خیلی دلم پره

[pesare_tanha]

تقریبا ظهر شده ، از خوابم بیدار میشم. یک روز دیگه !
باید کارامو انجام بدم ، کارایی که کوچیک اند اما ممکنه تنها کارهای مفید روزم باشه ، پس آماده رفتن میشم .
تو فکرم ، اتوبوس شلوغه ! تاکسی بهتره .

توی راه نمیتونم به شیشه ها و آینه ها نگاه کنم ، ترس دارم ! آینه های بزرگ رو دوست ندارم.
اما مجبورم میکنند بهشون نگاه کنم . لحظه ی خوبی نیست.

سرم و پایین میندازمو به راهم ادامه میدم .

نامرئی هستم مگر توی صف ! پس توی صف بانک می ایستم.

توی مدتی که اونجا هستم ، چشم چرونی میکنم . اما نه نگاه به جنس مخالف !

به جنس موافق تا میتونم نگاه میکنم اما نه از روی هوس ! منکه همجنس باز نیستم .

به اونها توی دلم امتیاز میدم عالی ، خوب ، متوسط ، ضعیف ، بد !

اکثرا بهتر از من هستند. کاش من هم بهتر از خودم بودم .

چند ساله پیش به خیر ! دبستان ! من شاید بهتر از همه بودم !

پسر سر به زیر و خجالتی اما در درون کمی خوشحال و با اعتماد به نفس.

اما غم و غصه های من از روزی شروع شد که چیزی رو یاد گرفتم !

چیزی که نمیدونستم چیه ! کار سختی بود اما جالب ! حس خوبی داشت !

روزها گذشت تا متوجه شدم این حس زمانی در انسان به وجود میاد که ازدواج کرده باشه !

چه خوب ، من کاری رو میکنم که هیچکس یاد نداره ! به نظر لازم نیست ازدواج کنم !

یاد میگیرم که باید فکر کنم تا راحت تر این کار رو انجام بدم ! با وجود ماهواره ای که داریم به اون چیزها فکر کردن سخت نیست !

پدرم سخت گیر نیست ، خیلی خوشحالم من میتونم برنامه های ماهواره ای رو بدون مشکل آنچنانی نگاه کنم .

تداخلی وجود نداره ، پدرم شبها بیشتر نگاه میکنه ! شاید شبها برنامه های جالبتری داره !

پس منم سعی میکنم بعضی از شبها یواشکی نگاه کنم ! تلویزیون و ماهواره توی پذیراییه ، پس برای کسی مزاحم نیستم . پدرم هم متوجه شد انفاق خواصی نمیوفته !

درست حدس زدم ! برنامه های شب خیلی متفاوته ، زشت تره !!!

من پسر آرومی بودم اما خیلی کنجکاو ...

خیلی چیزها رو میشه از ماهواره یاد گرفت ! اما چیزهای بد !

گذشت ، سالهاست که من اونکارو انجام میدادم ! من آدم خوبی نبودم در تمام این سالها ....

من آزارم به مورچه نرسید ، اما در تمام این سالها گناه میکردم و خودم رو نابود ...

من فکر میکنم که اگر این کار بد رو انجام نمیدادم ، من میتونستم بهترین باشم ، شاید عالی !

ظاهری جذاب با قد بلندتر !

من تمام زندگیم اشتباه بود !

شماره 188 ، صندوق 3 !

نوبت من شده ، از روی صندلی بلند میشم و به سمت صندوق میرم !

عادتم شده باید قده 164 سانتی خودم رو با بقیه مقایسه کنم ! خیلی بده از آقایون 90 درصد اوقات کمتر هستم و از خانومها 40-50 درصد شاید ! نمیدونم !

سرمو بالا میارم دختری رو میبینم که ظاهری خوب و مهربون داره !

تجربه ی یه همچین لحظه ی خیلی وقت پیش متفاوت بود ، امروز من میدونم لیاقت دوست داشتن کسی و دوست داشته شدن رو ندارم . پس در درونم خیلی ناراحت میشم ، فقط افسوس ....

باید سریعتر برگردم خونه ! خیلی دلم پره ! شاید باید گریه کرد ...

توی راه تنها نیستم ، بغض توی گلو ، تا خونه با من میمونه :دی شبیه شعر گفتم ، شاعریه دیگه!

عاشقم آخه عاشق خودمم با قد بلند و ظاهر جذاب !

توی خیالم عالی هستم اما توی واقعیت هیچی نیستم .

تا خونه باید یکیو پیدا کنم تموم گناهامو بندازم گردنش ، کی بهتر از بابام که کم سواده !
نه دولت و مملکت که به بابام سواد ندادن تا منو درست تربیت کنه !
نه خود خود خدا ، من چرا نباید خوش ظاهر باشم ؟ چرا کسی توجه بهم نمیکنه خدا !
من مگه دل ندارم ؟
بی پولیهامو تحمل میکنم ، همه سختیهای زندگیو تحمل میکنم ، اما اینو نه !

خدا جون ، یه نشونی یه تکونی یه چیزی به من بده ! هستی واقعا ؟

اگه نباشی که خیلی بد میشه ؟! یعنی همه چی کشک ...

اگه هستی فقط بدون من خسته ام ، پیری وجودم رو گرفته ، یک پیر 22 ساله !

خیلی وقته سرم درد میگیره از بس که غصه میخورمو ناراحتم .

گاهی اوقات این حس بد بودن در من خیلی خیلی سنگین میشه ، سنگین تر از اورانیوم غنی شده توی بمب اتم ...

خسته شدم از کمرو بودن ، تنها بودم ، یکنواخت بودم ، بد بودن ...
درس و دانشگاه هم که افتضاح ... نمیدونم میتونم چند واحد باقی مونده رو تموم کنم!
یک مدرک لیسانس با معدل ناپلئونی ...

اگه همینجور پیش بره فکر کنم یک مریضی لاعلاجی چیزی بگیرم از بس فشار روم هست ، ولی من مردنو بیشتر ترجیح میدم بدون درد ...

حداقلش لازم نیست دیگه ادامه بدم !

دارم نزدیک میشم به خونه ...

اتاقم خیلی بهم ریختست من از اتاقم بدتر ...

اینترنت تنها چیزیه که منو از تنهایی در میاره ، زمانو متوجه نمیشم . سریع میگذره همه چی ...

باید بخوابم ، چون فردا باید بیدار شم !


ممنون که تا اینجا خوندید به راهنماییتون نیاز دارم .... من خیلی غمگینم

[keyvan]

سلام دوست عزیز
دوران جوانی و دغدغه های خاصی که فقط و فقط مختص به این دوران است،مثل یه سیکل که باید طی بشه،گاهی وقتها خودش را به باد انتقاد میگیرد،این اوضاع را بدتر میکند، زمینه فراهم است
ایراد کار کجاست؟ خودت مقصری؟ یا دنبال یکی میگردی که اون رو مقصر بدونی؟
از نوشته های شما میتوان به سرنخ های رسید،اما بهتر این است که بیشتر توضیح بدهی

[pesare_tanha]

سلام

من خودمو مقصر میدونم . من همیشه خودم رو سرزنش میکنم ، فکر میکنم کارهای زشتی که انجام دادم باعث شده من قدم کوتاه و در کل ظاهر بد بمونه .

حالا قد کوتاه هیچ ، نه ظاهر خوب ، نه وضع مالی خوب ، نه یک دوست خوب کسی که باهاش بتونم باشم .
من وقتی بیرون میرم بیشتر دلم میگیره ، من ظاهر خودم رو با ظاهر پسرهای دیگه مقایسه میکنم .
هیچ چیز برای من اهمیت نداره جز ظاهر زیبا به قولی خوشتیپ بودن .

فکر میکنم باطن آدمها مهم نیست چون من باطنم تاحالا خوب بوده ولی کسی به من علاقه ای نشون نداده ، در صورتی که اگر ظاهر خوبی میداشتم حتی با باطن پلید خیلی موقعیتم بهتر بود .

من جرائت ندارم کسیو دوست داشته باشم چون فکر میکنم آدم کم ارزشی هستم و همچنین مطمئنم کسی علاقه ای به من نمیتونه داشته باشه ، من هیچ نقطه مثبتی درون خودم نمیبینم .

روحیه ای که امروز دارم چند سال طول کشیده تا به این حالت برسه و هر روز که میگذره افسردگی شدیدتری پیدا میکنم .

[hamed65]

سلام پسر تنها،

اول یک انتقاد ازت بکنم. مشکلت رو در قالب یک متن طولانی با جزئیات مطرح کردی. البته مشخص هست که اینطوری خواستی ما بیشتر احساساتت رو درک کنیم. ولی مشکل اینجاست که وقتی متن طولانی باشه و پر از جزئیات، اعضای کمتری حوصله می کنند که بخوانند و بنابراین جوابهای کمتری خواهی گرفت.
اگر بتوانی در پست بعدیت به صورت خلاصه سوالت رو مطرح کنی، بهتر است.

حالا برویم سر مشکلت.

نوشتی:

حالا قد کوتاه هیچ ، نه ظاهر خوب ، نه وضع مالی خوب ، نه یک دوست خوب کسی که باهاش بتونم باشم .
من وقتی بیرون میرم بیشتر دلم میگیره ، من ظاهر خودم رو با ظاهر پسرهای دیگه مقایسه میکنم .
هیچ چیز برای من اهمیت نداره جز ظاهر زیبا به قولی خوشتیپ بودن .

شما وقتی راجع به خودت اینطوری فکر می کنی، انتظار داری دیگران چطور فکر کنند؟
اگر صحبت از زیبایی و ظاهر خوب باشه، به نظر من هر انسانی زیبایی خودش رو دارد. البته که خداوند هر کسی رو با ظاهری مخصوص خودش آفریده. ولی ابعاد زیبایی متفاوت است. می توانی این پست رو مطالعه کنی.

هر چند که از صحبت هایت بیشتر این احساس به من دست داد که شما اعتماد به نفست کم است.
خودت رو کوچک می شماری و توانایی های خودت رو نمی بینی. از خودت عیب و ایراد می گیری و دیگران رو در ذهن خودت بزرگ می کنی. دائم با دیدن دیگران حسرت می خوری.

دوست من، شما هم بنده ی خدا هستی. درست مثل همه اونهایی که در خیابان می بینی.
خداوند همانقدر که به اونها نعمت و توانایی داده، به شما هم داده.
فقط نعمت ها متفاوت هستند و یکسان نیستند.

حالا بعضی ها سعی در شناخت خودشون و توانایی هایشون دارند و از استعدادهایشون خیلی خوب استفاده می کنند. اینها از بقیه موفق تر هستند. شما هم یکی از اینها باش!

خداوند تو را زیبا آفریده. مطمئن باش!
این شما هستی که نمی خواهی زیباییت رو ببینی.
شما توانا هستی. استعدادهایت رو پیدا کن. و بعد تلاش کن. تلاش زیاد!

برای پیدا کردن دوستان خوب باید ارتباطات اجتماعیت رو بیشتر کنی.
باید خودت رو تبدیل به یک انسان دوست داشتنی بکنی.
اعتماد به نفست رو بالا ببر، خودت رو باور داشته باش، و به دیگران ثابت کن که می توانی یک دوست خوب باشی. مهارتهای ارتباطی رو یاد بگیر.

راستی در رابطه با قدت هم نگرانی نداشته باش. به اندازه کافی مرد جذاب معروف هم قد شما داریم.
اتفاقاً یکی از هم دانشگاهی های من که همیشه همه مجالس رو دست خودش می گیرد و خیلی توجه دختران رو جلب می کند، حدود 160 سانت قد دارد.
زیاد روی مسئله ای حساس نشو. به خصوص همین مسائل ظاهری.


و در آخر می گویم که بعضی از ما فکر می کنیم که بعضی ها که از ما موفق تر هستند، همینطوری موفق به دنیا اومدند! ولی واقعیت این هست که خیلی چیزها اکتسابی هستند. خیلی چیزها رو باید یاد بگیریم. از جمله مهارتهای ارتباطی و یا حتی خوشتیپ بودن!

استعدادهایت رو پیدا کن. توکلت به خدا باشد، موفق می شوی!

اگر خواستی بیشتر از خودت بنویس تا بیشتر کمکت کنیم.

[keyvan]

سلام
شما که همیشه خودتان را با دیگران مقایسه میکنید، آیا به نتیجه ای رسیده اید؟ جز اینکه فقط و فقط خودتان را آزار دهید؟
آیا شما تا کنون به استعداد های خودتان به توان تان، به تفاوت هایتان با دیگران فکر کرده اید؟
چه نقاط مثبتی داری؟
توجه کن دوست جوان من، اگر کار شما فقط نالیدن و بی توجهی به خودت باشد، هیچ چیزی بدست نمی آوری، هر انسانی بسته به شرایط و موقعیت اجتماعی اش، میتواند بهتر از آنچه که هست باشد، این حرفها شعار نیست، شما به دلیل نا امیدی ،و ناتوان خواندن خودتان، هر دری را بسته میبینید

به خودت فکر کن، در مورد خودت، خودت را بشناس، سعی کن به خودآگاهی دست پیدا کنی و فرصت های زندگیت را فنای دیگر نداشته هایت نکنی،در امروز زندگی کن، هر چه که هستی همانی، آیا با انتقاد از خودت وضع بهتر میشود؟ با مقایسه چطور؟
چه چیزهای باعث میشود از خودت انتقاد کنی؟ آنها را انجام نده، راه تازه ای پیدا کن، به فعالیتهای دیگری که برایت جذاب هستند رو بیاور،
انتخاب یک رشته ورزشی که مورد علاقه ات است میتواند تغییر بسیار زیادی در تو ایجاد کند
فقط در یک صورت تو بهتر نمیشوی،آن هم همین موارد انتقاد،و مقایسه
اصل انتقاد بد نیست بسیار هم خوب است ،اما انتقادی که سازنده باشد، نه انتقادی که سرزنش ثمره آن باشد

نکته:
عنوان تاپیک مفهوم نیست، یک عنوان که با محتوای تاپیک مرتبط باشد را انتخاب کن،در ارسال بعدی ذکر کن،تا آن را تغییر دهم

[pesare_tanha]

ممنون از دو عزیز بزرگوار hamed65 و keyvan که قابل دونستید ، خیلی ممنون از حرفای خوبتون .

اگر بتوانی در پست بعدیت به صورت خلاصه سوالت رو مطرح کنی، بهتر است.

چشم .

اصلا روم نمیشه اینو بگم ولی اینجا نگم جای دیگه اصلا نمیتونم بگم .

مشکا اصلی من قدم هست که اونم البته بیشتر به دلیل اینه که من از دبستان خود ارضایی میکردم حالا که به سن 22 رسیدم فکر میکنم قد کوتاهی که دارم به خاطر این کار بدم هست که باعث میشده جلوی رشدم گرفته شه .

حالا همیشه خودم رو سرزنش میکنم خیلی غصه میخورم میگم اگر من اونکارارو نمیکردم الان خیلی وضعم فرق میکرد .

حالا باید چیکار کنم که این سرزنش از بین بره ؟

هر چند که از صحبت هایت بیشتر این احساس به من دست داد که شما اعتماد به نفست کم است.
خودت رو کوچک می شماری و توانایی های خودت رو نمی بینی. از خودت عیب و ایراد می گیری و دیگران رو در ذهن خودت بزرگ می کنی. دائم با دیدن دیگران حسرت می خوری.

کاملا درسته .

شما که همیشه خودتان را با دیگران مقایسه میکنید، آیا به نتیجه ای رسیده اید؟ جز اینکه فقط و فقط خودتان را آزار دهید؟

نه به نتیجه ای نرسیدم و آخرش ناراحتی بوده .

آیا شما تا کنون به استعداد های خودتان به توان تان، به تفاوت هایتان با دیگران فکر کرده اید؟
چه نقاط مثبتی داری؟

منم مثل بقیه آدما کارایی میتونم انجام بدم ولی ظاهرم اعتماد به نفسمو گرفته خیلی شاکیم .
با خودم مشکل دارم ، من به خاطر این مشکلم ظاهر بین شدم البته فقط در مورد خودم و ظاهر بقیه پسرها ...

خوب من چیکار کنم شما بگید ، من واقعا دوست دارم زندگیم رو تغییر بدم .
اما نمیدونم از کجا شروع کنم .

اول از همه دوست دارم اعتماد به نفسم خیلی بشه .

در مورد سرزنش و افکار منفی هم لطفا راهنماییم کنید .

نکته:
عنوان تاپیک مفهوم نیست، یک عنوان که با محتوای تاپیک مرتبط باشد را انتخاب کن،در ارسال بعدی ذکر کن،تا آن را تغییر دهم

بزارید : کاش منم مثل اون بودم ...

اگر خوب نیست خودتون هر جور صلاح میدونید انتخاب کنید .

خیلی ممنونم .

[digitalman]

سلام
دوست من این قد 164 سانتی شما اصلا یک عیب یا ضعف نیست .
قد پوتین ، رئیس جمهور روسیه 167 سانت و قد سارکوزی رئیس جمهور فرانسه 165 سانت هست .

اما آقا پارسا شما یک نقطه قوت خیلی عالی داری و اون قلم زیبای شما هست . اگر تلاش کنی میتونی یک داستان نویس خوب بشی . بنظرم اگر علاقه داری آموزش داستان نویسی رو شروع کن . اول داستانهای کوتاه بنویس . اصلا میتونی تو همین انجمن یه تاپیک بزنی و داستانهاتو بنویسی .
موفق باشی

[pesare_tanha]

ممنون digitalman عزیز

پارسای تنها نیستم پسر تنها هستم :دی

در مورد داستان بالا هم قصدم داستان نویسی نبود هر جور فکر کردم مشکلم رو چه جوری بنویسیم که به شکل آه و ناله کردن نباشه ، نیم ساعت وقت گذاشتم اونجوری نوشتم مثل اینکه نباید اونجوری مینوشتم کسی رغبت به خوندن نمیکنه .

نمیخوام خدای ناکرده از خودم تعریف کنم اما از نظر توانایی هام با خودم مشکلی ندارم یعنی خیلی کارها میتونم انجام بدم ولی مشکل من بیشتر به ظاهرم بر میگرده و اینکه احساس میکنم پیر شدم .

[keyvan]

ولی مشکل من بیشتر به ظاهرم بر میگرده و اینکه احساس میکنم پیر شدم .

اگر احساس میکنی پیر شدی،خب مطمئن باش که پیر شدی. دوست جوان من، آدمها انتخاب میکن.، یکی شاد بودن را یکی گوشه گیر بودن را، یکی جوانی ،یکی حال و هوای پیری!خودت باعث شدی پیر بشی.
در هر حال آدمها هر تصوری در مورد خود داشته باشند همان هستند، این رو گذشته از تأیید روانشناسان،تجربی بهت میگم، از فردا شروع کن،ولی با باور قبلی شروع کن، تغییر کن، دوست من چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید.
در ضمن قد آدمها در دوران بلوغ بیشترین رشد را دارد تا حدود21 سالگی از آن به بعد تا 25 سالگی بازهم رشد میکند منتها سرعت رشد کم است، و حتی گفته شده تا40 سالگی منتها ملموس نیست
وقتی بهت میگم برو ورزش کن و خطاهای گذشته رو تکرار نکن واسه اینه که میدونم میتونی و میشه که راه رفته رو بازگشت.
راستی یادت رفت عنوان جدید تاپیکت رو بفرستی
و یه پیشنهاد دارم :
اینکه اسمت رو تغییر بدی چون تو دیگه تنها نیستی

[نازنین آریایی]

سلام پسر تنها
من این چند روزه اینجا می اومدم این عنوان رو هم می دیدم ولی به جز چک کردن پاسخ هایی که به من داده شده کار دیگه ای نمی کردم و تو تاپیک دیگه ای نمی رفتم
الان که دیدم با خوندن تاپیک من از خودت ناامید شدی رو اسمت کلیک کردم و تاپیک های ارسال شده از طرف تورو دیدم
خیلی دلم پره !!
اولا که نمی دونم چرا با خوندن تاپیک من از خودت ناامید شدی،یه دلیل واسه امید واریت که قدت در حدود 10 سانت از من بلندتره،درسته که تو پسری ،ولی بازم می شد هم قد من باشی،پس بی دلیل ناامید شدی
دوم اینکه دنبال مقصر نباش واسه انجام کارهایی که تو گذشته می کردی!درسته که تربیت صحیح و خیلی چیزهای دیگه می تونست جلوی این کارها رو بگیره ولی من با اینکه اطلاعات زیادی از روحیه پسرها ندارم با یه سرچ ساده تو اینترنت میشه فهمید که این کاری که تو می کردی ،تعداد بیشماری از پسرها انجام می دادن و تو یه آدم آنرمال غیر طبیعی نیستی،اینا رو نگفتم که بار گناهت سبک بشه گناهت سر جاش و اینکه الان به این نتایج رسیدی خیلی خوبه
که الان متوجه شدی و از نظر من جلو ضرر رو از هرجا بگیری منفعته
اولین کاری که باید بکنی ترک اون عادات ناپسنده که بیشتر از عوارض ظاهری عوارض روحی برات ایجاد کرده
من کلا ادم قوی نیستم از نظر روحی،یه حرف یا یه نوشته می تونه به شدت منو تحت تاثیر قرار بده و آرامش رو از من بگیره ،آدم با ثباتی هم نیستم ....منظورم اینکه این حرفا رو داره یه آدم خیلی خیلی معمولی بهت می گه نه یه آدمی که خودش بدون مشکل و قویه
و حالا چند تا سوال؟
شما وزنت متناسبه قدته؟یعنی اضافه وزن یا کمبود وزن نداری؟
قد دست تو نیست ولی وزنت که دست خودته اگر متناسب نیست باید تلاش بکنی وزنتو مناسب کنی
چون جواب این سوال رو نمی دونم دیگه بیشتر از این توضیح نمی دم
مورد بعدی که می تونه به ظاهر ت کمک کنه تیپت هست اینکه از لباس ها و شلوارهایی استفاده کنی که تورو بهتر نشون بدن ،اینم می تونی از اطرافیانت بپرسی که چه مدلهایی بهت بیشتر می ان
و اینکه همیشه آراسته و تمیز باشی اینم خیلی خیلی مهمه
دیگه اینکه یکی از استادهای من که استاد خیلی معروفی هم هست قدش 165 اینا باید باشه
همه بهش احترام می زارن و همه تحسینش می کن و در کل انسان جالبی هست .هیچ وقت کسی راجب اینکه قدش کوتاهه حرفی نمی زنه ،این استادم که می گم سرش هم موهاش ریخته
منظورم اینکه تو می تونی با بالا بردن سایر جنبه های زندگیت این مشکل قد رو کمرنگ کنی واسه خودت با تحصیلاتت و مطالعه بالا و شخصیت خوب و........
حالا اینم بگم شاید اصلا حرفای من برات خنده بار باشه و پیش خودت بگی برو بابا تو خودتم مثل من ناامیدی
درسته منم اون روز خیلی دلم گرفته بود ولی به خدا الان دیگه او ادم اون روز نیستم
نه اینکه مشکلم کلا رفع شده باشه ولی به حد اون روز ناراحت نیستم
امیدوارم موفق باشی
و نا امید نباشی
من تو دانشگامون پسری بود با قد 165 اینا که اکثر دخترا حداقل اکثر اونایی که ازش کوتاه تر بودن دلشون می خواست باهاش دوست باشن ،باور کن اینارو به خاطر امید واری تو نمی گم جدی می گم
چون خیلی باهوش و تیز بود و خیلی خونگرم و مهربون