سلام دوستای عزیز...
من 22 سالمه و نزدیکه یه ساله که ازدواج کردم و شوهرمم 23 سالشه...
توی این مدتی که ازدواج کردم متوجه خیلی اخلاقای بد شوهرم شدم که واقعا افسرده و نگرانم کرده...اما چون دوسش دارم سعی کردم کاری کنم اخلاقاشو کناربزاره و کمکم درست شه اما باز بی فایدست..
یکی از این اخلاقای بدش کتک زدنه...فقط کافیه عصبانی بشه و من حرفی بزنم منو میگیره زیر باد کتک و تا دلش بخواد منو می زنه تا من بگم غلط کردم و بعد بی خیال شه..البته 1ساعت بعدش میاد کلی دورو ورمو میگیره و سعی می کنه از دلم دربیاره منم احساساتی سری گول می خورم..خیلی با خودم فکر کردم و سعی کردم جلوی این رفتار بدشو بگیرم بهش گفتم عصبی شدی برو بیرون و وقتی آروم شدی بیا خونه و الان اوضاع کمی بهتر شده اما من از ترس کتک کاری نمی تونم هیچ مخالفتی با شوهرم بکنم...مثلا دیروز یه جایی رفت که به من دروغ گفت و من خیلی عصبانی بودم گفتم چرا دروغ گفتی و فقط و فقط سکوت کرد و الانم در حالت قهر هستیم و منم اگه بخوام باهاش دوست باشم اون پسم می زنه..
این مدت از ترس خیلی چیزا عادت کردم همه غم و غصه هامو توی دلم بریزم و شدم یه دختر افسرده که جرئت هیچ کاری رو نداره..درسم تموم شده و هرچه به شوهرم میگم کلاس برم و یا برم باشگاهی جایی از این تنهایی دربیام قبول نمی کنه..فقط توی خونه تنهام تا بیاد خونه و وقتی میاد خونه هم یا پای لب تاپ یا زود می خوابه و من فقط گریه می کنم..
اینقدر وضع روحیم بد شده که اعتماد به نفسمو از دست دادم نمی تونم خودمو کنترل کنم..دلم می خواد این ترسا رو بریزم بیرون و منم مثل همه به خودم این اجازه رو بدم که وقتی عصبی ام خودمو خالی کنم و نریزم تو دل خودم که اونقدر قوی باشم که شوهرم اجازه نده به خودش هرطور دوست داشته باشه باهام رفتارکنه و یه کاری بکنم..دیگه خسته شدم از بس گریه کردم و سعی کردم برای نجات زندگیمون باهاش کنار بیام...
من خودم کاردانی کامپیوتر خوندم و شوهرم کاردانی حسابداری الانم مغازه داره.حتا بیشتر اوقا شوهرم میگه که واقعا من موندم چقدر تو صبر داری ..تو رو خدا مشاورای عزیز کمکم کنید..هرچه به شوهرم گفتم بریم مشاوره نمیاد و نمی زاره منم برم..دیگه داروم داغون میشم...
علاقه مندی ها (Bookmarks)