سلام خسته نباشید
من حسین هستم
6ماه که عقد کردم-خودم یزدی و خانومم تبریزی هستیم-هردو دیپلم و من تو کارخونه داروسازی کار میکنم-6سال با برادرش همکلاس و دوست خیلی صمیمی بودیم-خانومم از بین 8تا خاستگار منو انتخاب کرد ولی حدود 4ماه که همسرم به من میگه بهت هیچ احساسی ندارم-میترسم زندگی کنم-میترسم تنها بشم-میگه به قیافت حساس شدم(پوستم سبزه هست) و....ولی وقتی منو میبینه و پیشم میشینه همدیگرو بقل میکنیم و میبوسمش و میگه وقتی پیشمی این فکرها نمیاد تو ذهنم
من خیلی بهش علاقه دارم و دوستش دارم--همش میگه بیا جدا بشیم ولی بارها بهش گفتم که دوستت دارم و طلاقت نمیدم
بهش میگم بریم خرید میگه حوصله ندارم و...----در ماه 2بار واسش گل میگیرم و روز عقدمون هم یه گل جدا گانه--هدیه واسش میگیرم---هر دفعه میگم بریم مشاوره قبول میکنه ولی نمیره وقت بگیره
دارم دیوونه میشم---میشه درست حساب راهنماییم کنید
علاقه مندی ها (Bookmarks)