به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 30
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 87 [ 17:56]
    تاریخ عضویت
    1387-2-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    3,633
    سطح
    37
    Points: 3,633, Level: 37
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    Question +نمیتونم درک کنم چطوری تونست

    سلام
    من 24 سالمه یک ساله پیش با یه پسر 23 ساله به اسم علی از طریق چت آشنا شدم اول فقط دوستی بود بعد از 6 ماه من خواستم ازش جدا بشم چون میدونستم رابطه دوستی آخر عاقبت نداره ولی از یک طرفم بهش علاقه مند شده بودم .موضوع جدایی رو که مطرح کردم ازم خواست باهاش ازدواج کنم منم قبول کردم بعد تصمیم گرفتیم تا درسش تموم نشده این موضوع را با مامانش مطرح نکنه ، تا درسش تموم شد من پدرم فوت کرد بنابر این چند ماه دیگم با هم رابطه (سالم) داشتیم ،2 ماه از فوت پدرم گذشت و از لحاظ روحی به شدت داغون بودم تنها کسی که بهم روحیه می داد علی بود اینقدر بهم ابراز علاقه می کرد و برام کادو می خرید که من باورم شده بود واقعا دوستم داره و یه لحظم نمیتونه ازم دور بمونه تمام زندگیم شده بود قرار شد موضوع را به مامانش بگه منم به مامانم گفتم و منتظر بودیم که مامانشو راضی بکنه و بیاد خواستگاری یه روز بهم زنگ زد و گفت میخوام ببینمت رفتیم یه کافی شاپ نشست بعد از یه کم مقدمه چینی گفت آدم به خاطر از دست ندادن بعضی چیزها باید بعضی چیزهای دیگرو از دست بده من به مامانم گفتم مامانم اجازه نداد باهات ازدواج کنم بهم گفته تو هنوز بچه ای و اگه بخوام با تو ازدواج کنم باید قید مامانمو بزنم که این کارو نمی کنم، به همین راحتی یه کمم گریه کرد و رفت حالا من موندم با یه عالمه سوال تو ذهنم باورم نمیشه هنوز باورم نمیشه یه رابطه عاشقانه به همین راحتی تموم بشه نمیتونم فراموشش کنم هیچ کس نمیتونه منو درک کنه نمتونن بفهمن من چی میکشم من این وسط مثل یه مترسک بودم

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 28 خرداد 88 [ 14:34]
    تاریخ عضویت
    1386-11-05
    نوشته ها
    375
    امتیاز
    8,632
    سطح
    62
    Points: 8,632, Level: 62
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 118
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    683

    تشکرشده 715 در 251 پست

    Rep Power
    54
    Array

    RE: نمیتونم درک کنم چطوری تونست

    عروسکی بودم برات...که تو بهم نفس دادی
    دلمو یه روز خریدی.... فرداش آوردی پس دادی
    بگو برات من چی بودم..... عروسک مغازه ای.....
    .
    .
    .
    دوست عزیزم. سلام. من درکت می کنم. خیلی سخته آدم با کسی رؤیاهاشو بسازه و بد یهو همش نقش بر آب بشه. کاشکی قبل از اینکه روابط آغاز بشن یه کسی آدمو راهنمایی می کرد و نمی گذاشت از اول اسیر این جور روابط اشتباهی بشیم. شاید اگه قدرت عقل و منطق در تصمیم گیری هامون از نیروی احساسات پیشی می گرفت اینقدر ضرر نمی کردیم. حالا هم اما طوری نشده . سعی کن خودتو با کارهای مورد علاقه ات سرگرم کنی تا بیش از این روح و روانت آسیب نبینه. فقط یه نصیحت: برای رهایی از این بحران هرگز به ایجاد یه رابطه تازه اقدام نکن. چون به مثابه از چاله در اومدن و تو چاه افتادنه....

  3. 3 کاربر از پست مفید آتنا تشکرکرده اند .

    آتنا (سه شنبه 17 اردیبهشت 87)

  4. #3
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 مهر 87 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1386-11-01
    نوشته ها
    642
    امتیاز
    5,809
    سطح
    49
    Points: 5,809, Level: 49
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    470

    تشکرشده 496 در 278 پست

    Rep Power
    81
    Array

    RE: نمیتونم درک کنم چطوری تونست

    بايد قوي باشي و به اينكه چرا اينجوري شد و چرا اينكارو كرد فكر نكني به اين فكر كن كه زندگي هنوز در جريانه و تو بايد چه بخواي چه نخواي زندگي كني پس سعي كن كه اين زندگي رو خودت به بهترين نحو رقم بزني / مي گي اشتباه كردي . مي گي نبايد گولشو مي خوردي مي گي مترسك بودي . خب از اين به بعد نباش از اين به بعد سعي كن درست زندگي كني گذشته كه گذشته و تو كاري نمي توني بكني نه مي توني برگردي به عقب نه مي توني اونو به زور بكشوني سمت خودت پس سعي كن الان زندگي خودتو درست رقم بزني طوري كه در اينده نگي باز چرا اينجوري شد باز چرا اشتباه كردم غم و قصه رو بزار كنار و يك تصميم تازه بگير قوي باش و به اينده و حال فكر كن نه گذشته . يا علي

  5. 2 کاربر از پست مفید honarmand تشکرکرده اند .

    honarmand (سه شنبه 17 اردیبهشت 87)

  6. #4
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 16 دی 00 [ 13:32]
    تاریخ عضویت
    1386-11-26
    محل سکونت
    تهران بزرگ
    نوشته ها
    1,452
    امتیاز
    50,483
    سطح
    100
    Points: 50,483, Level: 100
    Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    VeteranCreated Blog entryTagger First Class50000 Experience Points
    نوشته های وبلاگ
    1
    تشکرها
    2,842

    تشکرشده 3,286 در 817 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتونم درک کنم چطوری تونست

    سلام

    خوش است خلوت اگر يار ، يار من باشد

    نه مــن بسوزم و او شـمـع انجمن باشد

    من آن نگين سليمان ، به هيچ نستانم

    كــه گــاه گـــاه بر او دست اهرمن باشـد



    كـــــســي كـــــــه رفـــــــت ارزش فـــــــكر كــــــــردن نــــــدارنــــــــد

  7. #5
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    سه شنبه 16 فروردین 90 [ 16:16]
    تاریخ عضویت
    1386-11-16
    نوشته ها
    385
    امتیاز
    5,034
    سطح
    45
    Points: 5,034, Level: 45
    Level completed: 43%, Points required for next Level: 116
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    442

    تشکرشده 467 در 211 پست

    Rep Power
    55
    Array

    RE: نمیتونم درک کنم چطوری تونست

    نداجان
    فوت پدرت رو تسلیت می گم ما رو در غم خودت شریک بدون توی این وضعیتی که داری سعی کن خودتو نبازی کسی که ارزش تو رو نداشته باشه همون بهتر که هیچ وقت نباشه خودت رو ناراحت نکن مطمئن باش که خدا خیر و صلاح بنده هاشو می خواد ....

  8. کاربر روبرو از پست مفید آهو تشکرکرده است .

    آهو (یکشنبه 15 اردیبهشت 87)

  9. #6
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    سه شنبه 13 مهر 89 [ 16:10]
    تاریخ عضویت
    1387-1-19
    نوشته ها
    1,801
    امتیاز
    13,034
    سطح
    74
    Points: 13,034, Level: 74
    Level completed: 46%, Points required for next Level: 216
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    954

    تشکرشده 992 در 530 پست

    Rep Power
    198
    Array

    RE: نمیتونم درک کنم چطوری تونست

    سلام ندا
    تو رو خدا نگو كسي نمي تونه منو درك كنه. صادقانه مي گم كه اين صحنه اي كه تو ديدي رو منم ديدم و واقعاً برام سخت بود.
    وقتي اتفاق بدي براي آدم مي يفته كه آدم هيچ دخالتي توش نداره و بي گناه بي گناه ديگران تصميم مي گيرن و عمل مي كنن و تو فقط بايد نظاره گر باشي واقعاً زجر آوره. عليرغم اينكه مي گي كسي نمي تونه منو درك كنه، من با جرءت مي گم كه دركت مي كنم و دقيقاً مي فهمم چي مي گي. قرار نيست فراموشش كني، چون گذشته و روزهاي جووني آدم دستمال كاغذي نيست كه نخواستيش بندازي دور و فراموش كني. اما مي توني سعي كني به نبودنش توي زندگيت عادت كني و به خودت بقبولوني كه اينطوري به نفع تو هم بوده. شعار من در اكثر پستها اينه كه صبر پيشه كن. به تو دوست عزيز هم مي گم صبر داشته باش و بگذار گذشت زمان كمكت كنه . با صبر تو همه اوضاع درست خواهد شد. منظورم اين نيست كه اون آقا بر مي گرده..نه! منظورم اينه كه زندگيت طوري مي شه كه تو از اين روزهاي سختي كه توش هستي فقط به عنوان يه خاطره بهش نگاه مي كني بدون اينكه اذيت بشي.
    خواهش مي كنم صبر و بردباري داشته باش و از اين سئوالهايي كه چرا اينطور شد چرا اونطور شد نپرس.
    سرتو به زندگيت، درس،‌شغل و يا هر چيز ديگه اي مي توني گرم كني. در كنار مادرت باش و او را درك كن چون او هم شريك چندين ساله زندگيش را از دست داده .
    به آينده اميدوار باش

  10. 2 کاربر از پست مفید دانه تشکرکرده اند .

    دانه (یکشنبه 15 اردیبهشت 87)

  11. #7
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 87 [ 17:56]
    تاریخ عضویت
    1387-2-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    3,633
    سطح
    37
    Points: 3,633, Level: 37
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتونم درک کنم چطوری تونست

    سلام به همه
    ممنون از راهنمایی هایی که کردین ولی مثل اینکه مشکله منو هیچ کس نتونست بفهمه من نمیتونم فراموشش کنم از صبح تا عصر توی محیط کارم تنهام همش دارم گریه می کنم یعنی دسته خودم نیست عصرا میرم کلاس زبان که سرم گرم باشه بهش فکر نکنم شب که میرم تو خونه بدتر از همه جا من هستمو مامانم یه شام با هم می خوریم بعد میشینیم از خاطرات بابا تعریف می کنیم و گریه می کنیم زندگی من همش شده گریه روزا همه شده تکراری (کار، گریه،کلاس زبان،خونه،شام،گریه ،خواب )دوباره صبح روز بعد میشه و من باید همین کارارو شروع بکنم یه چیز خنده دار بهتون بگم ؟من لیسانس روانشناسی دارم !! شنیدین میگن کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره ؟ ماجرای منم همینطوره توی یه برزخ هستم که نمیدونم چه جوری ازش بیام بیرون صبحها دلم نمی خواد بیام سره کار عصرا دلم نمیخواد برم خونه دوست دارم برم یه جا فریاد بزنم شاید این بغض تو گلوم خالی بشه خواهش می کنم کمکم کنید شماها بگید چه جوری از دست این احساس تنهایی وحشتناک خلاص بشم باید بگم من الان 3 ماهه بابامو و 21 روزه عشقمو از دست دادم

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    شنبه 20 مهر 87 [ 10:04]
    تاریخ عضویت
    1386-11-01
    نوشته ها
    642
    امتیاز
    5,809
    سطح
    49
    Points: 5,809, Level: 49
    Level completed: 30%, Points required for next Level: 141
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran5000 Experience Points
    تشکرها
    470

    تشکرشده 496 در 278 پست

    Rep Power
    81
    Array

    RE: نمیتونم درک کنم چطوری تونست

    به نظر من شما به جاي كلاس زبان بايد يك كلاس تفريحي ثبت نام مي كردين مثل اروبيك ، رقص يا از اين جور چيزها كه بتونه روحيتون عوض كنه كلاس زبان كه بدرد اين حال و روز نمي خوره بدتر ادم و كسل مي كنه حتما حتما برو كلاس ورزشي و سعي كني روزي يك ساعت در پارك قدم بزني

  13. کاربر روبرو از پست مفید honarmand تشکرکرده است .

    honarmand (یکشنبه 15 اردیبهشت 87)

  14. #9
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 18 آذر 87 [ 17:56]
    تاریخ عضویت
    1387-2-14
    نوشته ها
    9
    امتیاز
    3,633
    سطح
    37
    Points: 3,633, Level: 37
    Level completed: 89%, Points required for next Level: 17
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    1
    تشکرشده 1 در 1 پست
    Rep Power
    0
    Array

    RE: نمیتونم درک کنم چطوری تونست

    سلام دوستای عزیزم
    امروز حالم خیلی بهتره یعنی سعی کردم دیگه گریه نکنم البته باید بگم توی این یک هفته 3 بار با صدای مشاور تماس گرفتم و با یه خانم که خیلی خوب راهنماییم می کنه صحبت کردم تا تونستم تحمل کنم با علی تماس نگیرم خیلی دوست داشتم که مدیر همدردی هم راهنماییم می کردند خیلی خوشحالم که این سایتو پیدا کردم خیلی خوبه که میام می بینم تنها من نیستم که این بلا سرم اومده هر روز از صبح تا عصر مرتب میام سر می زنم که اگه بازم جوابی برام گذاشتین بخونم در واقع یه جوری بهم %

  15. #10
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    پنجشنبه 05 آذر 88 [ 20:13]
    تاریخ عضویت
    1386-9-26
    نوشته ها
    215
    امتیاز
    19,653
    سطح
    88
    Points: 19,653, Level: 88
    Level completed: 61%, Points required for next Level: 197
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran10000 Experience Points
    تشکرها
    513

    تشکرشده 537 در 283 پست

    Rep Power
    38
    Array

    RE: نمیتونم درک کنم چطوری تونست

    دوست خوبم اميدوار باش و هيچوقت اميدت رو از دست نده من خيلي خوشحالم كه داري با مشكلت مبارزه ميكني حتما موفق ميشي برات دعا مي كنم .


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نمیتونم فکر کردن رو متوقف کنم
    توسط miami در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: شنبه 18 دی 95, 19:14
  2. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: دوشنبه 26 بهمن 94, 19:57
  3. پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: شنبه 04 بهمن 93, 09:48
  4. اگه میتونید مشکل منو حل کنید! عمرا بتونید!!!
    توسط ghoghnus در انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر
    پاسخ ها: 25
    آخرين نوشته: شنبه 04 تیر 90, 10:25

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 23:29 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.