سلام دوستان خوبم. نمیدونم از دست بعضی از رفتارهای اشتباه همسرم چی کار کنم. خیلی ریز بینی میکنه، از یه سری مسائلی ناراحت میشه که اصلا مهم نیستن. بیچاره خانوادم دیگه میترسن پیشش یه حرفی بزنن به آقا بر بخوره. این هفته ما مهمون داشتیم، بابام اینا با خواهرم اینا رفته بودن بیرون، ناراحت شده ومیگه مامانت اینا بین تو و خواهرت فرق میزارن. میگه از دستشون ناراحتم و دیگه فعلا نمی خوام برم خونشون، میگه تومیخوای بری برو، ولی من نمیام. خانوادمم فهمیدن، خیلی ناراحتن، مخصوصا پدرم. منم بین دوطرف گیر افتادم. من دیگه اصلا طرفداری از خانوادم نمیکنم که حساس نشه. ولی خیلی ناراحتم و غصه میخورم. پدرم خیلی کمکمون تو زندگیمون کرده،حس میکنم این بی محلی های همسرم،جبران لطفهای پدرم نیست،واسه همین ناراحتم. من قبلا این مشکلات رو بازم با شوهرم داشتم، یه مدت خوب میشه دوباره بهونه میگیره. دیگه خسته شدم، (همسرم تو خونه خیلی با من رفتارش خوبه، انقدر خوبه که من بیشتر عصبی میشم) . اگه همسرم این مشکل ریز بینی و حساس بودنش رو میزاشت کنار، دیگه من هیچ مشکلی باهاش نداشتم. تو ماه گذشته 2 تا عروسی از طرف فامیلای من دعوت شدیم، بهونه آورد که باعث شد نریم.حالا این هفته از طرف فامیل همسرم دعوت شدیم، به نظرتون باهاش مقابله به مثل بکنم،یعنی منم بگم نمیام، به خانوادش کم محلی بکنم، چون منم اگه مثل شوهرم حساس باشم، از خیلی از کارای خانوادش باید بهم بر بخوره. تورو خدا راهنمائیم کنید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)