پدرم فکر میکنه علامه دهره و یه رفتار کاملا غیر اسلامی داره (دروغ. غیبت. بدگویی. بددهنی. از هیشکی خوشش نمییاد جلو همه خوبه پشت سرشون نه . ولی به خاطر فن بیانی که داره شده مشاوره بقیه!!! در حالی که تو زندگی خودش مونده و کسی هم اینو نمیدونه ناگفته نماند که از نصف فامیل خوشش نمیاد و غریبه ها هم نمیدونن چه مشاور باحالی دارن!!!!!!) ولی سرشو کرده تو این کتابای دعا و قران وصبح تا شب نماز و روزه بدون یه ذره عمل...
پدر و مادرم تو زندگی خودشون شدیدا شکست خوردن و چند بار قصد جدایی داشتن چون پدرم تو زندگیش برعکس مادرم آدم صادقی نبوده و الافی و بی مسئولیتی زیاد داشته که همش برمیگرده به تربیت افتزاح خانوادگیش( که زندگی از هم پاشیده همه عموهام مصداق این امره)
خلاصه اینکه بابام خیلی بی منطقه امروز یه چیز میگه فردا با کمال وقاحت نقضش میکنه و مث ریگ دروغ میگه
البته اکثر دوستام متوجه نامتعادلی بابام شدن و به روم آوردن
( بین همه خانواده بابام فقط بابام اهل نماز واین برنامه ها شده ولی:
هرکسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش)
با این آدم چه کنیم؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)