به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1
  1. #1
    عضو کوشا آغازکننده

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 مرداد 92 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1389-10-15
    نوشته ها
    600
    امتیاز
    6,453
    سطح
    52
    Points: 6,453, Level: 52
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,919

    تشکرشده 1,958 در 415 پست

    Rep Power
    75
    Array

    ايمان درماني

    ايمان درماني

    دكتر نصرالله حكمت






    ( فصل اول )
    رمز موفقيت


    طرح صورت مسئله


    ترديدي در اين نيست كه يكي از عوامل موفقيت انسان در زندگي ، سلامت روحي و داشتن نشاط و شادي و شادابي است . آنچه جاي بحث دارد اين است كه اين سلامت روحي را از كجا و چگونه مي توان بدست آورد ؟
    اين مسئله را به شكل هاي مختلف مي توان صورتبندي و بيان كرد . مهم اين است كه مطابق روش " ايمان درماني " بايد هر صورت مسئله را در گام نخست مورد مطالعه قرار داد و در گام دوم چنانكه لازم باشد صورت آن را تغيير داد .



    گام نخست

    مطالعه دقيق صورت مسئله

    بعضي مواقع برخورد ما با مسائل مشكلات فراواني براي ما بوجود مي آورد . يكي از آن مشكلات اين است كه عجولانه به حل مسئله خود فكر مي كنيم و معمولا به پاك كردن صورت مسئله مي پردازيم غافل از اينكه مسئله حل نشده آتش زير خاكستر است و دنبال فرصت مي گردد تا دوباره خود را به ما نشان دهد . اين حالت را " مسئله گريزي " مي گويند .
    به طور مثال در مورد سوالي كه در ابتدا مطرح شد نكاتي را بايد مورد توجه قرار داد .

    در ابتدا سوالي مطرح شد كه سلامت روحي را از كجا و چگونه مي توان بدست آورد ؟
    در اين سوال آرامش و سلامت روح مثل يك چيزي فرض شده كه بيرون از وجود ما قرار دارد و جداي ما است و ما مي توانيم برويم و آن را بدست آوريم و درون خود قرار دهيم . در صورتي كه همه ما مي دانيم كه آرامش و نشاط مثل يك كالا نيست كه آن را در بازار بفروشند و ما بتوانيم با پول آن را بخريم و به خانه بياوريم . پس :


    آرامش و نشاط به دست آوردني نيست ،‌بيدار كردني است .
    در نتيجه مي توانيم بگوييم كه صورت مسئله ما به درستي مطرح نشده و بي معنا است .

    يك مثال ديگر :

    هم كارگر شريف و هم كسي كه مال مرد را مي دزدد، نيازي يكسان و همانند دارند .اما اين تفاوت در سوال و چگونگي شكل گرفتن مسئله در ذهن آن دو نفر است كه يكي را به زحمت كشيدن و عرق ريختن و نان حلال بدست آوردن وامي دارد و ديگري را به دستبرد زدن به حاصل تلاش ديگري .
    كارگر شريف به اين مي انديشد كه چگونه غذاي خود و خانواده ام را تهيه كنم ؟ در صورتيكه دزد به فكر اين است كه غذايي كه ديگران براي خود تهيه كرده اند او چگونه مي تواند بدون زحمت بدست آورد ؟
    هر دو يك نياز دارند ولي طرح صورت مسئله براي هر دو نفر متفاوت است .
    بنابراين بايد تمرين كنيم كه بتوانيم مسئله هاي خود را به صورتي درست مطرح كنيم . و همواره اين احتمال را بدهيم كه صورت مسئله در ذهن ما بدرستي مطرح نشده است .
    براي اينكار مي توانيم يك دفتر و قلم برداريم و مسئله اي واحد را بصورت هاي مختلف زير هم بنويسيم . بعد به تفاوت آنها توجه كنيم . سپس به اين نكته بينديشيم كه اين تفاوت در صورت مسئله چه تفاوتي را در عمل ما مي تواند بوجود آورد ؟

    گام دوم

    تغيير صورت مسئله



    تغيير صورت مسئله هنري بسيار عظيم و شكوهمند است كه در حوزه ايمان درماني گامي بزرگ بشمار مي آيد . چرا كه تغيير صورت مسئله آغاز آفرينش و خلاقيت است .
    ايجاد هرگونه تغيير اساسي در رفتار ، و در نتيجه رسيدن به آرامش و موفقيت فقط از راه تغيير شاكله امكان پذير است . چون هر انساني بر اساس شاكله خود عمل مي كند .



    شاكله چيست ؟

    شاكله در واقع همان " مجموعه دانسته هاي " انسان است كه شخصيت هر فرد ريشه در آن دارد .
    هر كس " مجموعه اي از دانسته هاست . منظور از مجموعه دانسته ها فقط آن چيزهايي نيست كه از طريق خواندن كتاب يا معلم و مدرسه اموخته ايم .بلكه منظور همه محتواي ذهن ما است كه از راه هاي مختلف جمع شده . (از وراثت و پدر و مادر و محيط اجتماعي و امثال آن گرفته تا افكار ، انديشه ها ، آرزوها، غمها و شادي هاي ما و تجربه هاي ما)
    عمل و رفتار هر كس را مجموعه دانسته هاي او شكل مي دهد و در نتيجه هر موفقيت يا شكستي ريشه در محتوي ذهن هر كس دارد . از آن طرف نتيجه اعمال ما به عنوان يك تجربه به مجموعه دانسته هاي ما افزوده مي گردد. و از اين رو همكاري متقابلي بين مجموعه دانسته ها و تجربه هاي انسان از سوي ديگر برقرار مي شود .



    چگونه شاكله همانطور كه زندگي انسان را سر و سامان مي دهد مي تواند آن را به آشفتگي كشاند و ويران كند ؟




    قرار نيست كه هر چيزي كه براي انسان لازم است بدون برنامه ريزي بر سراسر وجود او حكومت كند . لازم است كه اندازه و ميزان ضرورت هر چيز را شناخت و ان را به قاعده و در جاي خود بكار برد .
    آب براي زندگي و حيات ما ضرورت دارد اما اگر بيش از اندازه آنرا استفاده كنيم براي ما زيانبار خواهد بود . اگر كسي ما را در آب فرو برد و در زير آب نگهدارد ، اين عمل به مرگ ما مي انجامد .
    هر چيز خوب و مفيد ، دقيقا از همان جهت و به همان اندازه كه خوب و مفيد است مي تواند بد و زيانبار باشد .
    در مورد چيزهاي مضر و خطرناك ما يكبار آموزش مي بينيم و زيان آنها را به شاكله خود مي سپاريم تا از آنها دوري و اجتناب كنيم . در واقع آنها ترس ندارند فقط بايد آنها را شناخت و از آنها دوري كرد . اما از چيزهايي كه خوب و دوست داشتني و زيبا هستند و ما دائما با آنها سروكار داريم و در عين حال مي توانند براي ما زيان آور باشند بايد ترسيد .



    ازاين رو خداوند در قرآن مي فرمايد : " مواظب باشيد كه شيطان از راه خدا شما را فريب ندهد " . (سوره لقمان آيه 33 )



    اگر ما خود را در بند مجموعه دانسته هاي خود گرفتار كنيم و روزنه دنياي معلوم خود را به جهان ناشناخته ها نگشاييم شاكله در همان حال كه قدرت شكل آفريني و صورت دهي به عمل را حفظ مي كند قدرت انعطاف خود را از دست مي دهد .
    اگر شاكله را به حال خود وانهيم و دائما آن را تغذيه نكنيم و از طريق ارتباط با جهان غيب و ايمان به خدا ، و نماز و خواندن قران و ذكر خدا و قرائت كلام معصومان و توكل به خدا و استعانت و استمداد از او و تلاش براي فرا روي از دنياي مادي ، و عشق و محبت به ديگران ، و ديدن زيبايي ها و ... به آن تازگي و طراوت ندهيم و انعطافش را حفظ نكنيم شاكله تبديل به غريزه مي شود و اين يعني آغاز سقوط انسان و گرفتار شدن در دام شيطان . و نشانه هاي گرفتار شدن در دام شيطان عبارتست از :نوميدي ، دلمردگي ، اضطراب ، افسردگي ، گرفتگي ، سستي ، تنبلي و ...


    توكل



    در جهان بيكراني زندگي مي كنيم . آنچه درباره خود و جهان مي دانيم نسبت به مجهولات و ندانسته هايمان بسيار اندك است . اينطور نيست كه مجهولات ما كه همان جهان غيب است در زندگي ما تاثير نداشته باشد . راستي چه بايد كرد ؟ ماييم و دانسته هاي محدود در جهاني نامحدود و ناپيداكران . خدا عالم به غيب است و همه چيزهايي را كه ما نمي دانيم مي داند . توكل به خدا معنايش اين است كه خدا را بعنوان وكيل برگزينيم و ازو بخواهيم كه در اين جهان نامتناهي كه پر از نيروها و امواج و قوايي است كه ما انها را نمي شناسيم اما آنها در زندگي و سرنوشت ما تاثير دارند ، او از حق ما دفاع كند و آنچه خير و خوبي و درستي و زيبايي است پيش پاي ما قرار دهد . از اين راه ما شاكله خود را همواره گشوده به جهان نامتناهي و در اختيار خدا مي گذاريم تا با اتكاي به او گرفتار انجماد و يخ زدگي نشود .


    ادامه دارد ....



    چگونه شاكله خود را همواره شاداب و سرسبز نگهداريم ؟

    شرط موفقيت در شاداب نگاهداشتن شاكله داشتن روحيه كودكي است .

    همه شور و شوق و نشاط و شادي كودك ،‌بسته به اين است كه او در چهارچوب معيني از دانسته ها ،‌مسدود و محبوس نشده است و هر لحظه آماده پذيرش دانشي تازه ، و افزودن بر مجموعه دانسته هاي خويش است . دانسته هاي كودك شناور و در حال دگرگوني است .
    بنابراين بهترين راه براي سرسبز نگهداشتن و حفظ شادابي و انعطاف شاكله آگاهي از ندانستن و شوق دانستن است . كسي كه شوق دانستن دارد ، يك نشانه و علامت را همواره از خود بروز مي دهد و آن سوال كردن و پرسشگري است و لذا كودك يكپارچه سوال است .


    موقعيت خطر اين است كه انسان از يك طرف به استقرار شاكله نياز دارد ، يعني بايد داراي شخصيت رفتاري شود و از رفتار كودكانه دوري گزيند و از طرف ديگر براي حفظ نشاط و حركت رو به رشد خود به انعطاف شاكله نيازمند است . پس چه بايد كرد ؟


    جواب :


    ايمان به غيب ، انعطاف و شادابي و شناور بودن شاكله را تضمين مي كند و اطاعت از فرمان خدا ،‌ثبات و استقرار آن را به ارمغان مي آورد و بدين ترتيب مي توان در عين داشتن شخصيت رفتاري همواره در راه رشد و تعالي گام برداشت .




    اين كه شما درون خودتان را به عنوان منبع آرامش و كاميابي و سعادت ناديده بگيريد و از ديگران توقع داشته باشيد كه به شما آرامش و نشاط دهند اسمش گدايي آرامش و نشاط است .


    سهم هر كس از موفقيت و كاميابي و آرامش همان مقدار است كه فكر مي كند دارد .


    آرامش و نشاط ، اگر جزيي از خود من باشد و در انديشه من مستقر باشد ، هيچ كس قادر نيست آن را از من بستاند حتي اگر بند بند مرا از هم بگسلد و استخوان هاي مرا بسوزاند . اما اگر آرامش و نشاط را عاريه گرفته باشم و مال ديگران باشد كه به من داده اند ، به سادگي مي توانند از من باز پس گيرند .
    آرامش و نشاط در فطرت و سرشت ما نهفته و خفته است . خدا از روح خود در انسان دميده و روح خدا يكپارچه آرامش و اطمينان است . اگر ما بدانيم كه گنجينه آرامش در اندرون خود ماست در آن صورت هرگز دست تكدي به سوي اين و آن دراز نمي كنيم .

    آنگاه كه فقط به دانسته ها و قوا و چاره انديشي و تدبير و زرنگي خود اتكا مي كنيم ندانسته قدم در راهي مي گذاريم كه پايانش تخريب آرامش دل است .اما اگر ايمان بياوريم كه در آن سوي دانسته ها و اطلاعات ما اراده و علم و حكمت و خواست الهي در جريان است و او خير و صلاح ما را بهتر از ما مي داند در‌آن صورت به محض روبرو شدن با يك مشكل يا يك زيان مالي ، يا يك ناهمواري و يا حتي با يك مصيبت بر نمي آشوبيم و جزع و فزع نمي كنيم و همه چيز را به هم نمي ريزيم .

    بپذيريم كه دانسته هاي ما اندك است و اين انتظاررا نداشته باشيم كه فلك بايد بر اساس اين دانسته هاي كوچك و حقير و محدود حركت كند .


  2. 9 کاربر از پست مفید saboktakin تشکرکرده اند .

    rogyeh (پنجشنبه 10 دی 94), saboktakin (جمعه 25 شهریور 90)


 

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 03:45 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.