سلام به همه دوستان
من 24 سالمه و سه ساله که ازداج کردم(2سال عقد و 1 سال عروسی)از همون اوایل عقد مشکلات ما شروع شد که هر کدومو جدا براتون توضیح میدم:از همین اول بابت طولانی شدن نوشته هام عذرخواهی میکنم
در مورد شوهرم خیلی تحقیق کردیم که همه ازش تعریف کردن و هیچ کس بدی ازش نگفت.فقط گفتن یه کمی خجالتیه .تو صحبتای خودمون هم من چیز غیر عادی ازش ندیدم و در مورد خجالتی بودنش که ازش پرسیدم. گفت نه به اون حدی که گوشه گیر باشم ...
خلاصه عقد کردیم. بعد از یکی دو ماه متوجه شدم که نماز نمی خونه واین مساله برای من خیلی مهمه و مخصوصا برای خانوادم. و تا حالا ازشون پنهون کردم.
بعد از 3 ماه فهمیدم که سیگار میکشه و ای یه شوک دیگه بود.این مورد رو حتی خانوادش هم نمی دونستند.
از نظر کم رویی که دیگه هیچی! از همون اول که زیاد خونموم نمی یومد و میرفتیم بیرون /می رفتیم پارک و این ور اون ور. ولی کمکم این شد یه عادت .من بیشتر میرفتم خو نه شون. البته خونه ما هم که می اومد خیلی کم حرف می زد و الانم این جوریه . خونه فامیلای ما که اصلا تا حالا نیومده. خونه فامیلای خودشونم نمیره. خونه خواهرا و برادرم هم باید اینقده التماسش کنم تا راضی بشه. کلا اهل بیرون رفتن و گفت و شنود نیست . رابطش با خونوادش هم خوب نیس. نه که قهر باشن. نه ولی زیاد باهاشون حرف نمی زنه! خانوادش خیلی مهربونن وبا من مثل دخترشون رفتار می کنن البته شاید یکی از دلیلاش این باشه که می دونن پسرشون چه جوریه ومن همه جوره باهاش راه اومدم. تو خانوادش فقط با خواهرش صمیمیه که اونم از شانس ما یه شهر دیگه زندگی میکنن و کم میان پیش ما.
مشکل دیگه عصبانیتش هست که خیلی زود وسر مسئله های خیلی کوچیک عصبانی میشه و بدو بیراه میگه.البته به من چیزی نمیگه ها . مثلا وسط راه ماشینش خراب میشه هرچی فحش هست نثار ماشینه میکنه.....البته این موارد خیلی زیادن. اگه با من دعواش بشه سرم داد می زنه( البته به قول خودش بلند صحبت می کنه) ولی فحش نمیده
بیرون از خونه خیلی قیافه مهربونی داره و لی تو خونه و جلوی من و خانوادش اینجوریه
چندین بار با خونوادش صحبت کردم. همه اینا رو می دونن ولی کاری از دستشون برنمیاد چون شوهرم به حرف کسی گوش نمیده.خانوادش همش میگن باهاش بساز ولی گاهی وقتا کم میارم. از دستشون ناراحتم چون باوجودیکه این چیزارو و مخصوصا نماز نخوندن پسرشون رو می دونستن به من نگفتن آخه خودشون هم مذهبی هستن و این چیزا براشون خیلی مهمه.
خلاصه بگم که اینا مشکلات عمده من هستش وچیزای دیگه ای هم که بعدا براتون میگم
از همه خواهش میکنم که کمکم کنن آخه من اینا رو به هیچکی نمیتونم بگم. خانوادم از هیچکدوم مشکلای من خبر ندارن (به جز اجتماعی نبودنش) .
البته باید اضافه کنم که اینطوری نیس که شوهرم همیشه عصبانی و بد اخلاق باشه. خیلی وقتا مهربونه، شوخی میکنه ولی با کوچیکترین مشکل دوباره ...
ممنون
علاقه مندی ها (Bookmarks)