با عرض سلام و خسته نباشید.
حدود 3 ماه است که ازدواج کردم. حدود 23 سال سن دارم. شوهرم فوق العاده است مردی است که هر دختری ارزوی داشتن ان را دارد. متاسفانه پدر همسرم به رحمت خدا رفته و مادر شوهرم تنها زندگی می کند. منزلی 2 طبقه داریم که طبقه اول ایشان و طبقه دوم ما هستیم.حدود 2 ماه است که با مادر شوهرم اختلاف پیدا کردم. ایشان دائم با شوهرم بحث می کند و ما را ناراحت می کند.مدام به دنبال بهانه است تا ما را اذیت کند.حتی یک شب به حدی ما را ناراحت کرد که هم من و هم شوهرم با گریه به خواب رفتیم. مادر شوهرم احساس می کند من هووی او هستم، چون شوهرم اخرین فرزند او بوده. منزلمان هم جایی است که با منزل پدری و حتی اقوام خود و شوهرم خیلی فاصله دارد و نمی توانیم به جایی برویم. از طرفی شوهرم هم تا 4 عصر و یا حتی بیشتر سر کار است.ولی با تمام این حرف ها من باز هم احترامش می گذارم و باز هم مدام به او سر می زنیم. ولی حتی زمانی هم که پایین می رویم به ما محل نمی گذارد و اخمهایش را در هم می کند. از رفتار او ناراحت می شوم و زمانی که با شوهرم مطرح می کنم او می گوید چه کار کنم مادرم است،از روی سادگی حرفی می زند.من واقعا نمی دانم چه کار کنم. از شما خواهش می کنم من را راهنمایی کنید. از این می ترسم که زندگی خودم را هم خراب کند.[/color][/size]
علاقه مندی ها (Bookmarks)