به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 21
  1. #1
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    آیا پذیرش تنها راه حل این مساله ست؟

    سلام
    نسبت به رفت و آمدهای همسرم، نوع برخوردهای در جمعش؛ صمیمیت بیش از حدش با جنس مخالف (پیر؛ جوون؛ نوجوون و کودک) کلا با همه صمیمیه و من روی نوع شخصیتش حساس شدم! نمی خوام مثل قبل گیر بدم؛ نمی خوام دائم تذکر بدم؛ نمی خوام اذیت بشم و اذیتش کنم؛ چه جوری در این زمینه بی خیال باشم؟
    اصلا تنها راه حل این موضوع پذیرشه!!!!!!!!!!!
    من همسرم رو دوست دارم و ایشون هم همین طور!وقتی توی خونه هستیم؛ سرشار از عشق و محبت هستیم؛ کلی ابراز احساسات کلامی و فیزیکی داریم! کلی با هم راحتیم! در کنار هم آرامش داریم! البته به غیر از اون یه باری که بعد از فوت پدرش توی این چهار ماه رابطه مون طوفانی شد!
    همیشه، تا وقتی توی خونه با هم هستیم، هیچ احساس بدی ندارم! اما کافیه وارد جمعی بشیم؛ یا جمعی باشه که خانوم های فامیل و آشنا هم باشن! ناراحتم! می ترسم! می ترسم نکنه الان دوباره همسرم بخواد با همشون گرم بگیره و بگو؛ بخند داشته باشه!
    البته، ایشون اصلا آدم هیز یا چشم ناپاک نیستند، فقط زیادی راحته! هیچ برنامه ی تفریحی هم نداره، تنها تفریحش رفت و آمد خونه ی فامیل هاست که اون هم باعث شده بیش از حد خودش رو نشون بده!
    یعنی یه جورایی بعضی موقع ها فکر می کنم دیگه اصلا اون هیبت و مردونگی که باید برام جذاب باشه رو نداره! زیادی شوخی میکنه و همه ی زنها و دخترهای فامیل مثل خواهر براش می مون!
    این مشکل رو یکبار برای همیشه باید حلش کنم و ببوسمش بذارمش کنار! چون زیادی به تحصیلات اهمیت میدم؛ همش فکر میکنم اگه یه آدم تحصیل کرده بود؛ بهتر میدونست که نباید جلوی خانومش اینقدر راحت با دیگران برخورد کنه!
    شوخ طبعیش رو همه دوست دارن! خودم هم دوست دارم! اما چرا باید دوست داشته باشه که توی جمع خانوم ها باشه! دوست داشته باشه براشون خاطره و جوک تعریف کنه که همه هم باهاش راحت باشن! لطفا پرحرفیم رو ببخشید و کمکم کنید!

  2. 2 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    del (چهارشنبه 22 تیر 90)

  3. #2
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 07 مهر 90 [ 00:42]
    تاریخ عضویت
    1390-4-14
    نوشته ها
    34
    امتیاز
    1,352
    سطح
    20
    Points: 1,352, Level: 20
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 48
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    36

    تشکرشده 37 در 21 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا پذیرش تنها راه حل این مساله ست؟

    عزیزم سلام
    حس میکنم زیادی حساسی که خصلت تقریبا همه خانوماست
    نگران نباش تو که میدونی شوهرت این ظوریه سعی کن همراهیش کنی نزار تنها تو جمعای زنونه بمونه باهاش باش و ضمنا یه وقتی اگه یه کار میکنه که به قول خودت جذبه مردونه داره ساده نگذر خیلی ذوق کن و بگو که بهش افتخار کردی به خاطر همین کارش
    اونقدری که فکر میکنی همسرت باید عوض شه خودتم نیاز به تغییر داری
    شاد باشی

  4. 2 کاربر از پست مفید lilio تشکرکرده اند .

    lilio (شنبه 08 مرداد 90)

  5. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    یکشنبه 18 فروردین 92 [ 09:26]
    تاریخ عضویت
    1390-3-21
    نوشته ها
    76
    امتیاز
    1,530
    سطح
    22
    Points: 1,530, Level: 22
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 70
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    133

    تشکرشده 135 در 55 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا پذیرش تنها راه حل این مساله ست؟

    سلام دوست عزيز. من هم دقيقاً مشكل شما رو داشتم وهنوز هم تا حدودي دارم. اين مسأله ربطي به تحصيلات نداره چون همسرمن تحصيل كرده هست. من هميشه از اينكه اينقدر با خانمهاي همكار وهمكلاسيش گرم ميگيره و خيلي راحته حرص مي خوردم. بهش مي گفتم چرا هميشه بايد دوروبرت زن باشه مگه تو همكارمرد نداري كه مسائل ومشكلات وحرفهات رو با اونا بزني. نسبت به تماس همكارهاي خانمش خيلي حساس بودم اونم ظاهراً مي گفت تقصيرمن نيست وقتي اونا كاري دارن و زنگ مي زنن منكه نمي تونم جواب ندم و ازاين جور حرفا. درنهايت عذرخواهي مي كرد وقول مي داد كه رعايت بكنه. ولي ازدست من ناراحت ميشدو به من مي گفت يعني تو فكرمي كني من حريم خصوصي ندارم وهرزني بخواد مي تونه وارد زندگي من بشه. خلاصه من مقصر نهايي شناخته مي شدم. اون هم دفعات بعد ودرموقعيت هاي مشابه باز كارخودش رو مي كرد وانگارنه انگار كه من بهش گفتم روي اين موضوع حساسم. ديدم قصد لجبازي با من نداره اين آدم ماهيتش اينه و من هم به خاطر همين اخلاقش جذبش شدم پس تلاش من براي تغيير همسرم بي فايدس وبايد خودم رو تغيير بدم. باخودم گفتم چرا فكر مي كنم كار اون اشتباهه شايد من مشكل دارم ونمي تونم راحت به ديگران اعتمادكنم شروع كردم به خودم مجوز دادن و افكار مثبت رو جايگزين افكار منفي كردم. چون به همسرم اعتماد داشتم ومورد مشكوكي ازش نديده بودم دست از كنترل اون برداشتم و تعيين حريم شخصي اش رو به عهده خودش گذاشتم.
    البته همسر من دنبال تأييد ديگران هست و هميشه تلاش مي كنه ديگران رو ازخودش راضي وخشنود نگه داره كه اين موضوع هم روي اين رفتارهاش بي تأثيرنيست.
    خيلي دوست دارم كارشناسان ومشاوران تالار علت رفتار اينچنين مرداني رو بگن و اينكه اين موضوع مي تونه توي زندگي ورابطه ام با همسرم مشكل ساز بشه يا نه طبيعي هست و من غيرطبيعي هستم:D

  6. 2 کاربر از پست مفید پارميدا تشکرکرده اند .

    پارميدا (شنبه 08 مرداد 90)

  7. #4
    ((( مشاور خانواده )))

    آخرین بازدید
    دیروز [ 12:04]
    تاریخ عضویت
    1386-6-25
    نوشته ها
    9,411
    امتیاز
    286,450
    سطح
    100
    Points: 286,450, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 99.4%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First ClassSocial50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    7
    تشکرها
    23,556

    تشکرشده 37,047 در 6,993 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: آیا پذیرش تنها راه حل این مساله ست؟

    با سلام و احترام
    شما باید وسواس های فکری و حساسیت های فردی خود را اصلاح کنید.
    خودتان دقت کنید تا حالا چندین بار به موضوع فوق اشاره کردم. اما شما باز این سئوال را مجددا تکرار می کنید منتظر چه جوابی هستید؟
    معجزه ای در کار نیست!
    باید خودتان را تغییر دهید.
    سعه صدر، تحمل بالاتر، بی خیالتر، پذیرش بیشتر، انتقاد کمتر، توصیه کمتر، کنترلگری کمتر و .....


    =============
    پاورقی:
    این پاسخ برای عموم مراجعان که مشکل شبیه به ایشون را دارند شاید مناسب نبشد، و صرفا با توجه به مشاوره های قبلی با این مراجع در مورد ایشان بیشتر صدق می کند.

  8. 8 کاربر از پست مفید مدیرهمدردی تشکرکرده اند .

    مدیرهمدردی (شنبه 08 مرداد 90)

  9. #5
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    RE: آیا پذیرش تنها راه حل این مساله ست؟

    "نگران نباش تو که میدونی شوهرت این ظوریه سعی کن همراهیش کنی نزار تنها تو جمعای زنونه بمونه باهاش باش "
    lilio عزیزم؛ من اصلا دوست ندارم که همیشه باشم که ایشون کاری که من دوست ندارم رو انجام بده؛ من دوست دارم وقتی که نیستم هم ایشون جوری رفتار کنه که حاکی از احترام به من باشه! بنابراین باید به راه حل های دیگه فکر کنم.
    "چون به همسرم اعتماد داشتم ومورد مشكوكي ازش نديده بودم دست از كنترل اون برداشتم و تعيين حريم شخصي اش رو به عهده خودش گذاشتم. " پارمیدای عزیز؛ دقیقا همینه! من به ایشون اعتماد کامل دارم؛ اصلا هیچ وقت نبوده که هیز باشه یا منظوری داشته باشه؛ بنابراین باید بیشتر روی جمله ی شما فکر کنم؛ تعیین حریم شخصیش به عهده ی خودش!
    "شما باید وسواس های فکری و حساسیت های فردی خود را اصلاح کنید" مدیر همدردی عزیز و محترم؛ از اینکه در تاپیکم شرکت کردید و نظر دادید بی نهایت ممنونم! اما در خصوص جمله ی بالا؛ یعنی شما فکر می کنید این انتظار که من از همسرم دارم که مراوداتش رو در جمع های زنونه؛ کمتر کنه، جزو حساسیتهای فردیه منه؟
    بچه ها! چرا من فکر می کنم که رعایت این موضوع و مراوده ی کمتر با خانوم ها؛ یه جور احترام و ارزش برای منه؟ چرا؟ چرا فکر میکنم سرسنگین بودن همسرم و رفتارهای در جمعش به من و شخصیت من برمیگرده؟
    بی خیالی همراه میشه با پذیرش و پذیرش یعنی تغییر باورهای ذهنی من!
    چه جوری میتونم باورهای ذهنیم و چارچوب های ذهنیم رو تغییر بدم؟


    "انتقاد کمتر، توصیه کمتر، کنترلگری کمتر "
    دارم تمام سعیم رو انجام میدم؛ تقریبا میشه گفت که دو هفته ای میشه که تصمیم گرفتم وقتی از یه جمعی بیرون می آییم، دیگه هیچ حرفی راجع به اون جمع و اتفاقاتی که درون اون افتاده نزنیم! یعنی من دیگه به هیچ وجه در مورد رفتارهایی که همسرم توی اون جمع زده؛ هیچ حرفی نمی زنم؛ البته خیلی خیلی سخته! بعضی موقع ها کم میارم و ناخودآگاه وقتی میبینه که من ناراحت هستم؛ ازم می پرسه من کار اشتباهی انجام دادم که ناراحت شدی؟
    اما من میخوام این دفعه به صورت ریشه ای همه چیز حل بشه! لطفا در مورد این دو تا جمله کمکم کنید!

    "بی خیالی همراه میشه با پذیرش و پذیرش یعنی تغییر باورهای ذهنی من!
    چه جوری میتونم باورهای ذهنیم و چارچوب های ذهنیم رو تغییر بدم؟"
    [/color][color=#9400D3]



  10. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 01 تیر 97 [ 15:49]
    تاریخ عضویت
    1390-2-11
    نوشته ها
    1,002
    امتیاز
    17,617
    سطح
    84
    Points: 17,617, Level: 84
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 233
    Overall activity: 18.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran10000 Experience PointsTagger Second Class
    تشکرها
    3,189

    تشکرشده 3,297 در 818 پست

    Rep Power
    113
    Array

    RE: آیا پذیرش تنها راه حل این مساله ست؟

    تا حالا ازش خیلی دوستانه خواستی به خاطره تو زیاد قاطی زنا نشه؟
    بهش بگو که کاملا اعتماد داری ولی این رفتارش ناراحتت می کنه .تو یه نامه بنویس تا بفهمه قصد دعوا نداری.تو نامه بنویس اگه می تونی به خاطره من رعایت کن
    (شوهره من بر عکس شوهره شماست و حتی به زور به زنا سلام می ده منم دوست دارم کمی عوض شه اما یه بار گفت دوست داری باهاشون بگم بخندم دیدم تحمل این رفتارش راحتتره دیگه چیزی نگفتم)

  11. کاربر روبرو از پست مفید رایحه عشق تشکرکرده است .

    رایحه عشق (پنجشنبه 23 تیر 90)

  12. #7
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: آیا پذیرش تنها راه حل این مساله ست؟

    دل عزيز


    پذيرش ابدا معناي بي خيالي و سيب زميني شدن نمي دهد . اما به اين معني هم نيست كه شما از جايگاه كنترل گرايي بخواهي افسار فكر - احساس - عملكرد يك انسان ديگر را به دست بگيري كه يك امر محال است و.....

    پذيرش يعني چشم خود را به روي واقعيتهاي زندگي باز كنيم . شما اين مرد را روز اول همينگونه ديده بوديد و همين مرد همين ميزان شوخي و بگو بخندي را داشته و...........حالا امروز تصميم گرفته اي كه امروز او را كنترل كني ! محدودش كني و.....! مي بيني اين امكان فعل محال است حال تصميم داري خودت را تغيير بدهي ( كه خيلي هم عالي است ) اما يادت باشه براي تغيير كردن و در نتيجه يك در صد ناچيز تغيير ديدن بايد مفاهيم كلمات را درست درك كنيم .




    پذيرش يعني اينكه تو به اين باور برسي كه همسرت را همينگونه انتخاب كرده اي و در مورد ازدواج با او تصميم به ازدواج گرفته اي ولي امروز چه چيزي باعث مي شود كه از بذله گويي و اجتماعي بودن او ناراحت شوي ؟!

    و نكته ي ديگر اينكه وقتي بحث تغيير به ميان مياد نياز هست كه به شكل هماهنگ عادت هاي فكري - عملي - احساسي خود را تغيير دهيم . تغيير از يك نقطه آغاز مي شود اما همه ي جوانب وجودي ما را تحت پوشش قرار مي دهد .

    دليل ناراحتي و عدم رضايت در درون توست . يادت باشد هيچ كس قادر نيست كه ما را ناراحت كند مگر به اجازه ي خودمان .

    حال علت ناراحتي و آرزوي تغيير دادن و....!

    ببين از جايگاه ترس بر روي همسرت تمركز مي كني يا از جايگاه حسادت . ببين اگر او نزد ديگران عزيز و مطلوب باشد چه ترسي در تو بيدار مي شود و باز ببين اين ترس واقعي است و يا ترس غير واقعي .


    و اما باورهاي ذهني


    ابتدا بنشين و با خودت فكر كن
    چه كسي گفته كه باورهاي ذهني تو درست است و باورهاي ذهني ديگران غلط ؟ اين درست و غلط را از كجا آورده اي ؟‌ خودت درست و غلطش را تعريف كرده اي و يا يكي ديگر برايت تعريف كرده ( يكي ديگر منظورم اجتماع - خانواده - دوست و....است ) و باز بنشين و فكر كن كه چرا دلت مي خواهد كه باورهاي ذهني خودت را كه هيچ گارانتي بر درست و نادرستي آن وجود ندارد ، به ديگران منتقل كني و آنها را وارد چارچوبهاي از پيش تعيين شده ي خودت بياري وقتي هيچ مشخص نيست كه اين درست و غلطها و .....از كجا آمده اند و تجربه ي خودت هستند و يا ديگران و يا .................
    و خلاصه اينكه ريشه ي كنترلگري ات را پيدا كن . ببين از جايگاه كدام كمبود و ترس اقدام به كنترلگري مي كني ( ضمن اينكه اين حرفها معناي درست و غلط بودن چهارچوبهاي ذهني تو و يا همسرت نيست ، بلكه فقط براي اين است كه به فكر واداشته بشوي و ......)

    و باز اينكه

    ديدگاهت را از ازدواج بنويس . يك ازدواج اهداف شخصي و اهداف جمعي دارد . اهداف شخصي خودت را شناسايي كن ( اهداف شخصي به معناي آرزوهاي شخصي تو در مورد همسرت و تغيير در او نيست ) و يك سري اهداف جمعي و گروهي هم دارد كه آنها را هم بنويس و بررسي كن . كاملا خارج از فضاي رويا پردازي و به شكل واقعي و به دور از فضاي قياس و قضاوت و ..........

    ارزش هايي كه با اين ازدواج حاصل شده را به روي كاغذ بياور مثل ارزش معنا - امنيت عاطفي - امنيت خانوادگي و.....ببين اگر در هر امنيتي دچار مشكل ( فكري - احساسي - عاطفي ) هستي از جايگاه كدام ترس است و چرا و ....و در نهايت برايش راه حل پيدا كن .

    در پايان حس رضايت و عدم رضايت و خوشحالي و ناراحتي همه در وجود خود توست بيرون تو خبري نيست . خودت را واكاوي كن و توصيه ديگر اينكه بيشتر كتاب بخوان و روي آگاهي - توانايي - مهارتهاي خودت كار كن و ياد بگير كه وجود مستقلي داشته باشي در عين حال كه در ميان جمع زندگي مي كني و............به تفاوتها و ويژگي هاي شخصيتي افراد حتي اگر عنوان شوهر را يدك بكشد احترام بگذار .

  13. 9 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (شنبه 25 تیر 90)

  14. #8
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    RE: آیا پذیرش تنها راه حل این مساله ست؟

    آنی عزیزم و همه ی دوستان خوبم؛ به تاپیکم سر بزنید و کمکم کنید که مشکلم رو ریشه ای حل کنم؛ آنی جان! تمام آنچه را که از خوندن پاسخت و فکر کردن به تک تک کلماتش برداشت کردم رو برات می نویسم. دوست دارم که قدم به قدم به نتایج خوبی برسیم.
    پذيرش ابدا معناي بي خيالي و سيب زميني شدن نمي دهد . اما به اين معني هم نيست كه شما از جايگاه كنترل گرايي بخواهي افسار فكر - احساس - عملكرد يك انسان ديگر را به دست بگيري كه يك امر محال است و.....[color]

    دارم از جایگاه کنترل گری به زندگیم آسیب میزنم و این رو دیشب همسرم بهم گفت که دیگه نمی تونم گیر دادن هات رو تحمل کنم؛ خسته شدم! و این صحبت شما درسته که من نمی تونم افسار فکر -احساس- و عملکرد یک انسان دیگه رو به دست بگیرم؛ من همچین حقی ندارم!

    "پذيرش يعني چشم خود را به روي واقعيتهاي زندگي باز كنيم ."
    مسئولیت انتخابم رو بپذیرم. من این مرد رو؛ مردی که راحته، اهل بگو، بخند با هر آدمی هست رو بدون هیچ گونه اجباری انتخاب کرده ام!
    "شما اين مرد را روز اول همينگونه ديده بوديد و همين مرد همين ميزان شوخي و بگو بخندي را داشته و..........."

    ما روز اول خواستگاری در مدت یک ساعت صحبت، کلی خندیدیم. پس این مرد، همون مردیه که من روز اول با اون احساس راحتی کردم؛ بدون هیچ فکری! همه باهاش راحت اند، پس همه می تونن خیلی راحت بهش نزدیک بشن! پس من می ترسم که عشق و احساس این مرد رو از من بگیرن! (من نباید کنترلش کنم؟ من نباید محدودش کنم؟ آیا این ترس من واقعیه؟ آیا راحتی همسر من با دیگران نشانه ی اینه که می خواد با همه صمیمی بشه بدون هیچ مرزی؟؟
    همسر من یه مردٍ 28 ساله ست که تمام اطرافیان، دوستان، آشنایان، و دیگران از نظر اون مثل خواهر می مونن!
    همسر من به همون میزانی که با من راحته، با همه راحته! پس فرق من با دیگران چیه؟

    می خوام به عمق افکارم پی ببرید!

    "پذيرش يعني اينكه تو به اين باور برسي كه همسرت را همينگونه انتخاب كرده اي و در مورد ازدواج با او تصميم به ازدواج گرفته اي ولي امروز چه چيزي باعث مي شود كه از بذله گويي و اجتماعي بودن او ناراحت شوي ؟! "

    1. حس مالکیت؛ اینکه تمام احساس، خنده، محبت و عشق او برای منه! نه هیچ کس دیگه ای! این احساس باعث میشه که محدودش کنم!
    2. حس تایید و تشویق دیگران بابت انتخابم!
    حرف های دیگران، اینکه دیگران تحسینم کنند که من چه انتخاب خوب و درستی داشتم! در واقع تایید مطالبی که از نظر من درست هستند! تایید آن افکاری که در ذهن من جا افتاده که درسته!

    و نكته ي ديگر اينكه وقتي بحث تغيير به ميان مياد نياز هست كه به شكل هماهنگ عادت هاي فكري - عملي - احساسي خود را تغيير دهيم

    می خوام درک کنید که چه اتفاقی اون لحظه در وجود من می افته!
    عادت های فکری (فکر می کنم الان دیگران میگن؛ چقدر این مرد سبکه! فکر می کنم من مردی رو انتخاب کردم که همه ی احساسش برای دیگرانه! اون مردی نیست که بشه بهش اعتماد کرد! اون از بی عقلی و بی فکری این قدر حرف میزنه! فکر میکنه با پرحرفی میتونه جلب توجه بکنه!
    اون یه مرد کادو شده و دست نخورده نیست! همه می تونن روش تسلط داشته باشن و دستخوش تغییرش کنن! چقدر رفتارهاش بچه گانه ست! اون با گفتن تمام افکارش داره تاییده کاذب میگیره!
    اصلا هیچی نداره که من کشفش کنم! همه ی زیر و بم اخلاقش و شخصیتش رو می دونم!)
    عادت های عملی (اخم می کنم؛ لبخند ملیح میزنم؛ سکوت می کنم و میرم تو هم، چیزی نمی گم و فقط گوش می کنم، با ناراحتی نگاهش می کنم، باهاش حرف نمی زنم، وقتی برگشتیم هیچ حسی از نظر جنسی و جسمی نسبت بهش ندارم! وقتی بغلم میکنه، نمی تونم به عنوان یه همسر بپذیرمش!)
    احساسی ( حس می کنم برای من نیست؟ حس می کنم برای همه ست؟ حس می کنم مثل یه دوست میمونه برام که فوقش نمی تونم تحمل کنم و از هم جدا میشیم؟)


    "تغيير از يك نقطه آغاز مي شود اما همه ي جوانب وجودي ما را تحت پوشش قرار مي دهد . "
    باید از افکارم شروع کنم!

  15. 2 کاربر از پست مفید del تشکرکرده اند .

    del (شنبه 08 مرداد 90)

  16. #9
    عضو همراه آغازکننده

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    RE: آیا پذیرش تنها راه حل این مساله ست؟

    "دليل ناراحتي و عدم رضايت در درون توست . يادت باشد هيچ كس قادر نيست كه ما را ناراحت كند مگر به اجازه ي خودمان .

    حال علت ناراحتي و آرزوي تغيير دادن و....!"
    من دوست دارم همیشه نمره ای عالی نبود، خیلی خوب باشه! در انتخاب همسر هم فکر می کنم باید سطح خودم و همسرم و زندگیم رو به اون جا برسونم، یه حس غرور که همه چیز خوبه!
    تایید انتخابم؛ یعنی میخوام بگم که
    تمام سرزنش ها و گفته هاتون اشتباه بود؛ می بینید که همسر من چقدر خوبه! موفقه و قابل پذیرشه! من تونستم ثابت کنم که سطح من و همسرم یکیه! (آخه! من از اولش خیلی سرزنش شدم از طرف خانواده ام به خاطر انتخاب همسرم؛ بخاطر تحصیلات و همین طور سطح فرهنگ شخصی خودم و همسرم!)

    ببين از جايگاه ترس بر روي همسرت تمركز مي كني يا از جايگاه حسادت . ببين اگر او نزد ديگران عزيز و مطلوب باشد چه ترسي در تو بيدار مي شود و باز ببين اين ترس واقعي است و يا ترس غير واقعي .

    من فکر می کنم جایگاه ترس نیست؛ اما در مورد جایگاه حسادت برام توضیح بده که یعنی چی؟
    [color=#000000]چه كسي گفته كه باورهاي ذهني تو درست است و باورهاي ذهني ديگران غلط ؟ اين درست و غلط را از كجا آورده اي ؟‌ خودت درست و غلطش را تعريف كرده اي و يا يكي ديگر برايت تعريف كرده ( يكي ديگر منظورم اجتماع - خانواده - دوست و....است )

    یه تلقین، شاید هم اون چیزهایی که من در احادیث و شرع مون دیدم! (حس مردونگی و جذبه داشتن، اون هیبتی که از یه مرد میشه سراغ داشت، به نقل از یه حدیث از امام علی (ع) که شوخی زیاد هیبت یه مرد را از بین می برد.) و حس احترام با رفتارهای کوچیک در جمع!
    من اصلا اعتقادی به اینکه باورهای ذهنی دیگران غلطه ندارم! من میگم و اصرار دارم بر درست بودن باورهای ذهنی خودم!
    این سرسنگین بودن و متین بودن، سکوت بیشتر، و پذیرش بیشتر، عاقل تر شدن با این رفتارها همه ی اون تلقین جامعه ست، اون چیزی که از کودکی به من گفتن! دیگران برام تعریف کرده اند! توی احادیث با توجه به درست بودن تمام گفته های اسلام؛ به این باور رسیدم که شوخی زیاد از هیبت یه مرد میکاهد!



  17. کاربر روبرو از پست مفید del تشکرکرده است .

    del (شنبه 08 مرداد 90)

  18. #10
    عضو پیشرو

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 23 آذر 91 [ 09:19]
    تاریخ عضویت
    1387-10-07
    نوشته ها
    4,074
    امتیاز
    23,640
    سطح
    94
    Points: 23,640, Level: 94
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 710
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    16,488

    تشکرشده 16,567 در 3,447 پست

    Rep Power
    425
    Array

    RE: آیا پذیرش تنها راه حل این مساله ست؟

    دل يكبار خيلي دقيق پست هاي خودت را بخوان و دقت كن جواب سئوالهاي خودت را در بخش هاي مختلف پستهاي قبل داده اي . پس وقتي خودت مي داني دوباره گويي من اتلاف وقت است .

    براي نمونه چند قسمت را برايت مي گذارم تا خودت روي پست ها و حرفهايت دقت كني


    ببين از جايگاه ترس بر روي همسرت تمركز مي كني يا از جايگاه حسادت . ببين اگر او نزد ديگران عزيز و مطلوب باشد چه ترسي در تو بيدار مي شود و باز ببين اين ترس واقعي است و يا ترس غير واقعي .

    من فکر می کنم جایگاه ترس نیست؛اما در مورد جایگاه حسادت برام توضیح بده که یعنی چی؟


    عادت های فکری (فکر می کنم الان دیگران میگن؛ چقدر این مرد سبکه!
    ( ترس از حرف مردم و قضاوت ) فکر می کنم من مردی رو انتخاب کردم که همه ی احساسش برای دیگرانه! اون مردی نیست که بشه بهش اعتماد کرد! اون از بی عقلی و بی فکری این قدر حرف میزنه!فکر میکنه با پرحرفی میتونه جلب توجه بکنه! ( كلا قضاوت و بي اعتمادي ومن خوب - او بد و ...)



    از اين دست سوال و پرسش ها در هر پست فراوان داري نازنين . خودت دقت كن .وقتي مشكلات ديدگاهي خودت را ريشه يابي كني راهكار يابي هم طبيعتا آسان خواهد شد .

  19. 3 کاربر از پست مفید ani تشکرکرده اند .

    ani (یکشنبه 02 مرداد 90)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آيا طلاق بهترين راه حل براي من هست؟
    توسط darya.f در انجمن درگیری و اختلاف زن و شوهر
    پاسخ ها: 79
    آخرين نوشته: یکشنبه 22 مرداد 91, 16:33
  2. چطور دو نام کاربری مشابه ممکن است؟!
    توسط هستی در انجمن پیشنهادات ،انتقادات و مشکلات تالار
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: سه شنبه 13 تیر 91, 16:24
  3. من نذاشتم یا خدا نخواست؟ درد های درونم رو چطور درمان کنم؟
    توسط sarshar در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 14
    آخرين نوشته: شنبه 05 فروردین 91, 00:41
  4. X:X اندازه قلب شما چقدر است؟
    توسط فرشته مهربان در انجمن خودآگاهی
    پاسخ ها: 2
    آخرين نوشته: شنبه 29 بهمن 90, 17:12
  5. کمک کردن به دیگران وظیفه ی ماست؟!
    توسط چشم بارانی در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: یکشنبه 21 آذر 89, 15:57

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 11:06 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.