سلام
نسبت به رفت و آمدهای همسرم، نوع برخوردهای در جمعش؛ صمیمیت بیش از حدش با جنس مخالف (پیر؛ جوون؛ نوجوون و کودک) کلا با همه صمیمیه و من روی نوع شخصیتش حساس شدم! نمی خوام مثل قبل گیر بدم؛ نمی خوام دائم تذکر بدم؛ نمی خوام اذیت بشم و اذیتش کنم؛ چه جوری در این زمینه بی خیال باشم؟
اصلا تنها راه حل این موضوع پذیرشه!!!!!!!!!!!
من همسرم رو دوست دارم و ایشون هم همین طور!وقتی توی خونه هستیم؛ سرشار از عشق و محبت هستیم؛ کلی ابراز احساسات کلامی و فیزیکی داریم! کلی با هم راحتیم! در کنار هم آرامش داریم! البته به غیر از اون یه باری که بعد از فوت پدرش توی این چهار ماه رابطه مون طوفانی شد!
همیشه، تا وقتی توی خونه با هم هستیم، هیچ احساس بدی ندارم! اما کافیه وارد جمعی بشیم؛ یا جمعی باشه که خانوم های فامیل و آشنا هم باشن! ناراحتم! می ترسم! می ترسم نکنه الان دوباره همسرم بخواد با همشون گرم بگیره و بگو؛ بخند داشته باشه!
البته، ایشون اصلا آدم هیز یا چشم ناپاک نیستند، فقط زیادی راحته! هیچ برنامه ی تفریحی هم نداره، تنها تفریحش رفت و آمد خونه ی فامیل هاست که اون هم باعث شده بیش از حد خودش رو نشون بده!
یعنی یه جورایی بعضی موقع ها فکر می کنم دیگه اصلا اون هیبت و مردونگی که باید برام جذاب باشه رو نداره! زیادی شوخی میکنه و همه ی زنها و دخترهای فامیل مثل خواهر براش می مون!
این مشکل رو یکبار برای همیشه باید حلش کنم و ببوسمش بذارمش کنار! چون زیادی به تحصیلات اهمیت میدم؛ همش فکر میکنم اگه یه آدم تحصیل کرده بود؛ بهتر میدونست که نباید جلوی خانومش اینقدر راحت با دیگران برخورد کنه!
شوخ طبعیش رو همه دوست دارن! خودم هم دوست دارم! اما چرا باید دوست داشته باشه که توی جمع خانوم ها باشه! دوست داشته باشه براشون خاطره و جوک تعریف کنه که همه هم باهاش راحت باشن! لطفا پرحرفیم رو ببخشید و کمکم کنید!
علاقه مندی ها (Bookmarks)