دوستای همدردی سلام

من قبلا از کمکهای شما استفاده کردم. مادر نامزدم یه دفعه مخالفت خودشو اعلام کرد و من و

نامزدم تصمیم گرفتیم برای هم صبر کنیم چون هرچه کردیم که به کس دیگه فکر کنیم نشد.

برای خراب نکردن زندگی کس دیگه بهتر دیدیم که صبور باشیم و متوکل و امیدوار به رحمت خدا.

به هر ترتیب من واسه خودم اینجا نیومدم. نامزدم 1 برادر داره که 29 سالشه و عاشق یکی از

دخترای فامیلشون شده که مطلقه هستش. گویا دختره رو از قبل ازدواج دختر دوست داشته و

حالا هم که طلاق گرفته باز رفته خواستگاریش ولی مادر شوهر من که معرف حضورتون هست.

حالا پدر شوهرمم شدیدا مخالفه.

شرایط خونه واسه نامزدم شده جهنم. هر روز تو خونه دعواست. برادرش هر روز دعوا راه

میندازه و شیشه ها رو میشکنه و سیگاری شده. من واسه اینکه نامزدم آرامش داشته باشه و احترام مادرش حفظ شه بهش گفتم که موضوع رو مسکوت نگه داره تا روزی که شرایط مهیا شه یا شرایط رفتنمون از ایران اما اون دختر این کار رو واسه آرامش برادر شوهرم نمیکنه و دیوانه کاملش کرده. به نظرتون راه حل چیه؟

من نگران نامزدمم. روانی شده از دست اینا. باید از پایان نامش دفاع کنه اما با این تفاسیر

نمیتونه.با برادرش حرف زده اما فایده نداره. شما میگید چکار کنه؟ من که جز دعا و دلداری

دادن کاری از دستم بر نمیاد. لطفا راهنمایی کنید