به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 90 [ 21:35]
    تاریخ عضویت
    1390-5-16
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    دو بهم زنی‌‌های مادر شوهر

    سلام من الان ۲ساله که عقد‌ام ۶ماهم نامزد بودم ۴سال هم باهم دوستبودیم از روزی که عقد کردیم مادر شوهرم میگفت عقد نکنید تا شب عروسی‌ و روز عروسی‌ رو هم تعیین نکردن دیدیم ۶ماه گذشت خبری نشد از عقدو عروسی‌ گفتیم بیاین عقد کنیم اومدن عقد کردیم فرداش مادر شوهرم با تنه بودن ما مخالفت کرد به شوهرم گفت باهم تنها نباشید تا برین سر زندگیتون بیرون رفتن رو قدغن کرد گفت ما راسم نداریم فقط روزی یک ساعت بیاد خونتون بشینئو بره پیکنیکیم خانوادگی ترتیب میدادن میگفتن نمی‌شه تنهایی سفر برین یک ماه عید شوهر منو بردن ترکیه من عید اوّلم بود تنهام گذاشتن گفتن ما راسم نداریم توی عقد با عروس جایی بریم رفت آمدهای من رو هم به خونش ممنوع کرد گفت بعداز عروسی‌ بهتره یک ریالم به من خرجی نداد شوهرم بیکار بود تا ۱سال خانواده من براش کار جور کردن بازم به من خرجی نداد حتا یک ریال!! من دنشجوهم خرج دانشگاهمو مادرم خودش تقبل کرد،منو امسال عید بردن مسافرت با خرج شوهرم البته فقط پول بلیتو داد بقیه خرج از جیب خودم بود ولی‌ جاتون خالی‌ تا تونستن سفرو زهر کردن به جونم که دیگه باهاشون جایی نرم بعدش بدون مشورت با من ماشین خرید مامانش گفت واجبترین چیز ماشین تو زندگی‌ در حالی‌ که نه برنامه عروسی‌ ریختن نه خونه تهیه کردن ۱۶ میلین ماشین قسطی خرید گفت واسه تو می‌خرم یک بارم منو جایی نبرد همش کارای خانوادشو رفیق بعضیاشو انجام داد گفت میریم شیراز عروسی‌ دوستم نرفت کلی‌ وعده بهم داد بد قهر کردیم گذشت تا بره تنهایی با دوستش بد بیاد سراغم من موندمو دل خوش ....سیگار زیاد میکش منو کتک می‌زنه همهٔ پولشم میده مشروب می‌خوره بددهنیم می‌کنه مادره زنگ می‌زنه از دوستدختر هاش و اموالشون تعریف میده مراتب به من انگ بدبینی میچسبونن،حرفای مامانش منو سکته داد تا اینکه بهش گفتم دیگه تحمل ندارم تو اگه انقدر دوست دختر خوب داشتی چرا منو گرفتی‌؟؟ خون گذاشت مامانش جیغ زد سرم بهم تهمت زد که تو دختر نیستی‌!!دیگه حق نداری پاتو اینجا بذاری الان هرروز مامانش زنگ می‌زنه به مامانم که باید جدا شن اونم توافقی مادرم نمیپذیره میگه برو از دل مادر در بیار یه بر رفتم دیدم بد تر کرد دیگه نمیرم من چیکار کنم چه عاقبتی از زندگیم تصور می‌کنید مادرم نمیذاره جدا شم داداشم میگن میندزیمت بیرون من چیکار کنم بگید توروخدا؟؟

  2. #2
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: دو بهم زنی‌‌های مادر شوهر

    به نظرم مشكل شما بيشتر شوهر تون است تا مادر شوهرتون؟؟؟؟؟

    كاش به حرف مادرشوهرتون گوش كرده بودين عقد نمي كردين و الان راحت جدا مي شدين. اون پسرش را مي شناخته كه مي خواسته شما عقد نكنين

  3. کاربر روبرو از پست مفید ليلا موفق تشکرکرده است .

    ليلا موفق (یکشنبه 16 مرداد 90)

  4. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 90 [ 21:35]
    تاریخ عضویت
    1390-5-16
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دو بهم زنی‌‌های مادر شوهر

    مرسی‌ از نظرتون ولی‌ اگه این همه فاصله نمی‌‌انداخت این مشکلات به وجود نمیومد انقدر سرد نمی‌شدیم من بهش بارها گفتم چرا باهاش برخورد نمیکنید انقدر سیگار می‌کشه گفت تو میدونستی سیگاریه پس چیزی نگو! مثلا میخواستیم جایی بریم عجله داشتیم داشت مشروب میخورد می‌گفتم بسه...!! مامانش میگفت یه پیک دیگه مشروب بخور مامانجان عجله نکن...بد زنگ می‌زنه به من وای بحالت اگه فشار خونه پسرم رفت بالا این بیماری فشار خون داشته گفتم مقصر شمأید که با مشروب و سیگارش برخورد نمیکنید نه من که ۲ماه نیم ساعتم باهاش حرف نزدم!!

  5. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 09 بهمن 92 [ 23:55]
    تاریخ عضویت
    1389-10-14
    نوشته ها
    2,085
    امتیاز
    11,615
    سطح
    70
    Points: 11,615, Level: 70
    Level completed: 92%, Points required for next Level: 35
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience Points10000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    12,283

    تشکرشده 12,256 در 2,217 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دو بهم زنی‌‌های مادر شوهر

    سلام،

    یک سوالی دارم.
    گفتید قبل از ازدواج 4 سال با او دوست بودید.
    آیا در این چهار سال متوجه این مسائل نشده بودید؟
    متوجه سیگار کشیدن، مشروب خوردن و خساستش؟

    اگر همه اینها رو می دونستید و همسرش شدید، پس دیگر شما همه اینها رو قبول کردید و دیگر نمی توانید سعی کنید او را تغییر دهید یا حتی از او به خاطر این مسائل ایرادی بگیرید.

    ولی اگر همه اینها رو از شما 4 سال پنهان کرده بود، مسئله ی دیگریست.

  6. 6 کاربر از پست مفید hamed65 تشکرکرده اند .

    hamed65 (پنجشنبه 27 مرداد 90)

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 90 [ 21:35]
    تاریخ عضویت
    1390-5-16
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دو بهم زنی‌‌های مادر شوهر

    سلام مرسی‌ از توجهتون همدم جان به من میگفت روزی ۵ نخ می‌کشه نه ۲پاکت و من مشکلی‌ با این موضوع نداشتم و حتا با مشروب خوردنش ببینید هر چیزی حد داره اینرو به خودشونم گفتم اگه کم باشه موردی نداره و با وجود استفاده آذین این چیزا من مقصر نیستم و بخوام فشار خون پسر این خانوم رو که از قبل داشته ضامن باشم تورر خدا کلی‌ نظر بدید من بحثم تنها این نیست اگه مهربون بود من بازم گذشت می‌کردم من اصلا اینو نمی‌بینم همش یا تپیده پیش مامانش یا پیش رفیقش پیش من که میاد هی‌میناله بهانه میاره که زود بره...

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    دوشنبه 14 آذر 90 [ 01:50]
    تاریخ عضویت
    1390-5-01
    نوشته ها
    319
    امتیاز
    2,559
    سطح
    30
    Points: 2,559, Level: 30
    Level completed: 73%, Points required for next Level: 41
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    346

    تشکرشده 358 در 196 پست

    Rep Power
    44
    Array

    RE: دو بهم زنی‌‌های مادر شوهر

    سلام عزیزم
    خانومی با توجه به حرفهایی که زدید این آقا مرد زندگی نیست سیگار مشروب دوست دختر کتک و...
    عزیزم خانوادتون این مسائل رو میدونن و نمیخوان جدا بشین؟ چرا؟
    ماهی رو هروقت از آب بگیری تازس
    من فکرمیکنم تو بعضی حرفهای مادر شوهرتو اگه توجه میکردی بهتر بود وقتی مادری پسرش رو میشناسه میگه فعلا عقد نکنید فعلا رابطه جنسی نداشته باشید چون میدونه پسرش اهل زندگی نیست از مهریت میترسن
    نظر پدرتون چیه؟
    شما باید به فکر خوشبختیتون باشید حتما پیش مشاور برو نمیخواید که اینجوری ادامه بدید؟ فکر نکن بعد عروسی درست میشه

  9. 2 کاربر از پست مفید hamdam 96 تشکرکرده اند .

    hamdam 96 (شنبه 22 مرداد 90)

  10. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 90 [ 21:35]
    تاریخ عضویت
    1390-5-16
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دو بهم زنی‌‌های مادر شوهر

    سلام عزیزم مرسی‌ از نظرت حرف دلمو گفتی‌ ولی‌ پشتیبانی‌ ندارم من پدرم فوت شده با این داداش هائی هم که دارم وضعم آزینی که هست بدتر می‌شه عزیزم ،مامانم میگه این مشکلات درست می‌شه بعداز ازدواج ولی‌ من چشم آب نمی‌خوره هرجاهم برم مامانم میاد به اونا میگه باهاش صحبت کنید بسوز بسازه!! پس فردا خودشو مامانش خونمو تو شیشه می‌کنن !!اصلا سیستمشون اینه مردا‌هاشون جلو خانوادهشون زناشون رو مسخره کنن یا ضایع کنن

  11. #8
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 10 بهمن 92 [ 13:05]
    تاریخ عضویت
    1389-11-25
    نوشته ها
    30
    امتیاز
    2,245
    سطح
    28
    Points: 2,245, Level: 28
    Level completed: 64%, Points required for next Level: 55
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    29

    تشکرشده 32 در 19 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دو بهم زنی‌‌های مادر شوهر

    عزیزم اصلا زیره یه سقف زندگی کردن با همچین مردی اشتباهه بزرگیه .به نظر من خانوادتو راضی کن ازشون بخواه که همراهیت کنن .بهشون بگو که نیازای مالیت رو خودت با سر کاررفتن تامین میکنی فقط اجازه بدنن تا دیر نشده تکلیفتو مشخص کنی حتما موارد خوب دیگه ای سر راهت قرار میگیرن اگه بخوای میتونی زندگیتو نجات بدی .این که طرف همش مشروب میخوره 100%ضربه به زندگیت میزنه

  12. کاربر روبرو از پست مفید خورشید تابان تشکرکرده است .

    خورشید تابان (دوشنبه 17 مرداد 90)

  13. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    یکشنبه 17 اسفند 93 [ 14:25]
    تاریخ عضویت
    1390-3-29
    نوشته ها
    1,107
    امتیاز
    8,928
    سطح
    63
    Points: 8,928, Level: 63
    Level completed: 60%, Points required for next Level: 122
    Overall activity: 33.0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    2,038

    تشکرشده 2,035 در 738 پست

    Rep Power
    125
    Array

    RE: دو بهم زنی‌‌های مادر شوهر

    آيا شما در اين دوران عقد كردگي رابطه جنسي داشته ايد؟

    آيا هنوز باكره ايد؟؟؟؟؟

  14. کاربر روبرو از پست مفید ليلا موفق تشکرکرده است .

    ليلا موفق (دوشنبه 17 مرداد 90)

  15. #10
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 27 مرداد 90 [ 21:35]
    تاریخ عضویت
    1390-5-16
    نوشته ها
    15
    امتیاز
    1,246
    سطح
    19
    Points: 1,246, Level: 19
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 54
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    6

    تشکرشده 6 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: دو بهم زنی‌‌های مادر شوهر

    مرسی‌ خورشیدتابان دارم تلاشمو می‌کنم ولی‌ تا الان بی‌ فایدست هی‌ میگن درست می‌شه، مگه الان این به من یه ۲ریالی داده تا الان ... مشکله خانوادم ابروشونه

    لیلا جان مرسی‌ از توجهت نه هنوز اتفاقی‌ واسم نیفتاده خدارو شکر باکره هستم


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 16:56 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.