سلام .
در کشور بزرگ ، تاریخ ساز و متمدن چند هزار ساله ی ما همواره حکما،عرفا،علما و شعرا و آگاهان جامعه از وضعیت خفقان حاکم بر زمانه شان نالیده و می نالند . پر واضح است که این ویژگی در 200 سال اخیر و به ویژه در 50 سال معاصر حالت فوق العاده ای به خودش گرفته است . به طوری که همین شعر نوی معاصر ما برگرفته از همین نیاز کلامیه جامعه است .
تعبیر خودخواهانه از ادیان، بازی با اعتقادات مردم ، سانسور حقایق دینی و سیاسی و اجتماعی، بازخورد رسانه ای سلائق به متن جامعه و ایجاد تعصب به این بازخورد توسط عده ای از مردم که متاسفانه حوصله و وقت و استعداد مطالعه ندارند و منابع را نیز نمی شناسند از یک سو و نیز عده ای که ناآگاهانه فقط ساز مخالف حتی با بدیهیات می زنند از سوی دیگر . حذف و تقسیم جامعه به خواص و عوام که البته از نگاه ویژه ی نگرشی خاص ، معنا می گیرد و زیر رادیکال بردن هر کسی که کوچکترین تفاوتی با این دیدگاه داشته باشد از ابتذالات بسیار مهم و ریشه ای و اساسی تاریخ 50 ساله ی معاصر ماست .
اولویت پرداختن به این مطلب البته به دور از تعصب و پیش داوری و به صورت کاملا آگاهانه از اهمّ موضوعاتیست که نوجوانان و جوانان ما باید برای براعت از دخول به این معضلات با آن آشنا گردند و پرداختن به معرفی راهکارهای خودسازی و خودساختگی و خودانگیختگی از مهم ترین مسائل پرداخت نشده به این جریان است که توسط آگاهان جامعه( آنهایی که آگاهند و در دام نیز نیستند نه آنهایی که آگاهند ولی خود در وسط پیله ی تعصباتشان دست به گریبان این مشکلند هر چند که خود هم ندانند و این مشکل را عین ثواب و صواب بدانند ) مورد کم لطفی قرار گرفته است .
از دوستان همتالاری دعوت می کنم نظراتشان را در اینباره با در نظر قرار گرفتن موارد زیر اعلام نمایند :
1- راهکاری که اشاره می کنند جامع باشد و در آن احترام به عقاید همه ملموس باشد .
2- به دور از وابستگی های سیاسی و جناحی باشد .
3- کارا و عملی باشد یعنی آرمانی و رویایی نباشد بلکه به عنوان یک نسخه بتوان آن را تجویز کرد .
در هر حال از همراهان پیشاپیش تشکر می نمایم . یا علی مدد است .
علاقه مندی ها (Bookmarks)