به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 بهمن 90 [ 22:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-16
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,216
    سطح
    19
    Points: 1,216, Level: 19
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اختلاف و دعوای خانواده ام با همسرم

    سلام
    مشکلی دارم که چند وقته همه فکر و ذکرم رو به خودش مشغول کرده و اعصابم رو به هم ریخته
    یکساله که عقد کرده هستم... خانواده شوهرم رو چون با من مشکل داشتند و و به این ازدواج راضی نبودند و بخاطر مسائلی که نمیخوام زیاد واردش بشم درجریان عقدمون قرار ندادیم و هنوز نمیدونن پسرشون با من ازدواج کرده...
    رابطه همسرم با خانواده خوب بود و همیشه دوست داشت بیاد خونمون و اکثرا شام رو پیش ما بود ...
    چند وقت پیش به همراه همسرم و خانواده ام به مسافرت دسته جمعی رفتیم
    خونه ای رو اجاره کردیم که اتاقاش کم بود ...خواهرم و برادرم چون ازدواج کرده بودند هرکدام واسه خودشون یه اتاق رو برداشتند و خانواده ام به این دلیل که من و همسرم هنوز عروسی نکردیم بهش گفتند با پدرم تو هال بخوابه !!
    همسرم خیلی بهش برخورد و توقع داشت به خاطر اینکه اولین باره با خانواده من میاد مسافرت به رسم مهمون نوازی بهش یه اتاق تعارف میکردند و بی جا و مکان نمیذاشتنش... بخصوص که جلوی باجناقش نمیخواست کوچیک بشه...(چون فکر میکرد خانواده ام بهش بی احترامی کردند)... هر چند خانواده من واقعا" قصد و غرضی نداشتند و از روی سادگی و به اصطلاح بی شیله پیله بودن خودشون اونو از خودشون میدونستند و فکر نمیکردند واقعا" مهمونه!!!
    خلاصه شب اول همسرم به روی خودش نیاورد و فقط اعتراضش رو از این قضیه در گوش من گفت... منم قبل از خواب به خواهرم گفتم کاش یه اتاق هم به همسرم میدادیم که خواهرم عصبانی شد و بلند بلند گفت مگه اینجا هتله ! هرکی ناراحته بره هتل!!! همسرم هم شنید و عصبانی شد و وسایلش رو جمع کرد که بره که مامانم نذاشت و برش گردوند اما همین مساله باعث شد همسرم از خواهرم دلخور بشه و دائم تو روزای آینده فکر میکرد همه میخوان بهش بی احترامی کنند... خلاصه این قضیه سوتفاهم به جایی رسید که روزای بعد دعوا بالا گرفت و مسائل دیگه ای مطرح شد و حتی پدرم همسرم رو از خونه بیرون کرد!!! و گفت ما باید از هم جدا بشیم!!!(خیلی خیلی الکی)
    البته میدونم هر کس دیگه ای بود میرفت و پشت سرش رو نگاه نمیکرد اما همسرم به دلیل اینکه به من خیلی علاقه داره و نمیخواست جدا بشه دوباره برگشت تا با پدرم حرف بزنه...
    مادرم که خیلی بی منطق با همسرم قهر کرد و نمیخواست باهاش حرف بزنه.. خواهر و برادرام هم طرف مادرم بودند فقط پدرم که منو خیلی دوست داشت با همسرم صحبت کرد و بعد از کلی کش مکش و برو و بیا پدرم از همسرم عذرخواهی کرد اما مادرم حاضر نیست همسرم رو ببینه و همسرم هم بخاطر اینکه چند بار اومد و مادرم نخواست باهاش رودر رو بشه دیگه حاضر نیست با خانواده ام رفت و آمد داشته باشه و شدیدا" از دستشون دلخوره... مساله ای که خیلی برام عجیبه اینه که تو خونه هم هیچکس راجع به این موضوع حرفی نمیزنه و به غیر از پدرم که گاهی ازم میخواد با خواهر و برادرم آشتی کنم کس دیگه ای حرفی نمیزنه و انگار هیچ اتفاقی نیافتاده!!! دارم دیوونه میشم... خیلی عجیبه برام...
    همسرم هم دائم ازم میپرسه تو خونه کسی حرفی نزد منم وقتی میگم نه ناراحت میشه و میگه بالاخره یه تصمیمی میگیرم که به نفع هیچ کس نیست!!!
    نمیدونم چی کار کنم... تو رو خدا راهنماییم کنید...با توجه به اینکه هنوزم عروسی نکردیم و خیلی هم همدیگه رو دوست داریم و نمیتونیم از هم جدا بشیم راه حل چیه؟


  2. کاربر روبرو از پست مفید malan تشکرکرده است .

    malan (جمعه 21 مرداد 90)

  3. #2
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: اختلاف و دعوای خانواده ام با همسرم

    " منم قبل از خواب به خواهرم گفتم کاش یه اتاق هم به همسرم میدادیم که خواهرم عصبانی شد و بلند بلند گفت مگه اینجا هتله ! هرکی ناراحته بره هتل!!! همسرم هم شنید و عصبانی شد و وسایلش رو جمع کرد که بره که مامانم نذاشت و برش گردوند اما همین مساله باعث شد همسرم از خواهرم دلخور بشه ..."

    مالان عزیز
    به تالار همدردی خوش اومدی

    علت بروز ناراحتی و اشتباه خواهر شما در نحوه بیان و تبعاتی که ذکر کردین قابل درکه. خب یهرحال واقعیت اینه که روابط او با خانواده شما در این مقطع بحرانی و متلاطمه.

    هترین کار برا شما اینه که بی طرف باشین اما فعال. بشدت خودتون رو از موقعیتهائی که بخواید بین همسرتون و خانواده تون یکی رو انتخاب کنید حذر کنید.
    شما در جهت بهبود روابط با خواهر و برادرتون آشتی کنید،
    به همسرتون هم حق بدید ، او از خانواده خودش بریده و چه بسا این موضوع رو هم برا خودش یاد آوری می کنه.
    این قضیه شرایطی رو براتون پیش اورده تا بتونید با مشاوره وکمک و همفکری هدیگه جمع و جورش کنید.

    به شرط انعطاف و گذشت قضیه قابل حله.
    این موضوع یاد آوری میکنه که تصمیماتمون رو با درایت و گرفتن نظرات دیگران اتخاذ کنیم و راجع به اقداماتمون بیشتر صحبت کنیم
    .



    به جدائی فکر نکنید ، تمرکزتون رو روی اصلاح روابط تخریب شده بذارید

  4. 2 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (چهارشنبه 13 مهر 90)

  5. #3
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 بهمن 90 [ 22:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-16
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,216
    سطح
    19
    Points: 1,216, Level: 19
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    اختلاف و دعوای خانواده ام با همسرم

    خیلی ممنونم که جوابم رو دادید... راستش همین امروز صبح هم همسرم تلفنی در مورد این مساله باهام صحبت کرد... ناراحتیش از اینه چرا اونجا که اینقدر بهش بی احترامی کردند جوابشونو نداده... میگه اگه مثل خودشون باهاشون برخورد میکردم اینقدر دلم نمیسوخت... الانم میگه دیگه دوست ندارم با اونا رابطه ای داشته باشی اما از یه طرف میترسم آسیب ببینی... همش دوست داره ازم بشنوه که حق رو به اون میدم و طرف اون هستم و خانواده ام رو بهش ترجیح نمیدم...

    یه بار که بهش گفتم این سوتفاهم دو طرفه است و باید ببینیم ریشه اش کجاست عصبانی شد و گفت یعنی میخوای بگی خانواده ات رفتارشون درست بوده؟

    یه مساله ای هم هست دو جلسه پیش مشاور رفتیم ... یه بار تنها رفتم یه بار با همسرم... مشاور بهمون گفت صد درصد خانواده ام مقصرند و پاشون رو از گلیمشون درازتر کردند و نباید به مهمون بی احترامی میکردند... در ضمن مشاور حرف شما رو هم زد و گفت بهتره یواش یواش با خواهر و برادرم آشتی کنم ... ولی واقعیت اینه اونا بیشتر تو این ماجرا مقصر هستند و مامانم رو تحریک کردند.. الانم واسشون مهم نیستم... نمیخوام خودم رو جلوشون کوچیک کنم...آخه این روزا باید اونا هوام رو داشته باشند...خودشون دیدند من چقدر گریه می کردم اما دریغ از یه ذره همدردی... منم خیلی ازشون دلخورم... با اینکه به قول خودشون بهترین خواهر بودم براشون الان اینقدر بی اهمیتم!!!

    اونا شوهرم رو خیلی کوچیک کردند... مخصوصا" جلوی باجناقش که خیلی واسش سنگین تموم شد...
    همش بهم میگه خانواده ات میدونن من تو رو خیلی دوست دارم واسه همین هرکار دلشون بخواد باهام میکنن...
    اوضاع داره روزبروز بدتر میشه .. .امیدوار بودم با گذشت زمان خانواده ام متوجه اشتباهشون بشن اما خیلی بی تفاوتن.. حتی هرجا دعوتمون میکن من میگم نمیام اما هیچ کس واسش مهم نیست حتی مامانم میگه بهت نگفتیم فلانی دعوت کرده چون میدونستیم نمی آی!!!

    به نظرتون این رفتارها عادیه؟


    از یه طرف خانواده ام کاملا" خودشون رو زدن به بی تفاوتی از یه طرف همسرم خیلی حرص میخوره...

  6. کاربر روبرو از پست مفید malan تشکرکرده است .

    malan (جمعه 21 مرداد 90)

  7. #4
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: اختلاف و دعوای خانواده ام با همسرم

    تا جائی که حق با اونه حق رو به اوبده.

    شما برا اینکه بتونید (به سهم خودتون ) روابط رو به حالت عادی برگردونید و نذارید دایره قطع ارتباط بزرگ و بزرگتر بشه روابطتون رو با خواهر و برادرتون از سر بگیرید ، لازم نیست شروع روابط با عذر خواهی شما صورت بگیره ، خیلی عادی و در مسیر ارتباط خانواده ارتباط رو برقرار کنید.
    زمینه برا ارتباط همسرتون و خانواده تون هم برقرار میشه.

    اینکه عزت و احترام ما پیش سایرین چطوره به رفتارها و واکنشهای ما مربوط میشه.

    مسلما واکنشهای زیادی رو میشد نسبت به رفتار اشتباه خواهرتون مجسم کرد. برخی از اونها احترام رو واجب می کرد یعنی خواسته یا ناخواسته خانواده شما مجبور بودن با احترام برخورد کنند.


    ببینید بزرگ خانواده تون از همسرتون عذر خواهی کرده. یادتون باشه پیشنیاز ادامه رابطه لزوما عذر خواهی یه طرف نیست.
    با همسرتون همراهی کنید. وقتی فامیل ازتون دعوت می کنن اجابت کنید.

    به مادر بفرمائید که وقتی فلانی ازتون دعوت میکنه با خودتون صحبت کنه.

    "مامانم میگه بهت نگفتیم فلانی دعوت کرده چون میدونستیم نمی آی"
    شما هم نه در جا بلکه با مشورت همسرتون اما سعی در قبول دعوت داشته باشید. اینها فرصتیه که روابطتون بهبود پیدا کنه و این آتیش زودتر مهار بشه.


    موضوع ارتباط با خانواده شوهر و درجریان عقد قرار گرفتن اونها هم بسیار مهمه که باشه برا بعد

  8. 2 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (جمعه 21 مرداد 90)

  9. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 بهمن 90 [ 22:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-16
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,216
    سطح
    19
    Points: 1,216, Level: 19
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف و دعوای خانواده ام با همسرم

    میدونید چه نقشه ای کشیدم؟
    نمیدونم درسته یا نه؟
    من تصمیم گرفتم عمل جراحی رفع انحراف بینی انجام بدم که به خانواده ام نگفتم... میخوام همه کارامو بکنم و تو بیمارستان موقع عمل اونا رو با هم روبرو کنم... چون الان هیچکدومشون حاضر نیستند با هم روبرو بشن!!
    اما از یه چیز میترسم ....به نظرتون اونجا ممکنه عکس العمل بد یا بی احترامی پیش بیاد؟
    (راستی یه مساله ای که وجود داره اینه که خانواده ام همش پیش خودشون همسرم رو با شوهر خواهرم مقایسه میکنند و چون اون خیلی خوش مشرب و زبون باز و اجتماعی و باسیاست هست و خودش رو تو دل فامیل جا کرده فکر میکنن همسر من لابد مشکلی داره که مثل اون نیست و فامیلمون ازش تعریف نمیکنن!!!)


  10. #6
    عضو فعال

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 مرداد 94 [ 14:38]
    تاریخ عضویت
    1387-6-12
    محل سکونت
    همدردی
    نوشته ها
    2,295
    امتیاز
    31,060
    سطح
    100
    Points: 31,060, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 10.0%
    دستاوردها:
    VeteranSocial25000 Experience Points
    تشکرها
    11,614

    تشکرشده 12,542 در 2,269 پست

    Rep Power
    256
    Array

    RE: اختلاف و دعوای خانواده ام با همسرم

    مالان عزیز
    شما روابطتون رو با اونائی که قطع کردی (خواهر و برادر) وصل کن.

    "چون الان هیچکدومشون حاضر نیستند با هم روبرو بشن!!"

    تلاش زیادی هم برای بهبود روابط همسر و خانوادت نکن. نقش کاتالیزور رو داشته باش. هرکسی خودش با دیگران روابطش رو می سازه و حدود ارتباط رو تعیین میکنه.

    خانواده شما هم باید به داماد جدید فرصت بدن و دست از مقایسه بردارند. بهرحال او نسبت به باجناقش تازه داره با خانواده شما آشنا میشه.
    هر کس جایگاه خودش رو داره.

  11. 3 کاربر از پست مفید baby تشکرکرده اند .

    baby (پنجشنبه 20 مرداد 90)

  12. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 بهمن 90 [ 22:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-16
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,216
    سطح
    19
    Points: 1,216, Level: 19
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف و دعوای خانواده ام با همسرم

    baby عزیز
    ممنون از راهنمایی مفیدتون
    چقدر خوبه یه جایی باشه آدم درد دل کنه... این چند وقت همش تو خودم میریختم و گریه میکردم...

    راستش واسم خیلی سخته با خواهر و برادرم آشتی کنم.. مخصوصا" که این آتیش رو خواهرم به راه انداخته و وقتی ازش خواستم از همسرم بخاطر اون حرفش معذرت خواهی کنه اصلا" زیر بار نرفت که حرفش خیلی زشت بوده...
    اینم بگم همسرم خواهرم رو که 10 سال ازش کوچیکتره همیشه مثل خواهر خودش میدونست و خیلی بهش محبت میکرد... همیشه بهترین کادوها رو واسش میخرید و به چشم یه بچه می دیدش چون از 14 سالگیش میشناختش...واسه همین توقع نداشت و نداشتم که اینجوری بی احترامی کنه و تا جایی پیش بره که تو جمع خطاب به همسرم داد بزنه: "تو وصله ناجوری.... از زندگی ما برو بیرون"!!! این بدترین حرفی هست که میشه کوچکترین عضو خانواده به داماد خانواده بگه...
    واسه همین همسرم خیلی ناراحته.. میگه من همش به خانواده ات محبت کردم... چرا اینقدر منو کوچیک کردن...
    الانم مشکلم اینجاست که نمیدونم چرا اینقدر خانواده ام بی تفاوت هستند...چرا با اینکه میدونن ممکنه واسه همیشه ازشون دور بشم کاری نمیکنن... حتی به مامانم گفتم بیا بریم پیش مشاور.. قبول نکرد که نکرد...انگار اصلا" مهم نیست رابطه مون به کجا بکشه... انگار نه انگار چند وقت دیگه باید عروسی کنم...
    شایدم دارن رفتار خانواده همسرم رو تلافی میکنن(آخه اونا خیلی بد کردند در حقم)... نمیدونم!!!

  13. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 09 اسفند 97 [ 15:39]
    تاریخ عضویت
    1389-6-20
    نوشته ها
    223
    امتیاز
    7,354
    سطح
    57
    Points: 7,354, Level: 57
    Level completed: 2%, Points required for next Level: 196
    Overall activity: 28.0%
    دستاوردها:
    VeteranTagger Second Class5000 Experience Points
    تشکرها
    209

    تشکرشده 280 در 139 پست

    Rep Power
    36
    Array

    RE: اختلاف و دعوای خانواده ام با همسرم

    درود
    به همدردی خوش آمدید.

    من خودم یک مرد هستم.اولا در زمان عقد سعی میکنم با خانواده همسرم مسافرت جایی نرم.چون به هر حال دوران عقد با دوران عروسی و ازدواج متفاوته.
    مسئله دیگه اینه که اگر با من هم به این شکل رفتار میشد به هیچوجه دیگه با خانواده همسرم روابطی نداشتم!همسرتون کاملا حق داره و درست میگه.به ایشون حق بدید.شما اگر یکی رو از توی کوچه هم بیارید بگید شب رو بخوابید اینجا بعد به این شکل باهاش برخورد کنید میره و پشت سرش رو هم نگاه نمیکنه.علاوه بر این دلش میشکنه!
    همسر شما سکوت کرده و خانواده شما هرچیزی که تونستند بهش گفتند.در این دوران واقعا خیلی خیلی زشته که خواهر شما این حرف رو زده و حالا دست پیش رو هم میگیره!
    حق بدید به همسرتون که تا همین الان هم با پدرتون رابطه داره!

  14. 2 کاربر از پست مفید footer تشکرکرده اند .

    footer (جمعه 21 مرداد 90)

  15. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    یکشنبه 30 بهمن 90 [ 22:06]
    تاریخ عضویت
    1390-5-16
    نوشته ها
    6
    امتیاز
    1,216
    سطح
    19
    Points: 1,216, Level: 19
    Level completed: 16%, Points required for next Level: 84
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    2

    تشکرشده 2 در 2 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف و دعوای خانواده ام با همسرم

    ممنون فوتر عزیز
    میدونید مشکل من چیه؟
    خانواده ام فکر میکنند ما بهتره از هم جدا بشیم...فکر میکنند ازدواجمون اشتباه بوده ... فکر میکنند همسرم واسه اینکه منو گول بزنه (مثل بچه ها!!!) واسم این همه کادو میخره... فکر میکنند من دختر 18 ساله احساساتی هستم که گول حرفای قشنگش رو خورده باشم... خلاصه خیلی اشتباه فکر میکنند
    من و همسرم با هم همکاریم... بخاطر مشکلات مالی زیادی که همسرم به خاطر خانواده اش باهاش درگیر بود بیشتر درآمدمون رو صرف از بین بردن بدهی هامون میکردیم... واسه همینه هنوز نتونستیم بریم سر خونه و زندگیمون (که این هم یکی از مسائلی هست که خانواده ام دست گذاشتند روش و بجای اینکه کمکمون کنند همش میگن چی شد؟ کی میرید؟ چرا نمیرید؟ ) بعد از اون دعوا هم تا جایی پیش رفتند که پدرم اومد همه مدارکم از جمله دسته چک و سند خونه و عقدنامه رو چک کرد تا مطمئن بشه همسرم سرم رو گول نمالیده!!!
    خیلی زور داره بخدا... یکی با این همه پاکی و صداقت بیاد جلو... از روز اول بگه من این مشکلات رو دارم... اینقدر هم زمان میخوام واسه حل شدنشون...بعد اینجوری بهش اتهام بزنن...
    من خودم کاملا" به همسرم حق میدم که ناراحت باشه... تازه بدتر این که مثل شما معتقد بود بهتره نیاد مسافرت ... من خودم اصرار کردم... تازه همون شب اول و شبهای بعد میگفت بزار تا بدتر از این نشده برم شب یه جای دیگه بخوابم روز میام پیشت بازم من نذاشتم...(راستش فقط خودم رو مقصر میدونم با این تصمیمات اشتباه)


  16. #10
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    سه شنبه 08 آذر 90 [ 09:35]
    تاریخ عضویت
    1389-8-03
    نوشته ها
    97
    امتیاز
    2,509
    سطح
    30
    Points: 2,509, Level: 30
    Level completed: 40%, Points required for next Level: 91
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    128

    تشکرشده 130 در 56 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: اختلاف و دعوای خانواده ام با همسرم

    مالان عزیز خیلی متاسفم من کاملا درکت میکنم چون الان مادرم با شوهرم قطع رابطه کرده، البته تو اختلافشون شوهرم بیشتر مقصر بود و عذرخواهی کرد ولی مادرم هنوزم که هنوزه وقتی میخواد با من صحبت کنه یا به محل کارم زنگ میزنه یا گوشیم، شوهرم هم خیلی شاکیه، مادرش هم از اون ور آتیش بیار معرکه شده که چرا مادر تو کینه ایه؟ خلاصه که شرایط سختیه، پیشنهاد مشاور به من این بود: 1) با گفتن حرفایی از طرف شوهرم به مادرم و بالعکس سعی کنم دلشون و به هم نزدیک کنم، مثلا به شوهرم بگم مامان حالت و خیلی میپرسه(الکی)،2) بعد از بهبود مجدد روابط، استاندارد روابط رو رعایت کنم که به گفته ی مشاور هفته ای یک بار، یک وعده غذایی بود3) به هیچ وجه جلوی شوهرم از مادرم و یا بالعکس دفاع نکنم و فقط بگم عزیزم بهت حق میدم ناراحت باشی 4)نه مادر و نه شوهرم قابل تغییر توسط من نیستن پس الکی تلاش در جهت اصلاح اونا نکنم بلکه فقط و فقط یاد بگیرم چطور موقعیت هایی که ممکنه منجر به درگیری بشه رو ایجاد نکم

  17. 2 کاربر از پست مفید همسفر65 تشکرکرده اند .

    همسفر65 (پنجشنبه 20 مرداد 90)


 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کمک کنید کامل خودمو عوض کنم و تیپم و رویه ام عوض کنم
    توسط مینای سخن گو در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 16
    آخرين نوشته: چهارشنبه 18 شهریور 94, 07:57
  2. دعوای مادر شوهر - چطور با مادر شوهرم کنار بیایم (دخالت های مادر شوهر)
    توسط عسلک در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: جمعه 29 دی 91, 23:48
  3. دعواهای همیشگی وحل نشدنی
    توسط ghamar در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آبان 91, 00:32
  4. عواملی که موجب پایان یک رابطه می شوند
    توسط keyvan در انجمن سایر مقالات ازدواج
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: جمعه 10 شهریور 91, 23:56
  5. نامزدم عوض شده !
    توسط melisaa در انجمن عقد و نامزدی
    پاسخ ها: 8
    آخرين نوشته: پنجشنبه 19 آبان 90, 13:31

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 05:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.