به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 آبان 90 [ 21:58]
    تاریخ عضویت
    1390-5-23
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,273
    سطح
    19
    Points: 1,273, Level: 19
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    55

    تشکرشده 55 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Unhappy چه کار کنم که تلقینات منفی شوهرم از ذهنش پاک شود؟



    با سلام من تازه عضو شدم اما دنیا حرف نگفته و سوال بی جواب دارم.
    27 ساله ازدواج کردم . مادر شوهرم از روز اول من را دوست داشتند و هنوز هم به همان شدت دوست دارند بقیه هم همینطور ولی شدیدا نگران هستند که پسراشون به خانمشون محبت کنند ( حالا میخواد محبت از هر راهی باشه مالی -زبانی-همکاری جسمی و ...)
    و دوست ندارند آشکارا عمل کنند به همین خاطر از طریق شوخی یا صحبت بی ارتباط طوری که پسرشون شک نکنه و نفهمه مانع میشن که زنش براش جلوه کنه - جلوه که بماند - کلا وجود او را از احساس نسبت به زن خالی می کنند که حتی خودش متوجه قضیه نمیشه !
    مثلا به عناوین مختلف از من دورش می کنند . یک سال و نیم تو عقد بودیم نگذاشتند من یک بار کنار شوهرم بخوابم (تو خانه خودشون) وقتی هم میامد خونه ما - باید اول حاجت همه را براورده می کرد - تا ساعت 12 شب جلسات مذهبی را هم می رفت که مورد تمسخر قرار نگیرد وقتی میامد حتی حس شام خوردن نداشت . الان هم پنج ماه یکبار یاد همخوابی نمی کنه . اینقدر هم دختر ها و خانمهای محرم و نامحرم را برایش با ولع توصیف می کنند که هیجکدام از حسنهای مرا نمی بیند. تعجب اینجاست وقتی می خوان از من خوبی بگن صبر می کنند خاطر جمع بشن که شوهرم از خانه رفت ...! بلاخره سخت مورد بی توجهی شوهرم قرار می گیرم چه کنم خیلی اذیت می شم. لااقل خوشحالم یکی به درد دلم گوش کنه ممنون می شم .

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 07 آبان 99 [ 01:26]
    تاریخ عضویت
    1390-12-28
    نوشته ها
    490
    امتیاز
    10,908
    سطح
    69
    Points: 10,908, Level: 69
    Level completed: 15%, Points required for next Level: 342
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    1,477

    تشکرشده 1,571 در 419 پست

    Rep Power
    66
    Array

    RE: چه کار کنم که تلقینات منفی شوهرم از ذهنش پاک شود؟

    وقتی هم میامد خونه ما - باید اول حاجت همه را براورده می کرد - تا ساعت 12 شب جلسات مذهبی را هم می رفت که مورد تمسخر قرار نگیرد
    ميشه بيشتر و واضح تر همه چيز رو توضيح بديد!

    مطلبتون گيج كننده و گنگ نوشته شده..

  3. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 آبان 90 [ 21:58]
    تاریخ عضویت
    1390-5-23
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,273
    سطح
    19
    Points: 1,273, Level: 19
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    55

    تشکرشده 55 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چه کار کنم که تلقینات منفی شوهرم از ذهنش پاک شود؟


    با سلام و آرزوی قبولی طاعات

    ببخشید سعی می کنم واضح تر بگم . منظورم این است که در طول شبانه روز شوهرم را آنقدر مشغول می کردند (حتی شده با صحبت بی ثمر و تکراری یا با شوخی افراطی) که تا می خواست برای من زمانی را قرار دهد نه حوصله ای داشت نه تمایلی (اول باید به تمام خواسته های تک تک اعضای خانواده پاسخ می داد وگرنه بازخواست می شد) سه شب در هفته هم که تا 12 شب در مجالس مذهبی حضور داشت بعد از آن خسته و خواب آلود به سراغ من می آمد و تا سفره شام را جمع می کردم حتی بدون یک شب بخیر می خوابید و اگر یک شب در یک مجلس شرکت نمی کرد مورد تمسخر آنها قرار می گرفت ..

  4. #4
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 20 دی 91 [ 15:50]
    تاریخ عضویت
    1389-3-20
    نوشته ها
    614
    امتیاز
    10,182
    سطح
    67
    Points: 10,182, Level: 67
    Level completed: 33%, Points required for next Level: 268
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered10000 Experience Points
    تشکرها
    2,396

    تشکرشده 2,459 در 516 پست

    Rep Power
    76
    Array

    RE: چه کار کنم که تلقینات منفی شوهرم از ذهنش پاک شود؟

    مگر خونه و زندگي شما مشتركه كه مادر شوهرتون اين قدر مي تونه همسر شما را از شما دور كنه؟
    راستي، اگر در مورد پسرهاي ديگه اش هم همين جوري رفتار مي كنه، احتمال داره كه مادرشوهرتون از طرف شوهر خودش كمبود توجه و محبت داره و روي آورده به پسرهاش تا توجه اونها را داشته باشه. به همين دليل شما براش يه جورايي هوو حساب ميشي. اون مي خواد كمبود توجه همسرش را با پسرهاش جبران كنه و مي ترسه كه پسرهاش جذب زناشون بشن و اون ديگه تنهاي تنها بمونه. البته اين در شرايطيه كه رابطه اش با پدرشوهرتون خيلي خوب نباشه. حالا بيشتر توضيح بدين تا بتونيم بيشتر كمك كنيم.

  5. 2 کاربر از پست مفید tesoke تشکرکرده اند .

    tesoke (چهارشنبه 02 شهریور 90)

  6. #5
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: چه کار کنم که تلقینات منفی شوهرم از ذهنش پاک شود؟

    سلام من هم در دوران عقد و بعد از عروسي مشكل شما را داشتم. خدا بهتون صبر بده مادر شوهرتون ديوونه است.

  7. کاربر روبرو از پست مفید ليلا موفق تشکرکرده است .

    ليلا موفق (چهارشنبه 02 شهریور 90)

  8. #6
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 آبان 90 [ 21:58]
    تاریخ عضویت
    1390-5-23
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,273
    سطح
    19
    Points: 1,273, Level: 19
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    55

    تشکرشده 55 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چه کار کنم که تلقینات منفی شوهرم از ذهنش پاک شود؟


    با سلام و تشکر و آرزوی قبولی طاعات شما وهمه
    خانه ما مشترک نیست و تازه الان به خاطر شغل شوهرم حتی تو یک شهر زندگی نمی کنیم .
    ولی تمام آسیب هایی که به زندگی مشترک ما خورده به خاطر 2 سال اول زندگی و ارتباط بیش از حد و تعصب خانوادگی ایشان بود ه . اگر به همین صورت کم کم به سوالها جواب بدهم امیدوارم علت را کشف کنم و بتوانم منطقی تحمل کنم.
    یک نمونه از آن را برایتان می نویسم .
    از روز اول زندگی مشترک هر روز صبح قبل از رفتن به محل کار اول باید خانواده را می دیدند (تا اینجا مشکلی نبود)
    هر روز ظهر بعد از اتمام کار (حدود ساعت 2/30 ) باید باز به آنجا می رفتند و با خیال راحت تا ساعت 3 صحبت می کردند وقتی هم که برای نهار می آمدند خانه نیمی از نهار را آنجا خورده بودند من هم همینطور گرسنه منتظر ایشان می ماندم . تازه هر غذایی داشتیم با کلی مقایسه با غذای مادر و ایرادگیری می خوردند بعد هم می گفتند من سیرم خانه مامان غذا خوردم..عصر اول .می رفتند اونجا بعد در مغازه پدر شوهرم بعد مراسم های مختلف شبانه و حدود ساعت 12 به خانه می آمدند . (این یک نمونه کوچک و کم اشکال )
    مادر شوهرم همیشه از همسرشون فرار می کنند و عجیب وابستگی افراطی به بچه هاشون و بخصوص دختراشون دارند . پسرا هم نقش ایجاد رفاه و کسب درآمد و انجام خواسته ها به طور کامل وبدون نقص دارند. و این خانواده عجیب تو خودشون محصورند و هیچکس غیر خودشون را نمی پذیرند . و عروس تو این خانواده نقش یک برده برای رسیدن ایشان به خواسته هاشون را داره و این که زندگی پسرها را بچرخونه تا زحمت بچه ها برای همیشه رو دوش خانواده نباشه . ممنونم از کمک شما

    نقل قول نوشته اصلی توسط ليلا موفق
    سلام من هم در دوران عقد و بعد از عروسي مشكل شما را داشتم. خدا بهتون صبر بده مادر شوهرتون ديوونه است.
    با سلام ممنون از توجه شما .
    من اگر می خواستم به این راحتی به مادر شوهرم برچسب بی احترامی بزنم تا به حال تو فامیل هیچکس به خانواده شوهرم احترام نمی کرد . شما اگر مشکلات مرا کامل بدانید منفجر می شوید هنوز عجله نکنید مرا دنبال کنید .فقط بدانید با تمام اینها چون راز زندگیم را و احترام ایشان را حفظ کردم هنوز همه فکر می کنند بهترین مادر شوهر دنیا را دارم . تازه تعجب می کنند که چرا عروس آخریشون طلاق گرفته فقط نمی گذارم فامیلم رابطه زیادی با آنها داشته باشند چون خودشون خود را با حرکاتشان افشا می کنند . تازه من به امید اصلاح شدن خانواده شوهرم هستم پس دوست ندارم به ایشان توهین کنید.

  9. #7
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: چه کار کنم که تلقینات منفی شوهرم از ذهنش پاک شود؟

    خانواده شوهرتون هيچ وقت اصلاح نمي شند. اون ها مثل درختان كهني هستند كه از ابتدا كج روييدند.

    تاپيك هاي من را حتما بخونيد:

    http://www.hamdardi.net/thread-16807-pos...#pid160331


    http://www.hamdardi.net/thread-17302-page-8.html

  10. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 03 بهمن 90 [ 13:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-25
    نوشته ها
    17
    امتیاز
    1,188
    سطح
    18
    Points: 1,188, Level: 18
    Level completed: 88%, Points required for next Level: 12
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    13

    تشکرشده 14 در 8 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چه کار کنم که تلقینات منفی شوهرم از ذهنش پاک شود؟

    قصه مادر شوهر و عروس يه قصه قديميه

    تنها راه رهايي از اين مشكل عدم حساسيت روي اين موضوعه

    بهتره سعي كنيد در مادر شوهرتون اين احساس رو توليد كنيد كه قصد ربودن فرزندش رو نداريد

    انشاالله وقتي مادر شديد و اگر هم پسر دار خودستان هم اين حس رو نسبت به بچه هايتان خواهيد داشت

    همونطوري كه شما با مادرتون ارتباط عاطفي عميق داريد و هر روز زنگ ميزنيد يا ميبينيدش ، مادر شوهرتون به فرزندش نياز داره پس بهتره با انصاف باشيد

  11. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 12 آبان 90 [ 21:58]
    تاریخ عضویت
    1390-5-23
    نوشته ها
    24
    امتیاز
    1,273
    سطح
    19
    Points: 1,273, Level: 19
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 27
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    55

    تشکرشده 55 در 12 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: چه کار کنم که تلقینات منفی شوهرم از ذهنش پاک شود؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ليلا موفق
    خانواده شوهرتون هيچ وقت اصلاح نمي شند. اون ها مثل درختان كهني هستند كه از ابتدا كج روييدند.

    تاپيك هاي من را حتما بخونيد:

    http://www.hamdardi.net/thread-16807-pos...#pid160331


    http://www.hamdardi.net/thread-17302-page-8.html
    ولی خدا به اندازه باور هر نفر به او عنایت می کنه
    باور کنید بشر قابل تغییر است .
    من مایوس نیستم . همینطور هم دارم قشنگ زندگی می کنم و از زندگیم دفاع می کنم .


    [quote=yekmontazer]
    نقل قول نوشته اصلی توسط ليلا موفق
    خانواده شوهرتون هيچ وقت اصلاح نمي شند. اون ها مثل درختان كهني هستند كه از ابتدا كج روييدند.

    تاپيك هاي من را حتما بخونيد:

    http://www.hamdardi.net/thread-16807-pos...#pid160331


    http://www.hamdardi.net/thread-17302-page-8.html
    ولی خدا به اندازه باور هر نفر به او عنایت می کنه
    باور کنید بشر قابل تغییر است .
    من مایوس نیستم . همینطور هم دارم قشنگ زندگی می کنم و از زندگیم دفاع می کنم .
    -------------------------------------

    من به تایپیک شما رجوع کردم
    حالت عادي اينقدر رفتارم مهربون و بچه گونه است. كه وقتي يك كم سر سنگين ميشم (البته بدون اينكه قهر باشم) همه مي فهمند. و بهشون خيلي فشار مي آيد.
    نمي تونم مشكلات زندگيم را به پدر و مادرم بگم. (از ترس اينكه غصه بخورند)
    اگه رفتارم را مثل قبل خوب و پر از احساس كنم پس مهدي چطوري بفهمه كه داره به جسم و روح من چه آسيب جبران ناپذيري مي زنه.
    مهدي چند دقيقه بعد از اينكه بدترين حرف ها را به من مي زنه مي ياد بغلم ميكنه و ميگه ببخشيد.
    دليل اين رفتارش چيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟اگه من واقعا مقصرم................................

    اگر من بعد از اون همه ناراحتي كه در وجودم بوجود آورده بلافاصله باهاش مثل قبل رفتار كنم. اين يعني كه اين چرخه معيوب مدام تكرار بشه. غافل از اينكه روح و جسم من داره تو اين چرخه معيوب روز به روز ساييده تر و ساييده تر ميشه.
    ديشب چيزي از دعواي اون شب بهش نگفتم فقط چند بار كه بهم ابراز علاقه كرد. بهش گفتم اگه دوستم داري ديگه اذيتم نكن.
    ------------------------------
    تو این قسمت حرفهاتون با هم مشترکیم
    تایید نمی کنم ولی روش فکر می کنم تا به جواب مناسبی برسیم
    تا بفهمیم ایراد من و شما کجاست؟





    نقل قول نوشته اصلی توسط keyvan_tachra
    قصه مادر شوهر و عروس يه قصه قديميه

    تنها راه رهايي از اين مشكل عدم حساسيت روي اين موضوعه

    بهتره سعي كنيد در مادر شوهرتون اين احساس رو توليد كنيد كه قصد ربودن فرزندش رو نداريد

    انشاالله وقتي مادر شديد و اگر هم پسر دار خودستان هم اين حس رو نسبت به بچه هايتان خواهيد داشت

    همونطوري كه شما با مادرتون ارتباط عاطفي عميق داريد و هر روز زنگ ميزنيد يا ميبينيدش ، مادر شوهرتون به فرزندش نياز داره پس بهتره با انصاف باشيد
    ---------------------
    با سلام
    من اصلا از ارتباط ایشان مشکلی ندارم
    و تازه من زمینه لازم را فراهم می کنم به خاطر وظیفه دینی و انسانی خودم.
    این هم که گفتم نه اینکه مشکلم این است .فقط در جواب به سوال یکی از اعضا جواب دادم .
    فقط ثمرات تاثیر پذیری منفی آن بد است و به زندگیم بر می گردد.
    وگرنه من وظیفه انسانی و دینیم را به نهو احسن انجام می دهم بطوری که برای خودشان جای تعجب است .

  12. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 07 شهریور 99 [ 23:27]
    تاریخ عضویت
    1389-5-21
    نوشته ها
    679
    امتیاز
    18,628
    سطح
    86
    Points: 18,628, Level: 86
    Level completed: 56%, Points required for next Level: 222
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial10000 Experience PointsTagger First Class
    تشکرها
    3,951

    تشکرشده 4,314 در 675 پست

    Rep Power
    115
    Array

    RE: چه کار کنم که تلقینات منفی شوهرم از ذهنش پاک شود؟

    سلام دوست عزیز
    من پست های شما رو خوندم و برداشتم خلاف چیزیه که شما نوشتی
    نوشتی می خوای خانواده همسرت رو عوض کنی تا احساس بهتری داشته باشی...
    فرض کنیم شما درست تشخیص دادی و اونها باید اصلاح بشن...
    تغییر دادن اون ها به نظرت آسون تره یا تغییر جهت خودت؟
    هر چند من و دیگر دوستان باهات موافق نیستیم که میشه اونا رو عوض کرد. عوض کردن به چه قیمتی؟ کلی اعصاب خوردی و بی احترامی ؟...

    بیا یه راه حل دیگه پیدا کنیم.
    اگه همسرتون زیاد می ره خونه پدریش، معنی اش لزوما این نیست که خانواده همسرتون چنین برنامه ریزی کردن و از عمد اونو پیش خودشون نگه می دارن. شاید وابستگی زیاد همسر شما به خانوادش چنین پیامدی داره. شاید هم اشکال از مهارت های ارتباطی شماست ... ما هر دو مورد بالا رو خیلی خوب می تونیم مدیریت کنیم. چه جوری؟
    اگه شما می خوای همسرت پایبند خونه باشه، باید محیط خونه خودتون رو از هر نظر براش جذاب تر از خونه پدریش بسازی. کار شما خیلی سخت نیست. هیچ نقشه و برنامه ای هم در بین نیست. فقط می خوام ازت نقش خودتو پر رنگ تر بازی کنی. یک روز دیدم آقای مدیر جایی نوشته بود که محبت همسرانه می تونه خیلی خیلی قدرتمند تر از محبت مادرانه عمل کنه. شما ابزار های جذبی داری که مادر همسرتون فاقد اونه. براش خانومی کن و محبت همسرانه ات رو شدت ببخش. نمی گم کم گذاشتی تا حالا، اما راه های جدید تر پیدا کن. از دید همسرت ببین موضوع رو. ببین برای اون چه چیز هایی جذاب تره. منتظر تغییر یکی دو روزه هم نباش. آروم آروم وضع رو به نفع خودت تغییر بده.


    اگه مایلی این راه رو امتحان کنیم، برای شروع لطفا به این سوالام جواب بده:

    وقتی همسرت میاد خونه چیکار می کنید و چی می گید به هم ؟
    وقتی می خواد بره از خونه بیرون چی؟
    وقتی برای مدتی بیرون از خونه است شما چیکار می کنی؟ حواست به کار خودت هست؟


  13. 3 کاربر از پست مفید آویژه تشکرکرده اند .

    آویژه (پنجشنبه 03 شهریور 90)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 10:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.