واقعا دیگه به این رسیدم که از ماست که برماست.یا خودم کردم که لعنت بر خودم باد.من وارد یه خونواده مذهبی شدم.خودم به این قشر بیشتر تمایل داشتم.اما می ترسیدم شوهرم خیلی دیگه خشکه مقدس باشه.اما بعد یه مدت فهمیدم این طورا هم نیست.گاهی با هام یه شوخی هایی راجع به دخترا می کرد منم ذوق می کردم که خوشک مقدس نیست.کم کم به این شوخی هاش بها دادم.بیشتر هم راجع به دختر دائیم. اگه بگم می گید این دختره عقب مانده ذهنی صد در صد.تا اینکه زنگ خطرو احساس کردم چون گاهی اس هم به هم می دادن.البته اس های ضایع کننده.اعتراض کردم .اونم تموم کرد.گذشت من از رو نمی رفتم گاهی تو خونه حرفشو پیش می نداختم و تا می دیدم راجع به دختر داییم نظر می داد باهاش قهر میکردم.دیگه می دونه چقدر روش حساسم.سعی می کنه حتی بهش سلام نده مگه اجبارا.(دختر داییم بر عکس من خوش اندامه.دوست داره با مردا ارتباط داشته باشه البته اقتضای سنشه آخه 16 سالشه.متاسفانه با داییم اینا خیلی صیمیمی هستیم آخر هفته ها با هم می ریم بیرون .)
امشب افطار مادرم بود کلی مهمون داشت.همه مهمونا رفتن حتی خودیا فقط داییم رفته بود پی کاری زن دایی و دختر داییم بودن در ضمن عمه مادرم هم بود.دختر داییم تو اتاق داداشم پای کامپیوتر بود من و مامانم و زنداییم ظرفها رو جا به جا می کردیم .به خاطر همین حساسیتی که داشتم رفتم دیدم شوهرم نیست حدس زدم اتاقی باشه که دختر داییم اونجاست.یه بالش زمین بود برداشتم تا به بهونه ای برم اونجا.(البته بگم در اتاق باز بود.)دیدم دختر دایم پشت کامپیوتر و البته شوهرم نزدیک در رو صندلی نشسته و یه کتاب دستش و البته دختر داییم پشت به شوهرم.دلم شکست چرا باید می یومد جایی که اون باشه از
چهرم فهمید از دستش ناراحت شدم بعد اینکه بالشو گذاشتم سر جاش اومدم بیام بیرون صدام کرد گفتم بله گفت قیافه می گیری چیزی نگفتم گفت باور کن عمه می خواست بخوابه ..نذاشتم حرفش تموم شه اومدم بیرون.موضوع برام روشن شد عمه پیر مادرم که به خاطرش چراغهای حال رو خاموش کرده بودیم می خوست بخوابه و چون پیش شوهرم معذب بوده شوهرم پا شده رفته اون اتاق ولی سوال من اینجاست اون می دونه چقدر رو دختر داییم حساسم چرا نرفته اون یکی اتاق که خالی بود ؟دلم شکسته خودش می دونه ناراحتم وقتی اومدیم چند بار ازم خواسته اگه از چیزی نا راحتم بگم اما من هیچی نگفتم خودمو کنترل کردم دلم شکسته خودم کردم که لعنت بر خودم باد
علاقه مندی ها (Bookmarks)