آموخته ام که ...

[مدیرهمدردی]

آموخته ام که ....

[108]

آموخته ام که ...
تقلیدی فکر نکنم...
متعصب نباشم ...
با غرور کم کم بجنگم ...
صادق ، رک و صریح باشم حتی اگر کسی نپسندد ...
عاشقانه مردم را دوست داشته باشم حتی اگر آنها نخواهند ...
خوب کار کنم ...
و خدا را به خاطر تمام زیبایی ها و نعمت هایش شکر کنم .

[orange_flower]

آموخته ام که ....
می توان تنها بود و تنها ماند ولی نمی توان تنها زندگی کرد....



شاد باشین و سبز در پناه حق!

[بهاره]

بسم الله الرحمن الرحیم
آموخته ام که ...
تمام کارهایم را با نام خدا آغاز کنم .
آموخته ام که ...
تا توانی دلی به دست آور ****** دل شکستن هنر نمی باشد .
آموخته ام که ...
اگر کسی بهم بدی کرد باز بهش خوبی کنم شاید طرف مقابلم خوب بودن رو بلد نیست .
آموخته ام که ...
همه چیز و همه کس رو خوب ببینم و دنیا رو قشنگ ؛ ( عینک مثبت بینی )
آموخته ام که ...
در تمام کارهام به خدا توکل کنم و برای start هر کاری بگم یا علی .
آموخته ام که ...
بقیه اش رو یکی دیگه بگه من خسته شدم .

[setareh]

سلام به همه دوستان:
اقای مدیر ببخشید ولی چرا بقیه مطالب را یواش گفتید(من اموخته ام که........)لطفا یه کمی بلند تر تا ما هم از مطالبتون استفاده ببریم .باسپاس.

[زیبا.]

•آموخته ام که
راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است.
• آموخته ام که
زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند.
• آموخته ام
که پول شخصیت نمی خرد.
• آموخته ام که
تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند.
• آموخته ام که
خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم.
• آموخته ام که
چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد.
• آموخته ام که
این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان.
• آموخته ام که
وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد.
• آموخته ام که
هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم.

[مدیرهمدردی]

آموخته ام....
چشم ستاره بلند می گویم که ....
آموخته ام
گاه زخمهایی که به پا داشته ام
زیر و بم های زمین را به من آموخته است..

ما لازم است این به ظاهر شکستها را همیشه جزء انفکاک ناپذیر مسیر زندگی بدانیم و از قضا اگر درست بهره ببریم. خود نردبان رشدمون هست.

[setareh]

سلام:
ببخشید!!!اینجا میشه ساز مخالف زد؟؟؟ و اعتراف کرد:
می خوام بگم که تا حالانیاموخته ام که چقدر می تونم قوی باشم ،چقدر می تونم این دایره راحتی را بزرگ کنم و تحملم را گسترس بدم.
نیاموخته ام می تونم پنجره دیدم را به سوی افقها باز کنم و فقط جلوی پایم را نبینم .
نیاموخته ام معنای واقعی زندگی را،نه هنوز نیاموخته امکه فرق زنده بودن و نفس کشیدن با زندگی کردن چقدر زیاده.
نیاموخته ام اگر از جلد تن خارج شوم چقدر سبک بال و راحت به هرجا پر می گشایم .
نیاموخته ام معنای رنج را،الام و شدائدراوارمغانی را که با خود می اورد.
نیاموخته ام چگونه زیستن را.
نه !!!نیاموخته ام که می تونم با اراده خودم و خواست او که همه چیز به دست اوست ،به هر چه می خواهم برسم،پس زود نا امید می شوم.
نیاموخته ام قدر چیزهایی را که دارم بدونم ،قبل از اینکه اونها را ازدست بدم .
نه!!! نیاموخته ام چگونه رفتار کنم با پدرو مادر م ، معلمم،همسایه ام،دوستم ،همنوعم و.....
نیاموخته ام عشق را به معنای واقعی –نیاموخته ام مهربانی و وفارا –نیاموخته ام همدلی و صفارا –نیاموخته ام یکی شدن را_نیاموخته ام صبررا-نیاموخته ام سازگاری را.
نیاموخته ام که جهانی ورای جهان من وجود دارد ،پس خودم را محدود به من خود کرده ام و بااین محدودیت اجازه می دهم ترس بر من غلبه کند،نه !!!نیاموخته ام شجاعت را،توکل را.
هنوز نیاموخته ام که جایگاهی دارم والا،اگر بیاموزم همه اینها را.

[زیبا.]

سلام setareh عزیز ؛
سعی کن از این به بعد بیاموزی ........
• آموخته ام که
زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم.
• آموخته ام که
فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را
تصاحب خواهد کرد.
• آموخته ام که
آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم.
• آموخته ام که
لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد.
• آموخته ام که
نمی توانم احساسم را انتخاب کنم، اما می توانم نحوه برخورد با آنرا انتخاب کنم.
• آموخته ام که
همه می خواهند روی قله کوه زندگی کنند، اما تمام شادی ها و پیشرفتها وقتی رخ می دهد که در حال بالا رفتن از کوه هستید.
• آموخته ام که
بهترین موقعیت برای نصیحت در دو زمان است: وقتی که از شما خواسته می شود، و زمانی که درس زندگی دادن فرا می رسد.
• آموخته ام که
کوتاهترین زمانی که من مجبور به کار هستم، بیشترین کارها و وظایف را باید انجام دهم .

[setareh]

سلام زیبا ده عزیز:
چشم همه سعیم را می کنم که بیاموزم از شما خوبان .بیا موزم انچه نیا موخته ام تا کنون.شما خوبان هم مرا دعا کنید که بتونم بعداز اموختنم بکار گیرم انهاراو عالم بی عمل نباشم،مانند زنبوربی عسل .که دراینصورت بارو وظیفه ی خودرا سنگین کرده ام.
گفتم: زنبور،
زنبور عسل وقتی اموخت راه ورسم و طریقه ی جمع اوری عسل را تلاش میکند .برای تهیه یک گرم عسل برروی 6000 تا8000 گل می نشیندوبرای جمع کردن یک کیلوگرم عسل مسافتی معادل 7 برابر قطر زمین را پرواز می کند.
روح من برای بدست اوردن فضایل اخلاقی(عسل)چه تلاشی می کنه؟
خدایا !کمک کن وقتی اموختم به کار گیرم .خدایا!این توان را تو به مابده و پرپرواز.«امین»