سلام دوستان عزیز راستش من خیلی سعی میکنم خودم مشکلاتمو حل کنم و کمتر سر شما دوستان رو به درد بیارم اما این چند روزه ذهنم خیلی مشغوله و تصمیم گرفتم خودم رو از شر این خوره های روحی نجات بدم دیشب یکی از نگرانی هام مطرح کردم و دوستان خوب هم همفکری کردند و منم با استفاده از نظراتشون هم از لحاظ روحی آروم گرفتم هم الان بهتر میدونم باید چی کار کنم راستش از عنوان تاپیک هایی که دیشب و امشب میذارم دچار این برداشت نشید که من تو خانواده لاقیدی زندگی میکنم برعکس خانواده من خانواده ای خیلی مقید هستند راستش همسرم هم آدم خیلی خوبیه خصوصا خیلی با اخلاقه به حق مردم خیلی حساسه همیشه میگه اول باید حق یا پولی که از مردم دستم است باید بدم اما نمیدونم با این اخلاقی که داره چرا به حق الله پای بند نیست مثلا نمازهاشو یکی در میون میخونه و الان هم که ماه رمضون شده متوجه شدم روزه نمیگیره البته چون تو عقدیم این مسئله رو از من پنهان میکرد اما امروز که رفتم خونه شون متوجه شدم که میخواد ناهار بخوره خیلی ناراحت شدم وقتی هم به روش میارم میگه مگه من یه پسر نوجوونم که منو توصیه به روزه گرفتن میکنی استدلالش هم اینه که چون کارش تو کارگاه ساختمانیه و هوا هم خیلی گرمه روزه نمیگیره البته من سال پیش هم متوجه روزه نگرفتنش شده بودم اون موقع با خودم فکر میکردم که اگر برخورد تندی با او داشته باشم او نسبت به روزه و کلا دین زده میشه الان هم فکرم همینه اما برای من اجرای مناسک دینی خیلی مهمه و نمیتونم در این مورد نسبت به همسرم بی تفاوت باشم چی کار کنم که اونو به روزه داری تشویق کنم با توجه به اینکه اون الان تو خونه پدریش زندگی میکنه و مادرش هم چون معتقده روزه بچه هاشو خیلی بی حال میکنه به اونا میگه روزه نگیرند من چه برخوردی باید با همسرم داشته باشم
علاقه مندی ها (Bookmarks)