه كه زمان خوبي و به شكل مناسبي از مساله مطلع شدين.

  10. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 20 مرداد 87 [ 00:25]
    تاریخ عضویت
    1387-5-15
    نوشته ها
    1
    امتیاز
    3,321
    سطح
    35
    Points: 3,321, Level: 35
    Level completed: 81%, Points required for next Level: 29
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    0

    تشکرشده 0 در 0 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: خواهش میکنم کمکم کنید...

    سلام
    اگر ميخواهيد اين دوستي ادامه پيدا كند بايد رابطه نزديكتري با خانواده دوست او برقرار كنيد و با فرهنگ ايشا ن (عقايد ، طرز رفتارو كردار ) آشنا بشويد و با برخورد درست با مادرش همفكري كنيد ، واما در مورد بچه ها ، بهترين كار اينست كه ذهن بچه ها را از اين موضوع منحرف كنيد ، مثلا براي فرزندتان برنامه هاي منظم كار خانه در حد توانش قرار دهيد او را تشويق به ورزش و بازيهاي پر تحرك كنيد. به نظر من اين بازيهاي ساكت بي تحرك در خلوت و دو نفره براي كودكان مضر است انرژي فراوان آنها اولين چيزي كه براي ذهن نشانه ميگيرد مسايل جنسي است ، بازي يعني تحرك نه خوابيدن و پچ پچ كردن .


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 12:58 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.