به انجمن خوش آمدید

دسترسی سریع به مطالب و مشاوران همـدردی در کانال ایتا

 

کانال مشاوره همدردی در ایتا

صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 24
  1. #1
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 اردیبهشت 91 [ 15:13]
    تاریخ عضویت
    1390-1-15
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    2,160
    سطح
    28
    Points: 2,160, Level: 28
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 36 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    Question زندگی آرزوهای من این نبود

    سلام اهالی خوب همدردی.
    خیلی دلم گرفته.خوبه همینجا رو دارم حرف بزنم دق نکنم.
    خیلی وقتا از ازدواجم پشیمونم .شوهرم اصلا ملاکهایی رو که آرزوی من بود نداره و خودمو به خاطر انتخابم سرزنش میکنم .
    اما با زندگی کنار میام و خوبیهاشو به خودم یاداوری میکنم و دوسش دارم.با اینکه خستم براش از هیچی کم نمیذارم.
    اما اون همیشه به من میگه پرتوقع به خاطر هر موضوعی حتی یه درخواست عادی.
    همیشه به من میگه فقط به خاطر اینکه نمیتونم و نمیخوام بهت مهریه بدم دارم باهات زندگی میکنم.!!!!!!!!!!!!!!!!ازت متنفرم.
    میگه تو داری نقشه میکشی که تمام پولای من یه جا سرمایه گذاری بشه تا بتونی جای مهریت ازم بگیری!!!!!!!!!!!
    میگه مهریه حروم ترین مال دنیاس اما چون تو حروم خواری واست مهم نیست.!!!!!!!!!
    شاید بپرسین چرا این حرفها رو بهت زد؟ چی شد که گفت؟ به خاطر اینکه من یک ساعت دیرتر از همیشه اومدم خونه وقتی رسیدم بهش گفتم انتظار داشتم دیدی یک ساعت و خورده ای من دیرتر از همیشه اومدم بهم زنگ می زدی میپرسیدی چی شده.دوست داشتم واست مهم میبودم. که حرف از مهریه و طلاق میاره وسط میگه چرا نمیری دادخواست طلاق بدی میگم خودت برو که داستان شروع میشه.نه این حرف هر درخواستی که داشته باشم به همین صحبتها منجر میشه .
    از حقوقی که دارم میگیرم ده هزار تومنش واسم باقی نمیمونه بس که قسط داریم اما بس که مغروره عمدا بهم میگه نرو سر کار بمون خونه واسه من غذای تازه درست کن!!!

    قدر هیچ کدوم از محبتامو نمیدونه.چند روزه باهاش قهر کردم و هیچ کاری تو خونه انجام نمیدم.
    با خودم مدام میگم این زندگی آرزوها من نبود.
    با وجودیکه اول ازدواجمون همه اعتقاد داشتن من میتونستم انتخاب خیلی بهتری داشته باشم اما حالا همون شخص میگه داره منو به خاطر مهریه تحملم میکنه

    صبح میریم بیرون .من عصر برمیگردم اما اون شب دیروقت میاد و در اتاقشو میبنده و تا دیر وقت بیداره. از خداشه که من باهاش قهر باشم چون این طوری آزادی مطلق داره.
    هیچ وقت جلو نمیاد و عذرخواهی نمیکنه حتی سر حرف رو هم باز نمیکنه. سکوت مطلق.
    ته دلم میترسم آتو دستش بدم بره با یک نفر دوست شه یا ازم کینه بگیره و بعدا سرم تلافی کنه.
    اه خسته شدم دیگه.

  2. #2
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 16 مرداد 92 [ 00:03]
    تاریخ عضویت
    1389-10-15
    نوشته ها
    600
    امتیاز
    6,453
    سطح
    52
    Points: 6,453, Level: 52
    Level completed: 52%, Points required for next Level: 97
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registeredTagger Second Class5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    1,919

    تشکرشده 1,958 در 415 پست

    Rep Power
    75
    Array

    RE: زندگی آرزوهای من این نبود

    دوست خوبم يثنا
    تاپيك اقليما رو بخون . من فكر مي كنم خيلي كمك مي كنه . دوستان توش راهنماييهاي خيلي خوبي كردن .
    من خودم تو زندگيم همين مشكلات تو رو داشتم ولي خداييش فكر مي كنم اگه برمي گشتم به اون دوران و راهنمايي هاي اين دوستان رو مي خوندم خيلي چيزا عوض مي شد .
    چند روزه باهاش قهر کردم و هیچ کاری تو خونه انجام نمیدم.
    با قهر كردن مشكلت حل نميشه و قهر فقط باعث دورتر شدنتون و لجبازي دوطرفه ميشه كه آخر و عاقبت خوبي هم نداره .
    از خداشه که من باهاش قهر باشم چون این طوری آزادی مطلق داره.
    از خداش نيست ولي وقتي لجبازي شروع بشه همين انتظارم بايد داشت .
    با وجودیکه اول ازدواجمون همه اعتقاد داشتن من میتونستم انتخاب خیلی بهتری داشته باشم اما حالا همون شخص میگه داره منو به خاطر مهریه تحملم میکنه
    حتما شوهرت يه خوبي هايي داره كه اون موقع به ديگران ترجيحش دادي ديگه .مگه نه ؟ به خوبي هاش فكر كن و سعي كن بهترش كني . همه ما تو زندگيمون فكر مي كنيم مي تونستيم انتخاب بهتري داشته باشيم ولي آدمها هيچوقت كامل نيستن شوهر تو يه ايرادي داره كه شايد فكر كني مرداي ديگه ندارن ولي مطمئن باش اونها هم يه ايرادايي دارن كه شوهر تو نداره .

  3. 4 کاربر از پست مفید saboktakin تشکرکرده اند .

    saboktakin (چهارشنبه 08 تیر 90)

  4. #3
    عضو عادی

    آخرین بازدید
    دوشنبه 05 تیر 91 [ 18:24]
    تاریخ عضویت
    1388-11-09
    نوشته ها
    198
    امتیاز
    3,644
    سطح
    37
    Points: 3,644, Level: 37
    Level completed: 96%, Points required for next Level: 6
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Veteran1000 Experience Points
    تشکرها
    472

    تشکرشده 490 در 114 پست

    Rep Power
    34
    Array

    RE: زندگی آرزوهای من این نبود

    عزیزم هیچ زندگی بدون مشکل نیست
    این ما هستیم که مشکلاتو پررنگ یا کمرنگ میکنیم
    همیشه واقعیت با آرزوها فرق داره
    منم یه روزی مثه تو فکر میکردم اینکه این اون زندگی ای نیست که من میخواستم
    من توقع زیادی هم نداشتمو و ندارم اما هنوز همون توقعات کم هم برآورده نشده
    اما توی تالار از بس مشکلات جور واجور دیدم که با خودم گفتم این منم که باید دیدمو عوض کنم
    همسر من هم مثل همسر تو حتی بدتر
    همه جور حرفی که باعث دل شکستن من شده زده از دادن مهریه تا اینکه من اونی نبودم که میخواسته .همیشه خدا زبونش تلخ بوده حتی توی شرایط سخت زندگیم که هر زنی نیاز به همسرش داره
    در جایی خوندم که محبت سنگ رو آب میکنه چه برسه به دل
    اما من فقط محبت کردم و احترام گذاشتم در سکوت خودمم شکستم و گریه کردم
    ولی حالا اونه که میترسه منو از دست بده


  5. 2 کاربر از پست مفید saint mary تشکرکرده اند .

    saint mary (شنبه 11 تیر 90)

  6. #4
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 اردیبهشت 91 [ 15:13]
    تاریخ عضویت
    1390-1-15
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    2,160
    سطح
    28
    Points: 2,160, Level: 28
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 36 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگی آرزوهای من این نبود

    فکر میکنم شوهرم یه مشکل یااختلال روانی داره چون چند روز خوبه و یهو بدون دلیل رفتارش برعکس میشه و البته بعضی اوقات به چند روز نمیکشه و بعدازچندساعت میبینی یهو تغییرفاز داد.
    یا مثلا سر یک مساله خیلی خیلی کوچیک ناراحت میشه چند بار ازش معذرت میخوام و واسش توضیح میدم که شوخی کردم باهاش و قصد جسارت نداشتم و هزار تا آیه و دلیل و برهان میارم اما میگه الا و بلا تو به من توهین کردی من کوچیک کردی (در اکثر مواقع بدترین برداشت ممکن میکنه و خیلی خیلی بدبین) یه دنیا اصرار و خواهش وتمنا و معذرت خواهی که دیگه تموم کن این قضیه رو و کشش نده.به هزار روش مختلف می خوام موضوع عوض کنم .اما میگه نمیتونم کش ندم باید یه دعوای حسابی باهات راه بندازم
    و اینکاروهم میکنه. من هم که بعد از اون همه اصرارمیبینم ول کن نیست اعصابم شدید به هم میریزه.
    یک ساعت بعد
    بس که اون من کتک زده و من هم به تلافی اونو دیگه نای حرکت نداریم و رو زمین میفتیم.تمام بدنم کبود و زخم و زیلیه به خاطر یه کار خیلی خیلی ساده که ده بار هم اقرار کردم که اشتباه کردم غلط کردم بی خیالش شو خواهش میکنم کشش نده دیگه تکرارنمیشه اما ایشون دعوای خونش کم شده و دیگه خواهش کردن ازش فایده ای نداره.

    خیلی خستم و دیگه نمیکشم ازتون خواهش میکنم بهم یه راه چاره نشون بدین.

  7. #5
    عضو عادی آغازکننده

    آخرین بازدید
    دوشنبه 04 اردیبهشت 91 [ 15:13]
    تاریخ عضویت
    1390-1-15
    نوشته ها
    78
    امتیاز
    2,160
    سطح
    28
    Points: 2,160, Level: 28
    Level completed: 7%, Points required for next Level: 140
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered1000 Experience Points
    تشکرها
    35

    تشکرشده 36 در 20 پست

    Rep Power
    0
    Array

    RE: زندگی آرزوهای من این نبود

    کسی نمیخواد چیزی بگه؟

  8. #6
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    یکشنبه 06 اسفند 91 [ 19:52]
    تاریخ عضویت
    1390-1-09
    نوشته ها
    423
    امتیاز
    5,445
    سطح
    47
    Points: 5,445, Level: 47
    Level completed: 48%, Points required for next Level: 105
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1 year registered5000 Experience Points1000 Experience Points
    تشکرها
    3,495

    تشکرشده 3,519 در 509 پست

    Rep Power
    56
    Array

    RE: زندگی آرزوهای من این نبود

    چی بگم یثنا جان
    من فقط می تونم بگم برات متأسفم.
    چیزدیگه ای به ذهنم نمی رسه.

  9. کاربر روبرو از پست مفید داملا تشکرکرده است .

    داملا (شنبه 11 تیر 90)

  10. #7
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 اردیبهشت 93 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1389-6-08
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    2,981
    سطح
    33
    Points: 2,981, Level: 33
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    227

    تشکرشده 409 در 163 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: زندگی آرزوهای من این نبود

    روال فعلی زندگی شما صحیح نیست. هیچ مردی تحت هیچ شرایطی حق کتک زدن همسرش رو نداره. شما نباید اجازه بدین شرافت انسانی تون زیر سوال بره یا تحقیر بشین. من پیشنهاد میکنم که برای تغییر روال زندگیتون به مشاور مراجعه کنین. مشاور و روانشناس با شناخت بهتر از شما و همسرتون بهترین راه حل رو بهتون پیشنهاد میده. روال فعلی زندگی شما چیزی بیش از افسردگی ، آزردگی ، بچه های آسیب دیده و خیانت احتمالی چیزی به همراه نخواهد داشت.

  11. کاربر روبرو از پست مفید samanis تشکرکرده است .

    samanis (شنبه 11 تیر 90)

  12. #8
    عضو کوشا

    آخرین بازدید
    جمعه 12 اردیبهشت 93 [ 15:23]
    تاریخ عضویت
    1389-6-08
    نوشته ها
    231
    امتیاز
    2,981
    سطح
    33
    Points: 2,981, Level: 33
    Level completed: 54%, Points required for next Level: 69
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsVeteran
    تشکرها
    227

    تشکرشده 409 در 163 پست

    Rep Power
    37
    Array

    RE: زندگی آرزوهای من این نبود

    روال فعلی زندگی شما صحیح نیست. هیچ مردی تحت هیچ شرایطی حق کتک زدن همسرش رو نداره. شما نباید اجازه بدین شرافت انسانی تون زیر سوال بره یا تحقیر بشین. من پیشنهاد میکنم که برای تغییر روال زندگیتون به مشاور مراجعه کنین. مشاور و روانشناس با شناخت بهتر از شما و همسرتون بهترین راه حل رو بهتون پیشنهاد میده. روال فعلی زندگی شما چیزی بیش از افسردگی ، آزردگی ، بچه های آسیب دیده و خیانت احتمالی چیزی به همراه نخواهد داشت.

  13. #9
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    جمعه 28 آذر 99 [ 01:10]
    تاریخ عضویت
    1387-2-31
    نوشته ها
    1,208
    امتیاز
    22,636
    سطح
    93
    Points: 22,636, Level: 93
    Level completed: 29%, Points required for next Level: 714
    Overall activity: 0%
    دستاوردها:
    Tagger Second ClassVeteranSocial10000 Experience Points
    تشکرها
    6,336

    تشکرشده 3,618 در 912 پست

    حالت من
    Sepasgozar
    Rep Power
    141
    Array

    RE: زندگی آرزوهای من این نبود

    یثنا جان میشه بهمون بگی شما همیشه توی آرزوهات زندگیت رو چه جوری تصور می کردی؟
    و اینکه زندگی الانت چه جوریه؟
    اصولا اون موارد خیلی خیلی کوچیک که منجر به دعواهای بزرگ میشه رو میشه؛ یه مورد مثال با جزئیات دقیق برامون بنویسی؟!
    و در آخر اینکه درک می کنم خسته شدی! اما مطمئن باش که همیشه یه راهی هست...

  14. کاربر روبرو از پست مفید del تشکرکرده است .

    del (شنبه 11 تیر 90)

  15. #10
    عضو همراه

    آخرین بازدید
    چهارشنبه 29 شهریور 96 [ 22:02]
    تاریخ عضویت
    1389-9-06
    نوشته ها
    1,077
    امتیاز
    14,205
    سطح
    77
    Points: 14,205, Level: 77
    Level completed: 39%, Points required for next Level: 245
    Overall activity: 1.0%
    دستاوردها:
    1000 Experience PointsTagger Second ClassVeteran10000 Experience Points
    تشکرها
    3,300

    تشکرشده 3,560 در 934 پست

    Rep Power
    121
    Array

    RE: زندگی آرزوهای من این نبود

    یثنا من مشکل شما رو هم آسون دیدم و هم سخت
    به ترتیب اولویت می خوام شروع کنم البته از نظر شخصی من
    قبل از همه چی می خوام بپرسم شوهر شما تا نصف شب در اتاقش چیکار میکنه؟ و مشکل مهم بعدی دست بزن داشتن هست، یعنی چی زندگی من شده کتک خوردن؟ من واقعیتش با سهل گیری در این زمینه مخالف هستم
    درمورد اینکه چیکار کنید ایشون کتک نزنن من شخصا راه حلی ندارم ولی تاپیک های مشابه هست به وفور و می تونید مطالعه کنید و دوستان هم کمک کنند
    در موردسایر موارد که هر کاری می کنید دیده نمیشه، اولا به قول دوستان بحث مشاجره و دعوا رو کامل قطع کنید، ثانیا هر جا که احساس می کنید کارتون دیده نمیشه یه مدت اون کار رو قطع کنید ( طوری که همسرتون شوکه نشه با بهونه های مختلف ) مثلا اگر می تونید به یه بهونه ای یه مدت مرخصی بدون حقوق بگیرید بشینید خونه واسش غذا درست کنید و بهش بگید واسه رضایت تو چشم می شینم خونه، وقتی فشار زندگی رو انداختید رو دوشش بعد یه مدت خودش ازتون می خواد که برید سر کار و اینبار قدر کار کردنتونو می دونه، باید محبت رو طوری بکنید که دیده بشه نه اینکه وظیفه شما محسوب بشه ( تجربه های شخصی در این مورد دارم )

  16. 5 کاربر از پست مفید نیلا تشکرکرده اند .

    نیلا (شنبه 25 تیر 90)


 
صفحه 1 از 3 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دعا در شب آرزوها
    توسط بالهای صداقت در انجمن معارف و مناسبت ها
    پاسخ ها: 41
    آخرين نوشته: چهارشنبه 13 بهمن 00, 15:58
  2. دختر آرزوهای من... ازدواج فاميلي و نگراني
    توسط beegharar در انجمن طــــــــرح مشکلات خانواده: ارتباط مراجعان-مشاوران
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: پنجشنبه 05 مرداد 91, 20:25
  3. ارزوها
    توسط مها در انجمن روانشناسی عمومی و طرح مشکلات فردی
    پاسخ ها: 7
    آخرين نوشته: چهارشنبه 14 دی 90, 14:19
  4. آرزوها و هدفهای کوچک و بزرگ زندگیمان
    توسط AUTUMN در انجمن داستان و حکایت آموزنده
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: پنجشنبه 15 اردیبهشت 90, 01:42
  5. آرزوهاي من براي سال نو
    توسط ani در انجمن معارف و مناسبت ها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: چهارشنبه 25 اسفند 89, 11:38

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)
Powered by vBulletin® Version 4.2.5
Copyright © 1403 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.
طراحی ، تبدبل ، پشتیبانی شده توسط انجمنهای تخصصی و آموزشی ویبولتین فارسی
تاریخ این انجمن توسط مصطفی نکویی شمسی شده است.
Forum Modifications By Marco Mamdouh
اکنون ساعت 02:47 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +4 می باشد.